| محمد ابراهیم زارعی، رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی، با اشاره به امضای تفاهمنامه با سازمان زمین شناسی و تشکیل کمیته های کارشناسی برای شناسایی مهم ترین ابنیه و محوطه های تاریخی در معرض مخاطرات طبیعی یا انسان ساخت و اولویت بندی افزایش اقدامات حفاظتی از آثار تاریخی و باستانی، اعلام کرد که با توجه به تاثیرات گسترده و مخرب فرونشست در اصفهان، این استان در اولویت این اقدامات قرار گرفته است. به گزارش اعتماد، محمد ابراهیم زارعی در نشست خبری به مناسبت برگزاری دهمین کنفرانس مدیریت بحران برای بناها و محوطه های تاریخی و باستانی ایران، در پاسخ به این سوال که از میان مخاطرات طبیعی و انسان ساخت، کدام یک تاثیرات مخرب تری برای ابنیه و محوطه های تاریخی و باستانی ایران دارد و کدام یک از آثار تاریخی ایران باید در اولویت نجات بخشی از این مخاطرات باشد، گفت: در میان تمام مخاطرات، جنگ بدترین آسیب است چون اصابت یک بمب به یک ساختمان تاریخی در مقایسه با زلزله ای کم قدرت، تاثیرات مخرب تری دارد. طبق تفاهمنامه ای که با سازمان زمین شناسی داریم، ازنظر ما، اولویت تشدید اقدامات حفاظتی، اصفهان است چون اصفهان بیشترین آسیب را از فرونشست داشته و آسیب های ناشی از فرونشست در اصفهان، واقعا نگران کننده است. البته امیدواریم درجریان اجرای این اقدامات، مردم اصفهان هم با ما همکاری کنند چون متوقف کردن برنج کاری و کشاورزی در این استان، ممکن نیست اما کاهش برداشت از رودخانه ها و چاه ها می تواند برای پیشگیری موثر باشد. زارعی در بخش دیگری از صحبت های خود تاکید داشت: باور داریم که مدیریت بحران، یک وظیفه واکنشی نیست بلکه نوعی از فرهنگ سازی و برنامه ریزی آینده نگرانه است. کشور ما کشور بحران خیز است و به قول آقای سیدمحمد بهشتی (کارشناس میراث فرهنگی و رییس سازمان میراث فرهنگی) کشور ما سرزمین بی قراری است. میراث فرهنگی، فقط یادگار گذشته نیست بلکه پشتوانه هویت و امنیت امروز ماست و حفاظت از آن در برابر بحران ها، حفاظت از حافظه جمعی بخشی از جامعه بشری و حافظه ملی ایرانیان است. مهدی زارع که استاد پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و دبیر علمی این کنفرانس هست هم از دیگر سخنرانان این نشست خبری بود و در توضیح ارتباط مخاطرات مختلف و مدیریت بحران برای میراث فرهنگی و آثار باستانی ایران گفت: ما در کشوری هستیم که سابقه تمدنی گسترده دارد و ثبت بسیاری از اتفاقات تاریخی با آثار مخاطرات مختلف بر میراث فرهنگی مان ممکن شده. شهر سوخته در سیستان، ویرانی ارگ بم در زلزله 5 دی 1382 و همچنین، نابودی شهر طبس در زلزله 25 شهریور 1357 ازجمله این مصداق هاست. اغلب بناهای اصلی شهر طبس، آثار تاریخی بود که در زلزله سال 1357 از بین رفت. البته معتقدم که با گذشت زمان و گسترش محیط زندگی انسان ها، مداخله در محیط های میراثی هم افزایش یافته است. مسجدجامع ورامین و بازمانده از دوره ایلخانی یک مصداق از این مداخلات است. در کتیبه های مسجد نوشته شده که اولین نوبت مرمت این مسجد بعد از زلزله 1384 ه. ق، در زمان شاهرخ شاه تیموری اتفاق افتاده است. امروز مسجد جامع ورامین، وسط شهر و در میان یک میدان بزرگ است اما