| طی 16 ماه اخیر، مسعود پزشکیان سه بار از دریاچه ارومیه بازدید کرده و در این بازدیدها قول به اقدام برای این دریاچه 40 هزارساله داده اما گزارش های منتشر شده طی این 16 ماه، هیچ خبر خوشی از تغییرات مثبت در وضعیت نگین فیروزه ای شمال غرب ایران ندارد. به گزارش اعتماد، آخرین گزارشی که درباره جدیدترین وضعیت دریاچه ارومیه می توان ارایه داد، نتایج بازدید مهدی زارع؛ رییس مرکز پیش بینی زلزله پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی است که روز جمعه 9 آبان امسال ویدیویی در فضای مجازی منتشر کرد و در حالی که بر بستر خشک دریاچه ارومیه راه می رفت از آنچه مشاهده می کرد برای مخاطبان خود گفت. جزیره اسلامی یا جزیره شاهی در ساحل شرقی دریاچه خشک شده ارومیه است. موقعی که دریاچه آب داشته، حتی در بخش شرقی دریاچه هم آب می آمده و این بخش را پر می کرده ولی مدت هاست که حداقل طی بیش از 3 دهه گذشته، دیگر آب سوی شرقی ارتفاعات جزیره اسلامی نمی رسد و روستای سرای، روستایی در دامنه شرقی جزیره به خشکی کاملا وصل است و در مسیر همین جاده ارومیه-تبریز قرار گرفته و عملا از جزیره فقط اسم جزیره باقی است. بنابراین واحد آذرینی که در ساحل شرقی دریاچه ارومیه دیده می شود، محدوده ارتفاعاتی را شکل می داده که یک زمانی حدود 4 دهه قبل در پیرامونش آب دریاچه ارومیه هم وجود داشته. مهدی زارع، در گفت وگویی کوتاه درباره مشاهدات خود از وضع دریاچه ارومیه، توضیح بیشتری می دهد و درباره چگونگی احیای دریاچه هم راهکارهایی برای دولت دارد. شما روز 9 آبان 1404، از دریاچه ارومیه بازدید کردید. در این بازدید چه وضعی را شاهد بودید؟ متاسفانه آنچه شاهد بودیم، گستردگی خشکی دریاچه بود در حالی که پیش از این، در پایان هر سال آبی و ابتدای سال آبی جدید و در دومین ماه سال آبی که مصادف با آبان ماه است، به دلیل بارش ها، شاهد ورودی آب به دریاچه بودیم اگرچه که حجم این ورودی هم، خیلی زیاد نبود ولی طی بازدید دو روزه ای که پنجشنبه و جمعه این هفته از دریاچه داشتم، از همین ورودی ناچیز هم اثری نبود و منظره دریاچه این طور بود که انگار خشکی، از تابستان به آبان منتقل شده است و حتی در همان قسمت هایی هم که انتظار می رفت در دومین ماه سال آبی جدید، شاهد بارندگی باشیم، چنین نبود و آبی وجود نداشت و خشکی دریاچه، همچنان بسیار وسیع است. شما از کدام مناطق دریاچه بازدید کردید؟ ما از میانه دریاچه و از محور شرق به غرب و محل جزیره اسلامی و روستای سرای که یکی از روستاهای جزیره است، بازدید کردیم. جزیره اسلامی در شرق دریاچه واقع شده و پیش از انقلاب، جزیره شاهی نام داشت. جزیره اسلامی هم البته سال هاست که دیگر جزیره نیست و فقط کوهی در شرق دریاچه است چون دیگر آبی در اطراف جزیره وجود ندارد. آیا در این بازدید و به خصوص در بستر دریاچه با مردم محلی هم دیدار داشتید و با ساکنان اطراف دریاچه صحبت کردید؟ ما روز جمعه از دریاچه بازدید کردیم و با وجود خشک بودن دریاچه، مردم محلی هم طبق عادت برای تفریح به کنار دریاچه آمده بودند. هنوز قایق و وسایل موج سواری در کنار دریاچه بود که البته دیگر در این دریاچه خشکیده قابل استفاده نبود ولی کافه های اطراف دریاچه فعال بودند اگرچه که دیگر رونق سابق را نداشتند. در قسمت شمال تا وسط دریاچه و خارج از محوطه خاکریزی شده هم، مقدار کمی آب فوق شور دیده می شد. روز جمعه با مردم محلی که به کنار دریاچه آمده بودند صحبتی نداشتیم ولی در همین سفر دو روزه