| فرارو- رشد کانال ها و صفحات اینستاگرامی که در آن ها دعانویس و رمال ها آینده ای آرمانی به مخاطبان وعده می دهند، نشان دهنده ورود این پدیده به عصر جدید و شکل گیری یک بحران اجتماعی تازه است. به گزارش فرارو، با این وجود که دسترسی آزاد به اطلاعات، انسان مدرن را نسبت به مسائل پیرامون خود آگاه تر کرده است اما دعانویسی و رمالی در سطح جامعه ایران هنوز پابرجاست. این موضوع مدتهاست راه خود را به فضای مجازی باز کرده؛ فضایی که بیشترین تاثیر را بر مردم جامعه دارد. از طرفی نسل جدید که با پدیده های اجتماعی همواره به شیوه ای متفاوت برخورد می کردند، در برخی موارد در دام این کانال ها می افتند. این وضعیت این پرسش را مطرح می کند که چه عواملی باعث محبوبیت این باورها به نسل های آینده شده و شکل گیری این کانال ها چگونه به تثبیت آن ها در جامعه کمک می کند. دعانویسی همسایه چطور به درگیری کشید؟ ابراهیم، مرد 58 ساله، هنگام تمیز کردن ماشینی که قصد فروشش را داشت، با یک اتفاق غیرمنتظره روبه رو شد. او می گوید: یک تکه کاغذ پیدا کردم که روی آن دعا نوشته شده بود. بعد از آن انگار ورق زندگیم برگشت. اما داستان فقط به یک کاغذ دعا ختم نمی شود. او و دیگر همسایه ها بارها خانم همسایه را دیده بودند که با زغال روی دیوارهای آجری پارکینگ چیزهای عجیبی می نویسد و هرچه تلاش می کردند پاک شود، بی نتیجه بود. ابراهیم می گوید: چندین بار هشدار دادیم، اما او باز هم ادامه داد. نزاع زمانی بالا گرفت که دختر 18ساله ابراهیم به خانه همسایه رفت و با دختر او درباره رفتار مادرش صحبت کرد. از آن شب، درگیری ها در خانه آن ها شروع شد. هر یک از اعضای خانواده انگار سال ها منتظر تلنگری بودند تا مادرشان را از خواب بیدار کنند. حتی یک شب، عروسِ خانم همسایه که از ماجرا مطلع شده بود، در راه پله فریاد زد: تمام بدبختی های ما به خاطر همین کارهاست! اما خانم همسایه نیز در پاسخ گفت دعاهایی که پیدا شده، برای رونق کار پسرش نوشته شده بود. عروس این خانواده می گوید: ورشکستگی همسرم به دلیل ندانم کاری های خود اوست نه دعا و جادو. درست است که این ها اصلا تاثیری در زندگی ندارند، اما بار روانی آن در زندگی غیرقابل انکار است. نکته این است که دختر کوچکتر این خانواده تنها کسی است که به باورهای مادرش عقیده دارد. او می گوید: اگر دعاهای مادرم نبود هرگز دانشگاه قبول نمی شدم. آیا با دعانویسی مشکلاتمان حل می شود؟ این اتفاق نمونه ای است از اینکه چگونه باورهای خرافی و دعانویسی می توانند به اختلاف های خانوادگی و روابط روزمره رنگ و بوی بحران بدهند و چگونه نسل جدید تحت تاثیر والدینشان به باورهای گاها نادرست آنان ایمان می آورند. علیرضا شریفی یزدی، جامعه شناس، روانشناس اجتماعی و عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات خانواده در گفت وگو با فرارو به بررسی این مساله پرداخته است. بزرگ ترین اضطراب انسان مربوط به آینده اوست علیرضا شریفی یزدی به فرارو گفت: یکی از بزرگ ترین اضطراب های انسان همیشه مربوط به آینده او بوده است. اساساً نسل ما به گونه ای تکامل یافته که همواره نگران آینده است؛ زیرا توانایی پیش بینی آینده به انسان این امکان را می دهد که کشاورزی کند، محصولات خود را انبار کند و سلامت خود را تضمین نماید. به عبارت دیگر، انسان از دیرباز به دنبال شناخت آینده بوده است تا بتواند بر اساس آن تصمیم گیری کند. وقتی اضطراب اجتماعی بالا