در عمل، داخل محیط شهری قرار گرفته است. این استقرار، از این جهت مثبت است که تعداد بیشتری از مردم این آثار را به چشم می بینند ولی توسعه بی ملاحظه، به دفعات باعث تجاوز به حریم میراثی و حتی محو آثار میراثی شده است. مصداق آسیب توسعه به آثار تاریخی را هم علاوه بر نمونه هایی در شهرهای اردبیل و اهواز و ری، در شهر باستانی و تاریخی قزوین شاهدیم که چه بسا توسعه امروزی، پوشاننده میراث گذشتگان ماست. بنابراین، برای نوسازی و بیرون آوردن میراث تاریخی و باستانی از پوشش توسعه و از زیرزمین، باید بدانیم با این محوطه ها چه کنیم و حریم این آثار چگونه حفظ شود و اگر زلزله و سیل و آتش سوزی رخ داد، چه رفتاری با آثار آسیب دیده از مخاطرات طبیعی و بحران ها داشته باشیم. خط آهن تهران مشهد، 70سال قبل از وسط تپه حصار دامغان عبور کرد و حالا، بخشی از تپه حصار در یک سو و بخشی دیگر در سوی دیگر خط آهن است چون 70 سال قبل، رعایت حریم این محوطه مورد توجه قرار نگرفت. سوال ما از رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و استاد زلزله این بود که چه تعداد از آثار تاریخی در ایران، در معرض بحران های طبیعی و فرونشست و تغییرات اقلیمی قرار داشته یا دچار آسیب شده اند و آیا ادعای برخی مدیران سابق وزارت میراث فرهنگی درباره مقاومت آثار تاریخی و از جمله، استحکام بنایی همچون نقش رستم، قابل تایید است یا مدیران سابق، با این ادعاها مشغول به سفیدشویی خطاهای دولت ها بوده اند. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی در جواب این سوال با تاکید بر اینکه اهل سفیدشویی نیست، افزود: در ایران، حدود یک میلیون اثر تاریخی وجود دارد که تا امروز، حدود 750 هزاراثر، شناسایی شده و از مجموع این آثار، حدود 40 هزار اثر به ثبت ملی رسیده و بیش از 50 اثر هم در فهرست میراث جهانی ثبت شده و می توان گفت که از بابت تعداد آثار تاریخی در ایران، شاید فقط چند سرزمین در جهان و از جمله، میان رودان و چین و هند، به پای ایران برسند چون هر نقطه از این سرزمین، یک اثر تاریخی وجود دارد. اگر ادعا کنیم که تمام این آثار، در برابر زلزله و سیل و حوادث غیرمترقبه، ایمن هستند دروغ گفته ایم و چنین ادعایی، یک ادعای بی بنیاد و فاقد پشتوانه علمی است چون این طور نیست و با وقوع یک زلزله پرقدرت در ایران، بسیاری از آثارتاریخی دچار آسیب خواهند شد چنانکه در سایر کشورها هم بسیاری از آثار تاریخی در مواجهه با حوادث غیر مترقبه و حتی جنگ، مقاوم و پابرجا نماندند و دچار آسیب شدند. مهدی زارع هم در جواب این سوال با تاکید بر اینکه آسیب فرونشست برای بنا و محوطه تاریخی، قابل بازگشت و ترمیم نیست، گفت: بسیاری از میراث تاریخی ما آسیب پذیرند و متاسفانه میزان این آسیب پذیری هم بسیار بالاست. بعد از زلزله طبس، کتابی با عنوان طبس، شهری که بود منتشر شد چون واقعیت این است که در این زلزله، تمام آثار تاریخی طبس از بین رفت و آنچه بعد از زلزله طبس بازسازی شد، هیچ نسبتی با شهر تاریخی طبس ندارد و شهر دیگری با مشخصات دیگری است. ارگ بم هم در زلزله 1382 حدود 60 درصدش تخریب داشت اما بازسازی ارگ تا حد زیادی امکان پذیر بود. در مورد نقش رستم هم می توان گفت که اگرچه نقش رستم