| امیر جدیدی در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت: آش دیدار احمدالشرع و ترامپ چنان شور است که فریاد و فغان بی انصافان عالم را هم درآورده. ظاهراً دنیای سیاست، آن هم در عرصه بین الملل پیچیده تر از آن است که با عقل یکی مثل من جور دربیاید. در دنیای ذهنی همچو من، کسی که در تمام دوران کودکی، نوجوانی و جوانی اش همه آرمانش از بین بردن رهبر کفر جهانی بوده، هیچ رقمه نمی تواند عنر عنر بلند شود و به پابوس دشمنش برود. اما واقعیت این است که عرصه سیاست کاری به دنیای ذهنی ما آدم های معمولی ندارد. در دنیای سیاست جولانی که همه نوجوانی و جوانی اش را با اعضای القاعده نون و نمک خورده و اَس و اساس اندیشه اش دشمنی با غرب و برپایی حکومت اسلامی بوده مثل بارباپاپا عوض می شود و تصویری از خود نشان می دهد که شاهد آن هستید. جولانی یا هر کس دیگر در قد و قواره اش می تواند در اندیشه اش هر تغییری بدهد و یک جهان هم قبولش کنند. نکته اما اینکه وقتی به عکس های جولانی در این روزها نگاه کنی، یک چیزی بدجور توی ذوق آدم می زند. هر بار بعد از دیدن عکس او به این فکر می کنم که چرا یک جای کار می لنگد. یک حرفی می خواهم بزنم که برایش دلیل عقلی و علمی ندارم. اول بگویم که شخصاً از پوشیدن کت و شلوار خوشم نمی آید و چه بشود که این اسباب ناراحتی را به تن کنم. بنابراین آنچه در ادامه می گویم هیچ رقمه بالا نشاندن این لباس بردگی نیست. احتمالاً شما هم بین اطرافیانتان فامیل هایی دارید که عروسی به عروسی کت و شلوار به تن می کنند و کراوات می بندند. واقعیت این است که طبق تجربه شخصی به این نتیجه رسیده ام که این لباس یک چیزی در درونش نهفته دارد که باید طی سال ها و گذر دوران در وجود آدمیزاد ته نشین شود. وگرنه برای آدمی که این کاره نیست اگر پیرکاردن و هوگو باس و تام فورد دست به دست هم بدهند و بخواهند که کت و شلواری را به تن کسی مثل جولانی برازنده کنند، همچون هاونی که در آب کوفته شود هیچ دستاوردی نصیب شان نمی شود که نمی شود. ظاهراً قواعد پوشیدن این لباس شبیه به حرفی است که سام میرزا صفوی در تحفه سامی گفته: اگر بیضه زاغ ظلمت سرشت/ نهی زیر طاووس باغ بهشت به هنگام آن بیضه پروردنش/ ز انجیر جنت دهی ارزنش دهی آبش از چشمه سلسبیل/ بدان بیضه گر دَم دمد جبرییل شود عاقبت بیضه زاغ، زاغ/ کشد رنج بیهوده طاووس باغ |