می رود تلاش به پیش بینی آینده افزایش می یابد او افزود: وقتی این اضطراب در سطح جامعه افزایش می یابد، از منظر جامعه شناسی به معنای احساس عدم امنیت در جامعه است؛ به ویژه زمانی که جامعه در شرایط ثابت به سر نمی برد. در چنین شرایطی، اضطراب اجتماعی بالا می رود و مردم تلاش می کنند با پیش بینی آینده، بر این اضطراب غلبه کنند. گروهی شیاد از اضطراب مردم سواستفاده می کنند این جامعه شناس گفت: از دیرباز یکی از ابزارهای مناسب برای این هدف، فالگیری، جنگیری، رمالی و دعانویسی بوده است. انسان ها برای کنترل اضطراب خود همواره از ابزارهایی استفاده کرده اند و این توجیه را داشته اند که می توانند آینده را پیش بینی کنند. در این مسیر، گروهی باهوش تر یا شیادتر نیز بوده اند که سعی کرده اند از این باورها و نیاز مردم، سود اقتصادی یا قدرت اجتماعی کسب کنند. این مسئله پیشینه ای دیرینه دارد؛ برای مثال، بحث ستاره شناسی در میان مغول ها، چینی ها و هندی ها نشان می دهد که این موضوع از دیرباز بخشی از فرهنگ انسان بوده است. فالگیری و دعانویسی میان افراد تحصیل کرده هم وجود دارد او افزود: اما چرا با پیشرفت علم هنوز چنین باورهایی وجود دارد؟ نخستین دلیل آن این است که جامعه ای با تب اجتماعی بالا وجود دارد و مردم اضطراب اجتماعی بالایی را تجربه می کنند. این موضوع حتی در میان افراد تحصیل کرده از جمله کسانی که دارای مدرک ارشد یا دکتری هستند دیده می شود؛ این افراد نیز گاه به فالگیری و دعانویسی اعتقاد دارند. عدم تفکر علمی در جامعه به ماندگاری این پدیده دامن می زند شریفی یزدی گفت: دلایل این پدیده چند وجهی است. بخش اول به تب اجتماعی و احساس عدم امنیت اجتماعی در ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بازمی گردد. بخش دوم به نظام آموزش و پرورش و دانشگاه ها مربوط است. نتیجه این است که افراد درست درس می خوانند و اطلاعات علمی دریافت می کنند، اما تفکر علمی در جامعه به طور گسترده رایج نمی شود. او افزود: طبیعی است که این افراد به جای رجوع به دانش و اطلاعات خود، به همان روش هایی مراجعه می کنند که گذشتگانشان برای حل مشکلات به کار می بردند. افراد دارای اختلال شخصیتی اسکیزوتایپال بیشتر به این پدیده گرایش دارند این روانشناس اجتماعی گفت: از نظر روانشناسی، اختلال شخصیتی اسکیزوتایپال در میان انواع دیگر تیپ های شخصیتی بیشتر به پدیده جنگیری و فالگیری گرایش دارد. از منظر روانشناسی اجتماعی، اگر این موضوع را در میان توده مردم بررسی کنیم، چند نکته مهم قابل توجه است. او افزود: اول اینکه، وقتی افراد به جای مسیر عقلانی و منطقی برای حل مسائل خود، به این گونه روش ها توجه می کنند، باعث گسترش خرافه در سطح جامعه می شوند.دوم اینکه، این کار برای خود افراد نیز مشکل آفرین است؛ چرا که وقتی به نتیجه مطلوب نمی رسند، سرخوردگی، ناامیدی، اضطراب و حتی افسردگی در آنها افزایش می یابد. نکته سوم و شاید مهم تر اینکه، این افراد معمولاً به جای توسعه مسیرهای عقلانی و خردورزانه در زندگی، به سمت خرافه کشیده می شوند. این گرایش ریشه ای تاریخی دارد، اما در دوره صفوی در کشور ما شدت بیشتری یافت. به عنوان مثال، شاه سلطان حسین برای مواجهه با محمود عباس به جن گیر، فالگیر و رمال مراجعه می کرد و استخاره می کرد تا تصمیم بگیرد آیا به جنگ برود یا نه. او یادآورد شد: این پدیده مخصوصاً در افرادی که در سطوح بالای جامعه قرار دارند اهمیت