به منطقه آذربایجان، متوجه شدیم که نظرات بسیار متفاوتی درباره وضعیت دریاچه ارومیه وجود دارد. علاوه بر اینکه تمام مردم بابت تبعات احیا نشدن دریاچه نگران بودند و آرزوی احیای دوباره دریاچه را داشتند، بعضی دیگر، با نظرهای هیجانی معتقد بودند که احیای دریاچه، با روش های بسیار سریع امکان پذیر است و بعضی دیگر هم به صراحت می گفتند که احیای دریاچه، وظیفه دولت و حکومت است. اما جالب این بود که در کنار این نظرات، بسیار به ندرت می شنیدیم که مردم، سهم خودشان در خشک شدن دریاچه را بپذیرند در حالی که در همه این سال ها، دریاچه ارومیه، جامعه بزرگی از ذی نفعان را بهره مند کرده است؛ جامعه ذی نفعان دریاچه شامل تمام شهرهای اطراف دریاچه و تمام باغات و محصولات زراعی است که در تمام این سال ها، به طور مستقیم و غیرمستقیم، از طریق سد یا چاه، از آب حوضه دریاچه ارومیه بهره مند شده اند. بنابراین، درصدی از جمعیت 7 میلیون نفری ساکن در اطراف دریاچه، به طور مستقیم و غیرمستقیم، جامعه ذی نفعان دریاچه ای هستند که دیگر آب ندارد. وقتی بحث خشک شدن دریاچه ارومیه به دلیل غفلت و چشم پوشی عمدی و آگاهانه یا غیرعمدی و از سر ندانستن مطرح می شود، مقصران با ساده سازی می گویند دولت ها باعث این وضع بوده اند و بعضی ها، دولت اصلاحات و بعضی ها، دولت های نهم و دهم و بعضی ها هم، حاکمیت و نظام را مقصر می دانند و معمولا در مورد تقصیر جامعه ذی نفعان و بهره برداران دریاچه سکوت می کنند در حالی که این جامعه ذی نفعان، هنوز مشغول به بهره برداری از تتمه آب دریاچه است. وقتی با مردم صحبت می کنیم، چه مردمی که از تاثیرات خشک شدن دریاچه بر سلامت شان ابراز نگرانی می کنند و چه مردمی که دولت ها را مقصر وضع امروز دریاچه می دانند و چه آن هایی که می گویند این دریاچه ظرف 6 ماه قابل احیاست، هیچ کدام حاضر نیستند بگویند کدام مردم و در کدام شهرستان ها و به چه شکل از آب دریاچه استفاده می کنند و به نظر می رسد هموطنان علاوه بر چشم پوشی، مقصر جایگزین برای وضع امروز دریاچه دارند. در چنین شرایطی، احیای دریاچه نیازمند یک تغییر اجتماعی بزرگ و همدلی مردم و حاکمیت است. با وضعی که مشاهده کردید، دریاچه در چه شرایطی قابل احیا و بازگشت به روزگار قبل است؟ دولت برای احیای دریاچه باید هزینه هایی برای تامین زیر ساخت بپردازد. باید برای تغییر در محیط سرمایه گذاری شود. کشاورزی در این منطقه باید مدرن شده و بعد از مسدود کردن چاه های اطراف دریاچه، شیوه های کسب و کار در این منطقه باید به روز شود. دولت باید در دو استان آذربایجان شرقی و غربی سرمایه گذاری کند تا هر دو استان در یک بازه زمانی و به تدریج از وضع بحرانی خارج شوند. با امکانات و بودجه های جاری و در شرایط فعلی، به نظر می آید چنین تغییراتی بعید باشد چون این تغییرات، باید در فضای متعادل بین المللی و با بهره گیری از همکاری در سطح جهانی اتفاق بیفتد علاوه بر اینکه به سرمایه گذاری علمی و مالی و در سطح ملی و منطقه ای و بین المللی نیاز داریم. بنابراین، لازم است که دست دولت برای سرمایه گذاری وسیع اقتصادی و زیرساختی باز باشد تا وضع اکولوژیک دریاچه را به تدریج به شرایط عادی و نسبتا عادی بازگرداند. در صورت انجام این اقدامات، در اولین گام، بخش شمالی دریاچه، بیش از سایر بخش شرایط احیا را دارد. رییس جمهور در طول 16 ماه اخیر، 3 بار از دریاچه ارومیه بازدید کرده و قول به احیای دریاچه داده. با توجه به این قول و با در نظر گرفتن اینکه ستاد احیای دریاچه ارومیه هنوز فعال است، پیش بینی شما در مورد اقدامات برای احیای دریاچه چیست؟ این سوال، سه جواب دارد. جواب اداری و بروکراتیک به این سوال، همان جواب مسوولان دولتی است که می گویند به شرط تخصیص بودجه و مثلا در بازه برنامه های 5ساله توسعه، احیای دریاچه امکان پذیر است. جواب آخرالزمانی به این سوال، همان نگاه فعالان محیط زیست است که می گویند دریاچه نابود شده و از بین رفته است. جواب من، بین این دو اما با تاکید بر یک نکته مغفول مانده است. من دریاچه ارومیه را به زخمی در تن سرزمین ایران تشبیه می کنم و می گویم این زخم باید اول تعیین تکلیف و شناخته شود. مساله پیچیده این است که خشک شدن و احیای دریاچه ارومیه، از جنس ساختن یک پارک یا پر کردن استخر آب شهری نیست. عوامل متعدد در خشکی دریاچه را باید بشناسیم و وضع این عوامل باید تعیین شود که البته تعیین وضعیت هم با روال اداری موجود، تقریبا ناممکن است. به یاد داشته باشیم که ستاد احیای دریاچه ارومیه در دولت یازدهم تشکیل شد که بعدها به نحوه عملکرد این ستاد هم انتقادات زیادی وارد شد و حتی گفتند که پیشنهاد ستاد درباره انتقال آب، یک پیشنهاد مخرب بود که البته مسوولان ستاد هم در دفاع از عملکرد خود گفتند که انتقال آب تنها یکی از راهکارهای پیشنهادی ستاد بود ولی به عنوان یک اقدام همه جانبه اجرا شد. در دولت سیزدهم، این ستاد از یک مجموعه تخصصی در سطح ملی، به یک مجموعه استانی تنزل پیدا کرد و ریاست ستاد احیای دریاچه ارومیه، به استاندار آذربایجان غربی سپرده شد و در واقع، موضوع کلان ملی را به موضوع محلی و منطقه ای تبدیل کردند در حالی که به نظر من دریاچه ارومیه، یک موضوع کلان ملی است. به هر حال، زادگاه رییس جمهور، تبریز است و ایشان در شعارهایش از احیای دریاچه ارومیه گفته و در بازدیدهایش از همه درخواست می کند که برای کمک به احیای دریاچه ارومیه بیایند و این درخواست، قابل تقدیر است اما ایشان، اقدامات علمی برای احیای دریاچه را به دانشگاه های تبریز و ارومیه محدود می داند که چنین اظهارنظری چندان قابل پذیرش نیست چون این دو دانشگاه در کنار باقی فعالیت های پژوهشی و علمی شان، برای احیای دریاچه ارومیه هم در حال مطالعه و بررسی هستند و بنابراین، به طور صددرصد بر احیای دریاچه معطوف نشده اند. علاوه بر اینکه مسیر فعالیت هر دو دانشگاه از یکدیگر سوا است و بنابراین، فعالیت منسجمی برای احیای دریاچه انجام نمی شود. محدود شدن احیای دریاچه ارومیه به فعالیت های علمی و پژوهشی دو دانشگاه محلی و استانی، نشان می دهد که حتی در دولت چهاردهم، احیای دریاچه ارومیه را یک موضوع ملی و کلان نمی بینند و این نگرش، قابل ایراد است و به نظر می رسد که در دولت چهاردهم در همان مسیر دولت سیزدهم حرکت می کنند و شاهد تغییر مثبت در نگرش به تبعات وضعیت دریاچه ارومیه نیستیم در حالی که خشک شدن این دریاچه، می تواند به یک بحران محیط زیستی و اکولوژیک و کلان برای منطقه قفقاز، غرب ترکیه و شمال غرب عراق هم تبدیل شود. خشک شدن دریاچه ارومیه، می تواند به یک مساله مهم برای سلامت اجتماعی هم تبدیل شود چنانکه نتایج تحقیقات دانشگاه های علوم پزشکی منطقه در سال های اخیر نشان می دهد که بیماری های گوارشی و تنفسی و انواع سرطان ها در ساکنان اطراف دریاچه تا چند برابر افزایش یافته است. البته روز جمعه، هوا بسیار خوب و صاف و بدون گرد و غبار بود ولی روزهای دیگری که باد و توفان می وزد، گرد نمک از سطح دریاچه برمی خیزد و