روی سنگ بنا شده ولی محوطه جلوی نقش رستم برای برگزاری جشن های 2500ساله با خاک دستی مسطح سازی شد. در بارندگی های شدید و مقطعی اسفند 1402 و فروردین 1403 درمحوطه نقش رستم هم، مسوول محوطه با یک اقدام غیر حرفه ای، کانالی برای جاری شدن بارش ها ایجاد کرد در حالی که به تبعات این کانال سازی توجهی نداشت و همین کانال، آسیب ها به محوطه نقش رستم را افزایش داد. علاوه بر این آسیب ها، در مرودشت و در جوار نقش رستم، همچنان آب از سفره های زیرزمینی برداشت می شود و کشاورزی و دامپروری در این دشت، بسیار گسترده است و البته کشاورز و دامپرور هم هیچ توجهی به اهمیت این محوطه تاریخی ندارد و مشغول به تجارت و فعالیت اقتصادی است. تغییر در این روند مخرب، نیازمند تصمیمات کلان کشوری است و با درخواست وزارت میراث فرهنگی متوقف نخواهد شد چون مسائل کلان اقتصادی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت. زارع در ادامه پاسخ با ذکر نمونه ای از کشورهای صاحب آثار تاریخی گفت: حفاظت از محوطه و بنای تاریخی، نیازمند اقدامات حرفه ای تخصصی، نیروهای ماهر و بودجه است. در بخش تاریخی شهر لیسبون، یک کارگاه دایر شده و بودجه ای که دولت پرتغال برای کاوش و حفاری و اقدامات حفاظتی در این بخش از شهر اختصاص داده، باعث شده که هسته مرکزی شهر، تا حد زیادی از زیر خاک بیرون بیاید و البته، امکان بازدید از بخش زیرزمینی و تاریخی شهر هم برای گردشگران فراهم شده است. رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی در پاسخ به سوال یکی دیگر از خبرنگاران که درباره تاثیرات مخرب فرونشست در شهر اصفهان و چالش هایی برای نجات این شهر به دلیل اتکای وزارت میراث فرهنگی به اعتبارات حاکمیتی پرسید، با تاکید بر اینکه فرونشست اصفهان، دلیلی جز برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی ندارد، گفت: در زمان ساخت مسجد جامع عباسی معروف به مسجد شاه، وقتی معمار باشی به سقف مسجد رسید، کار را برای مدتی طولانی متوقف کرد در حالی که خواست شاه عباس، اجرای سریع مسجد بود. بعد از گذشت این مدت، معمار باشی به شاه گفت اگر همان موقع سقف می زدم، بنا دچار نشست می شد و ترک می خورد ولی حالا بعد از چند ماه، نشست های بنا انجام شده و حالا می توانم کار را تمام کنم. فاصله دو گنبد مسجد جامع عباسی 15 متر و به درازای یک ساختمان 5 طبقه است. ما به دانش گذشتگان بی توجهی کردیم در حالی که این دانش، هزاران سال امتحان شده بود ولی در عوض، فکر کردیم که لودر و بولدوزر قادر متعالند. ما از طرف وزارت میراث فرهنگی برای نجات اصفهان مکلف شدیم و با سازمان نقشه برداری هم یک تفاهمنامه امضا کردیم. زارع هم در ادامه پاسخ به این خبرنگار افزود: دستورالعمل هایی در مورد حفظ بنای تاریخی در زلزله و سیلاب داریم ولی در مورد فرونشست زمین و حریم گسل هنوز دستورالعمل مدون نداریم. فرونشست قابل برگشت نیست یا اینکه برگرداندن یک زمین دچار فرونشست بسیار پرهزینه و نیازمند عملیات ویژه است. مثال مشخص هم برج پیزای ایتالیاست که کج شده ولی با هزینه کرد فراوان، این برج را در همین شکل حفظ کرده اند چون جاذبه گردشگری شهر است. یکی دیگر از خبرنگاران به رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی گفت که با وجود طرح مدون فرونشست و داده های متعدد محصول این طرح، اما در ایران مسوولان به این داده ها توجه ندارند و پژوهشگاه میراث فرهنگی هم اختیارات محدودی دارد که در مورد کلان بحران هایی مثل فرونشست و مقاوم سازی بناها، نمی تواند کاری از پیش ببرد و سایر دستگاه ها هم به پژوهش های این مرکز توجه ندارند. این خبرنگار به رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی گفت که حالا اصفهان یک شهر کهنه و بیرنگ و رو و در حال فروریزش است و معلوم نیست که دستورالعمل استاندارد برای مواجهه با مخاطراتی مثل جنگ یا حتی اتفاقی مشابه سرقت از موزه لوور در ایران چیست که زارعی در جواب این خبرنگار گفت: ما باید باور کنیم که میراث فرهنگی مهم است. بخشی از افراد هنوز به این باور نرسیده اند چون هنوز میراث فرهنگی برایشان مساله مهمی نیست. میراث فرهنگی ما، مثل کارت ملی و هویت ماست. اگر روزی 70 درصد مردم و نخبگان ما به این باور رسیدند، همین دستورالعمل هایی که داریم هم اجرا خواهد شد. حفاظت از هویت و میراث ملی ایران، نه فقط وظیفه وزارت میراث فرهنگی بلکه مسوولیت تمام دستگاه ها و تمام مردم است. اصفهان، هنر داشت و صاحب درآمد بود ولی کارخانه هایی به اصفهان بردند که آب بر بود. من در مسیر زنگرود حرکت کردم و شاهد بودم که در بالادست زاینده رود آب برداشت می شود و تمام تپه های استان چهارمحال و بختیاری به باغات میوه تبدیل شده و از آب زاینده رود تغذیه می شود و طبیعی است که در چنین وضعی، آبی برای رودخانه باقی نمی ماند. این اقدامات، حس و حال را از بناهای تاریخی گرفت. یک معمار برجسته در سال 1976 میلادی، اصفهان را تصویری از بهشت معرفی کرد ولی با توصیف امروزین از اصفهان می خواهیم گریه کنیم. طرح طوبی، بزرگ ترین اشتباه بود چون اجرای این طرح، تمام رودخانه ها را خشک کرد و من به چشم دیدم که در کردستان و در نقطه ای که در سه متری عمق زمین به آب می رسیدید، حالا باید 350 متر زمین را حفر کنید تا به آب برسید. در چنین وضعی انتظار دارید فرونشست اتفاق نیفتد؟ امروز، ما با تمام مردم مواجهیم چون حقی که به مردم دادیم را نمی توانیم ازشان پس بگیریم. استاد پژوهشگاه زلزله شناسی هم در پاسخ به این خبرنگار گفت: مساله اصفهان و سایر نقاط مثل دشت مرودشت، فرونشست است و فرونشست هم به دلیل پمپاژ آب از سفره زیرزمینی و به دلیل بهره برداری بیش از توان آبخوان ها اتفاق افتاده ولی چه کسی از سفره زیرزمینی برداشت کرده؟ همین ملت هموطن ما. بنابراین، با جامعه وسیعی از ذی نفعان مواجهیم که حتی در صورت رعایت دستورالعمل ها، دولت باید با لایه های وسیعی از شهروندان تعامل کند و بنابراین، با یک مساله کاملا اجتماعی مواجهیم. آنچه در این 20 سال گذشت، توسعه عوام گرایانه و بخشش از منابع طبیعی و صدور مجوز برای چاه غیرمجاز و تبدیل چاه غیرمجاز به چاه مجاز و توزیع اموال ملی ایرانیان بین صاحبان چاه ها بود. حالا چطور می توان به این بهره مندان گفت که از زمین و چاه استفاده نکنند؟ حل این پیچیدگی های اجتماعی و اقتصادی، با زور و بروکراسی امکان پذیر نیست بلکه باید تعامل با مردم و با توزیع مابه ازاها و مشوق ها و آن هم در گذر زمان انجام شود. |