بیشتری پیدا می کند. حتی در دوره معاصر نیز نمونه هایی از تصمیم سازان داریم که برای پیشبرد اهداف خود از جنگیر استفاده می کردند. فالگیرها و رمال ها خلاهای نسل زدی ها را می شناسند/ احتمال گرفتاری نسل جدید بیشتر است شریفی یزدی گفت: نسل زِد بخش بزرگی از منابع اطلاعاتی و آگاهی خود را از طریق رسانه های امروزی به ویژه شبکه های اجتماعی به دست می آورد، اما همین رسانه ها نیز می توانند منبع تأثیرگذاری منفی باشند. این موضوع نشان می دهد که کانال ها و صفحات مجازی، به ویژه در اینستاگرام، نقش مهمی در شکل دهی باورها و نگرش های این نسل دارند. او افزود: در عین حال، نسل زد همچنان تحت تأثیر ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، والدین و اطرافیان خود نیز قرار می گیرد. یکی از ویژگی های این نسل، توجه به مسائل جدیدی مانند کراش و نوع خاصی از ارتباطات عاطفی و اجتماعی است. افرادی که در زمینه فالگیری و رمالی فعالیت می کنند، این خلأها را به خوبی می شناسند. به نوعی می توان گفت فالگیر و رمال، هم جامعه شناس و هم روان شناس اند؛ چون دقیقاً نقاط ضعف و نیازهای احساسی را شناسایی می کنند و بر همان نقاط تمرکز دارند. او تاکید کرد: از آنجا که بخش بزرگی از نسل زد را نوجوانان تشکیل می دهند، احتمال گرفتار شدن آن ها در این فضاها بیشتر است. دلیلش نیز روشن است: در این سن، هیجان بر عقل غلبه دارد. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم که کمتر از سایر گروه ها در دام چنین پدیده هایی بیفتند. رسانه های نوپدید مرجع مسلم هستند/ مردم سواد رسانه ای پایینی دارند این جامعه شناس گفت: چه بپذیریم و چه نه، رسانه های نوپدید امروز به مرجعی مسلم برای بخش بزرگی از جامعه تبدیل شده اند. از آنجا که بسیاری از مردم سواد رسانه ای پایینی دارند یا اصلاً فاقد آن هستند، تصور می کنند هر آنچه در فضای مجازی منتشر می شود، درست، اساسی و قابل اعتماد است. او افزود: در نتیجه، افرادی که پیش تر به فالگیرها و جن گیرهایی با ظاهری عجیب و غیرمتعارف بی اعتماد بودند، اکنون با دیدن چهره های به ظاهر معمولی و حتی جذاب در شبکه های اجتماعی، به آنان اعتماد می کنند. این تغییر ظاهری سبب شده است تا فالگیر مدرن تر به نظر برسد و در نتیجه، تفکر او نیز مدرن و پذیرفتنی جلوه کند. این پدیده محدود به ایران یا شرق نیست شریفی یزدی گفت: البته این پدیده محدود به ایران یا شرق نیست؛ در جوامع غربی هم چنین باورهایی وجود دارند، اما میزان گسترش آن بسیار کمتر است. دلیل نخست این تفاوت، وقوع رنسانس در غرب بود که انسان را از آسمان به زمین بازگرداند و نگاه او را از متافیزیک به واقعیت زمینی معطوف کرد. او افزود: علاوه بر آن، فلسفه یونان و روم باستان نیز نقش مهمی داشت؛ چرا که در آن تفکر، انسان به عنوان موجودی زمینی و مستقل از دوگانگی روح و جسم دیده می شود. در مقابل، در تمدن های شرقی توجه به ماوراءالطبیعه همواره پررنگ تر بوده و همین امر موجب تداوم چنین باورهایی شده است. او در نهایت گفت: عامل دیگر، قدمت تمدن های شرقی است. در حالی که در غرب تنها چند کشور (و در واقع مستعمرات پیشین مانند آمریکا و استرالیا) دارای پیشینه تاریخی محدود هستند، در آسیا از جمله ایران، چین و هند تمدن هایی با قدمت چهار تا هفت هزار سال وجود دارد. همین دیرینگی فرهنگی سبب شده است که باورهای سنتی و ماورایی در لایه های عمیق تر ذهن و فرهنگ مردم ریشه بدواند. |