| فرارو- گرانی گوشت در ایران از جمله موضوعاتی بوده که در سال های گذشته، بارها و بارها به آن اشاره شده و به طور خاص به این مساله پرداحته شده است که با توجه به میانگین دستمزدهای پرداختی در این کشور، بخش قابل توجهی از مردم ایران قادر به خرید گوشت نیستند و به بیان ساده تر، گوشت به یک کالای لوکس تبدیل شده است. در روزهای گذشته نیز بحث های مختلفی در این رابطه از سوی صاحب نظران و رسانه ها مطرح شده است. به گزارش فرارو، به طور خاص افزایش قیمت قابل توجه قیمت گوشت قرمز موجب شده تا برخی ابراز نگرانی کنند که اگر قرار باشد روند کنونی ادامه دار باشد، هیچ بعید نیست که گوشت، قله های قیمتی بیشتری را نیز فتح کند و مثلا تا شب عید شاهد رکوردزنی های تازه ای در این رابطه باشیم. بر اساس قیمت هایی که اکنون در بازار وجود دارد، سردست بدون گردن گوسفندی(1 کیلوگرم) قیمتی بیش از 1 میلیون و 100 هزار تومان دارد. گوشت قیمه ای گوسفندی نیز به ازای هر کیلوگرم بیش از 1 میلیون و 450 هزار تومان قیمت دارد. این قیمت ها یعنی اینکه اگر مثلا یک کارگر بخواهد یک کیلو گوشت خورشتی بگیرد، باید چیزی بیش از 10 درصد از درآمد ماهانه خود را پرداخت کند و تازه مقدار ناچیزی گوشت بخرد. اهمیت این مساله زمانی بیش از پیش برجسته می شود که بدانیم کارگران و خانوارهای آن ها جمعیتی بالغ بر 25 میلیون نفر از کل جمعیت ایران را تشکیل می دهند. با این حال، اصلِ مشکل زمانی ملموس تر می شود که یک روند تاریخی را نیز مد نظر داشته باشیم. بر پایه گزارش های رسمی، در سال 1371، یک خانوار ایرانی به طور متوسط سالانه 95 کیلوگرم گوشت قرمز مصرف می کرد. با این حال، طی 22 سال تا سال 1393 این عدد با سقوط 57 درصدی به 41 کیلوگرم رسیده که در این چهارچوب، گوشت از یک کالای روزمره در زندگی مردم به یک کالای هفتگی و حتی بعضا ماهانه تبدیل شده است. با این حال، از سال 1393 تا 1402، مصرف گوشت قرمز باز هم 22 درصد کاهشی شده و از 41 کیلوگرم به 32 کیلوگرم رسیده است. در این دوره، جهش های ارزی و تورم بالا، عملا تیر خلاص را به باقی مانده قدرت خرید خانوارهای ایرانی برای تامین پروتیین زده و راه را برای قیمت های قابل توجه امروز هموار کرده است. از این منظر، ما عملا در یک بازه زمان حدودا 30 ساله، سقوطی بزرگ را در زمینه مصرف گوشت قرمز خانوارهای ایرانی شاهد بوده ایم. موضوعی که خود با 3 نکته مهم همراه است. نکته اول اینکه گوشت قرمز به عنوان یک کالای اساسی در رژیم غذایی ایرانیان، به دلیل افزایش هزینه های تولید و واردات، به کالایی لوکس برای بسیاری از خانوارها بدل شده است. بسیاری از خانواده های ایرانی که در گذشته قادر به خرید گوشت قرمز بودند، اکنون مجبور به کاهش مصرف آن یا جایگزینی آن با منابع پروتیینی ارزان تر مانند مرغ یا حبوبات شده اند. این تغییرات در الگوهای مصرف، نه تنها نشانگر کاهش قدرت خرید مردم است، بلکه تاثیرات بلندمدت اقتصادی آن را می توان در کاهش تقاضای بازار، کاهش تولید و در نهایت رکود اقتصادی مشاهده کرد. همچنین، باید به تاثیر افزایش قیمت گوشت قرمز بر تورم عمومی اشاره کرد. افزایش قیمت گوشت قرمز به طور غیرمستقیم به افزایش هزینه های سایر کالاها و خدمات منجر می شود. وقتی یک کالا به این مهمی در سبد مصرفی خانواده ها با افزایش قیمت روبرو می شود، طبیعی است که دیگر کالاهای مصرفی هم تحت تاثیر قرار گیرند و این روند به افزایش تورم عمومی کشور دامن می زند. در چنین شرایطی، قدرت خرید اقشار ضعیف و متوسط جامعه کاهش می یابد و بسیاری از آنان قادر به تامین نیازهای اولیه خود نیستند. همچنین، قیمت بالای گوشت قرمز بر کسب و کارهای مرتبط با این