اولین قربانیان خیزش گرد نمک، ساکنان اطراف دریاچه اند چنان که گزارش های دانشگاه های علوم پزشکی تبریز و ارومیه نشان می دهد که سلامت مردم این منطقه، تحت تاثیر وضعیت دریاچه ارومیه قرار گرفته است. برای احیای دریاچه ارومیه، لازم است که ستادی با مرکزیت ارومیه یا تبریز ایجاد شود اما متخصصان کشوری و حتی بین المللی برای احیای دریاچه برنامه بدهند و فعال باشند و مولفه های متعدد در وضعیت دریاچه مورد بررسی قرار بگیرد. با آنچه من در این سفر دو روزه شاهد بودم، به نظرم اقدام خاصی برای احیای دریاچه در پیش نیست و دریاچه ارومیه، عملا به یک دریاچه فصلی تبدیل شده که فقط در اواخر اسفند و اوایل فروردین تا اردیبهشت، کمی آب دارد و البته بخش های زیادی از دریاچه را نمک پوشانده چنان که در بعضی قسمت ها، ضخامت رسوبات نمک به بیش از 7 متر می رسد. نتایج آخرین مطالعه ای که تیر ماه امسال توسط کارشناسان پژوهشگاه هواشناسی و علوم جو بر پیامدهای اجتماعی و اقتصادی خشکسالی بر امنیت غذایی و معیشت جوامع محلی در حوضه دریاچه ارومیه انجام شده، نشان می دهد که خشک شدن زمین های کشاورزی و باغی و کمبود منابع آبی، مهم ترین اثرات مستقیم خشکسالی بوده و کاهش تولیدات کشاورزی، دامداری و درآمد خانوارها را به دنبال داشته است. از دست دادن مشاغل وابسته به منابع طبیعی، تلفات دام ها و افزایش مهاجرت روستاییان از دیگر پیامدهای برجسته گزارش شده اند. یافته ها همچنین نشان می دهد که امنیت غذایی خانوارها به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است به طوری که بخش قابل توجهی از درآمد خانوارها، صرف خرید مواد غذایی می شود و استطاعت مالی برای خرید غذای کافی و متنوع به شدت کاهش یافته که این امر، بیانگر شکنندگی امنیت غذایی و تضعیف تاب آوری معیشتی است. در این بررسی با اشاره به نتایج مطالعات بین المللی در فاصله سال های 2005 تا 2024، اعلام شده که طبق تخمین این مطالعات، دریاچه ارومیه هم اکنون حاوی 8 میلیارد تن نمک است و این فاجعه که در واقع، بقایای از دست رفتن آب دریاچه است، به طور مستقیم و غیرمستقیم، زندگی 7 میلیون نفر را در مناطق اطراف به دلیل افزایش حساسیت زمین و انتشار گرد و غبار شور تحت تاثیر قرار می دهد. در بخش دیگری از این بررسی، ضمن آنکه با استناد به نتایج مطالعه سازمان جهانی غذا (FAO) روند کاهش کشت و باردهی باغات و مزارع به دلیل خشکسالی و خشک شدن دریاچه مورد هشدار قرار گرفته، اعلام شده است: خشکیدگی و بحران آبی در حوضه دریاچه ارومیه طی دو دهه اخیر، نه تنها به عنوان یک مساله زیست محیطی، بلکه به عنوان چالشی چند بعدی با پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی مطرح شده است. کاهش شدید منابع آب و افت سطح دریاچه، ساختار معیشتی جوامع محلی را تحت تاثیر قرار داده و امنیت غذایی منطقه را با تهدید جدی مواجه ساخته است. از آنجا که حدود یک سوم جوامع محلی این منطقه، معیشت خود را از راه کشاورزی تامین می کنند، تداوم وضعیت خشکسالی و پیامدهای ناشی از آن می تواند معیشت این دسته از افراد را به طور مستقیم و امنیت غذایی آن ها را که تحت تاثیر معیشت خانوار است، به طور غیرمستقیم تحت تاثیر قرار دهد. افزون بر این، تجربه زیسته جوامع محلی نشان می دهد که خشکسالی منجر به مهاجرت دایمی یا موقت، کاهش سرمایه اجتماعی و توان تطبیق پذیری جوامع محلی و در مجموع، کاهش تاب آوری روستاییان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی می شود. |