| سیدمسعود رضوی در روزنامه اطلاعات نوشت: از سوی خبرگزاری قوه قضا اعلام شده که: زینب موسوی به خاطر شوخی با ابوالقاسم فردوسی به 6 ماه حبس تعزیری و تهیه رساله زیر نظر بنیاد فردوسی محکوم شده است. تنها این هم نیست: متهم موظف است تحت نظارت بنیاد فردوسی و با راهنمایی یک استاد مورد تأیید این بنیاد طی مدت شش ماه، یک رساله اجباری در زمینه هایی مانند جایگاه فردوسی در هویت و فرهنگ ملی ایران، اهمیت شاهنامه فردوسی در فرهنگ و ادب پارسی و… تدوین و از آن دفاع کند. در ادامه هم بر حکم افزوده شده است: متهم مکلّف است حداقل به میزان 120 ساعت با هماهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مدیریت آموزش و پرورش، دوره های قصه گویی خود را با استفاده از ظرفیت های شاهنامه فردوسی در مدارس یا مراکز فرهنگی کم برخوردار (یعنی فقیر) اجرا کند و مستندات آن را به اجرای احکام ارائه نماید. نگارنده که قریب سی چهل سال است در این حرفه قلم زده و خبر و گزارش و تحلیل خوانده ام، از درک برخی مسائل، نظیر حکمت چنین احکام قضایی عاجزم. من خود از کسانی بودم که نسبت به برخورد اهانت آمیز با فردوسی واکنش نشان دادم و در یادداشتی به بانو تذکر مشفقانه ای نوشتم. جراید و شبکه های اجتماعی هم پاسخ دادند و حتی برخی استادان برجسته گفتند آنچه بایست گفت. همه دانستند که: عیارسنجی خورشید کار شب پره نیست. خانم زینب موسوی هم فهمید یا نفهمید به خودش مربوط است، اما جرم انگاری این موضوع، ممکن است سرآغاز یک بدعت نامناسب در برخوردها و ورودهای غیرلازم قضات محترم باشد. چه لزومی دارد در امری که نه تقدّس دارد و نه در قانون جرم کیفری شمرده شده و نه شاکی خصوصی دارد و مردم هم به صورت عرفی و عقلی و ادبی و اجتماعی می توانند از آن صیانت و دفاع کنند، حساسیت بیشتر ایجاد نمود و باری بر دوش حکومت و کشور و قضا و فقه و حقوق و قانون نهاد. آیا بارها از کثرت قوانین و افزونی پرونده ها و آمار بالای زندانیان شکایت نشده است؟! بدتر از این حرف ها را احمد شاملو و ابراهیم گلستان که اسم و رسمی داشتند و دارند، می زدند و اهل فضل نشان دادند که سواد این دو نفر به این کتاب (شاهنامه) نمی رسد، همچنان که به حافظ هم گویا نرسید! از این حرف و حدیث ها که بگذریم، این مجازات تعزیری و این برخورد قضایی از بنیاد با روح و تعالیم شاهنامه تنافر دارد. چگونه می توان کسی را محکوم کرد برای موضوعی که آن موضوع (شاهنامه فردوسی) خودش ما را الزام به عفو و گذشت می کند و درس دهش و چشم پوشی می دهد تا از کینه ها بگذریم و فراموش کنیم؟ |