صنعت هم تاثیرات منفی دارد. دامداران، قصاب ها و شرکت های واردکننده گوشت با چالش های مختلفی در تامین و توزیع کالا مواجه هستند که این مشکلات در نهایت به افزایش بیکاری و کاهش فعالیت های اقتصادی در این حوزه ها می انجامد. نکته دوم اینکه یکی از پیامدهای جدی بحران گرانی گوشت قرمز، بروز نابرابری های اجتماعی است. به طور کلی، مواد غذایی به عنوان یکی از اساسی ترین نیازهای بشر، نقش مهمی در کاهش فقر و ارتقا سطح زندگی افراد دارند. اما زمانی که گروهی از جامعه قادر به دسترسی به این منابع ضروری نیستند، شکاف های طبقاتی و اجتماعی عمیق تر می شود. در ایران، اقشار کم درآمد و آسیب پذیر به ویژه در مناطق محروم تر و حاشیه نشین از کمترین دسترسی به منابع پروتیینی سالم برخوردار هستند. این امر باعث می شود که فاصله بین طبقات اجتماعی بیشتر از پیش شود و افراد فقیرتر به سمت مصرف مواد غذایی با کیفیت پایین تر سوق داده شوند. در این شرایط، علاوه بر ایجاد شکاف های طبقاتی، اعتماد عمومی به نهادهای دولتی و سیاست های اقتصادی نیز کاهش می یابد. وقتی مردم احساس کنند که قادر به تامین نیازهای اولیه خود نیستند یا دولت نتوانسته است شرایط معیشتی آنها را بهبود بخشد، این موضوع می تواند به نارضایتی های اجتماعی و در بلندمدت به بحران های اجتماعی و حتی سیاسی و امنیتی منجر شود. از این رو، توجه به این نابرابری ها و تلاش برای کاهش آنها یکی از اولویت های اساسی است که باید در سیاست گذاری ها گنجانده شود. و نکته سوم اینکه کاهش دسترسی به گوشت قرمز و سایر منابع پروتیینی، تاثیرات قابل توجهی بر سلامت عمومی جامعه دارد. پروتیین های حیوانی از جمله گوشت قرمز، ماهی، و مرغ منابع غنی از اسیدهای آمینه ضروری، ویتامین ها و مواد معدنی هستند که برای رشد و تقویت سیستم ایمنی بدن حیاتی می باشند. در شرایطی که افراد نمی توانند به این منابع دسترسی پیدا کنند، ممکن است به مشکلات تغذیه ای و بهداشتی دچار شوند که برخی از آنها به طور مستقیم به سلامتی مردم آسیب می زند. اهمیت این مساله زمانی جدی تر می شود که بدانیم بر اساس آنچه مقام های وزارت بهداشت اخیرا گفته اند، یک سوم از مرگ و میر جاری در ایران منشا تغذیه ای دارد. کمبود پروتیین در بدن می تواند به بیماری های متعددی مانند ضعف عضلانی، افت سیستم ایمنی، کم خونی، و اختلالات رشد در کودکان منجر شود. در بلندمدت، کمبود پروتیین در افراد بزرگسال می تواند به بیماری هایی نظیر مشکلات قلبی، فشار خون بالا و حتی چاقی دامن بزند. از آنجا که گوشت قرمز در بسیاری از جوامع، از جمله ایران، یکی از منابع اصلی تامین پروتیین است، کاهش دسترسی به آن موجب می شود که خانواده ها به سراغ منابع پروتیینی کم کیفیت تر مانند غذاهای پرکالری و چربی دار بروند که در نهایت می تواند مقدمه ای برای ابتلا به طیف متنوعی از سایر بیماری ها باشند. در کنار اثرات فیزیکی و سلامتی، کمبود پروتیین و تغذیه نامناسب می تواند بر سلامت روانی افراد نیز تاثیرگذار باشد. پژوهش ها نشان داده اند که سوءتغذیه و کمبود برخی از مواد مغذی می تواند به اختلالات روانی نظیر اضطراب، افسردگی و کاهش تمرکز در کودکان و بزرگسالان منجر شود. این مسائل، به ویژه در نسل های جوان تر، می تواند بر عملکرد تحصیلی و شغلی افراد اثر منفی بگذارد و در نهایت بر کیفیت زندگی اجتماعی و اقتصادی جامعه تاثیرگذار باشد. گرانی گوشت قرمز و کمبود دسترسی به پروتیین نه تنها یک بحران اقتصادی بلکه یک چالش اجتماعی و بهداشتی عمیق است که نیازمند توجه و اقدام فوری است. این بحران به وضوح بر نابرابری های اجتماعی افزوده و تهدیدی برای سلامت عمومی و روانی جامعه به شمار می آید. |