مهدی زارع در اعتماد نوشت: حدود 3.5 درصد از مساحت کشور - حدود 58 هزار کیلومتر مربع - شاهد فرونشست زمین است. ولی از جمعیت 94 میلیون نفری مقیم ایران در سال 1404 (شامل 87 میلیون نفر شهروندان ایرانی و حدود 7 میلیون نفر مهاجران مجاز و غیرمجاز مقیم ایران) حدود 45درصد (معادل حدود 42 میلیون نفر) در داخل یا جوار پهنه های فرونشست زمین ساکنند. بر اساس دسته بندی های رسمی کاربری زمین و برآوردهای منتشر شده، محیط ساخته شده شامل شهرها، شهرستان ها، روستاها، مناطق صنعتی و جاده ها تقریبا 7درصد از کل مساحت ایران - حدود 115 هزار کیلومتر مربع- است و وسعت زمین های کشت شده کشور (شامل زمین های زراعی و محصولات دایمی) حدود 11 درصد (تقریبا 176 هزارکیلومتر مربع) از مساحت ایران تخمین زده شده است. تقریبا 52 درصد از کشور از کوه ها و بیابان ها تشکیل شده است که عمدتا غیرقابل سکونت هستند. جمعیت بسیار متمرکز است و بیش از 75 درصد در مناطق شهری زندگی می کنند، اما این مناطق شهری در مقایسه با متوسط تراکم شهری، بسیار فشرده هستند. استان های تهران، اصفهان، فارس، سمنان، کرمان، خراسان رضوی و البرز از جمله بحرانی ترین مناطق از نظر فرونشست هستند و شهرهای مهمی در این استان ها مانند مشهد، تهران، اصفهان، یزد، و کرمان در معرض خطر جدی قرار دارند. بر اساس تحقیقات اخیر ماهواره ای و جغرافیایی، دشت های استان های کرمان و تهران برخی از بالاترین نرخ های فرونشست زمین در ایران را ثبت کرده اند. این نرخ ها اغلب در مناطقی که بیشترین آسیب را دیده اند، از 30 سانتی متر در سال فراتر می رود و حتی در برخی مناطق شهرداری تهران، از سوی سازمان نقشه برداری مقادیر بیش از 30 سانتی متر در سال به عنوان سرعت فرونشست اعلام شده است. حدود 11 درصد از سطح استان تهران در پهنه فرونشست زمین واقع شده است. بنابر آمار رسمی وزارت نیرو در استان تهران حدود 37 درصد برداشت آبخوان به کشاورزی، 9 درصد به آبیاری فضای سبز، 44 درصد به شرب شهری اختصاص دارد. البته آب شرب روستایی 3درصد مصرف را شامل می شود. بر اساس گزارش شهرداری تهران نیاز سالانه فضای سبز شهر تهران به آب، حدود 185 میلیون مترمکعب است، اما به دلیل کاهش آبدهی چاه ها 30 میلیون مترمکعب آب در سال 1404 کسری دارند. برای تامین آب 100 حلقه چاه عمیق در سال های اخیر توسط سازمان آب در محدوده تهران حفر شده است. از 579 حلقه چاه، 108 حلقه خشک شده اند و 101 حلقه فعال نیز در آستانه خشک شدن هستند. بیشترین تعداد چاه های خشک شده- 10 حلقه - در مناطق 1 و 22 و بیشترین تعداد چاه فعال - 62 حلقه- در منطقه 20 تهران قرار دارد. داده های ماهواره ای نشان می دهد که زمین نزدیک شهر رفسنجان، که به خاطر باغ های پسته اش مشهور است، 34 تا 37 سانتی متر در سال فرونشست داشته است. استخراج شدید آب های زیرزمینی برای این محصولات پرآب بر، علت اصلی فروپاشی است. زمین های منطقه کشاورزی ورامین، در نزدیکی پایتخت، به دلیل تقاضای شدید آب کشاورزی و شهری، در بعضی نواحی مانند معین آباد در جنوب ورامین با نرخ بیش از 31 سانتی متر در سال در حال فرونشست هستند. دشت بهرمان استان کرمان نرخ فرونشست 31 سانتی متر در سال را ثبت کرده و دشت کرج در استان البرز با نرخ فرونشست تا 30 سانتی متر در سال های 1395 تا 1400 از مناطق مهم فرونشست زمین است. علت اصلی فرونشست شدید زمین در ایران، تخلیه شدید آب های زیرزمینی است. شهرهای در حال رشد مانند تهران، اصفهان و مشهد به شدت به آب های زیرزمینی متکی هستند و منجر به استخراج بیش از حد آب می شوند. مقررات سهل انگارانه و اجرای ضعیف سیاست های آبی، بحران را تشدید کرده است. آسیب به جاده ها، راه آهن و سایر زیرساخت ها، تخریب سفره های آب زیرزمینی که بازیابی آن ها می تواند هزاران سال طول بکشد، آسیب به مکان های مهم فرهنگی، مانند نقش رستم و تخت جمشید در فارس و بناهای تاریخی اصفهان و ایجاد شکاف ها و فروچاله های خطرناک زمین ار تبعات فوری فرونشست زمین در ایران است. کل محیط ساخته شده (مناطق شهری، جاده ها، زیرساخت ها) تقریباً 7 درصد از کل مساحت ایران را تشکیل می دهد. مناطق فرونشست و مساحت زمین هایی که دچار فرونشست می شوند عمدتا شامل دشت های کشاورزی، حدود 2 الی 3.5 درصد از کل مساحت ایران را تشکیل می دهند. محیط ساخته شده در منطقه فرونشست متمرکز است. فرونشست زمین عمدتا ناشی از استخراج بیش از حد آب های زیرزمینی است. در دشت های پرجمعیت، خشک و کشاورزی که شهرهای بزرگ ایران مانند تهران، کرج، مشهد، اصفهان، شیراز در آن قرار دارند، شدیدتر است. در حالی که کشاورزی بیشتر مساحتی را که در حال فرونشست است تشکیل می دهد، محیط ساخته شده در همین مناطق در معرض خطر بالایی قرار دارد. با توجه به اینکه 256 شهر از 429 شهر تحت اثر فرونشست قرار گرفته اند و زیرساخت های اصلی در سراسر فلات مرکزی در معرض خطر هستند، می توان نتیجه گرفت که بخش قابل توجهی از محیط ساخته شده در مناطق فرونشست قرار دارد، البته فرونشست در تمام شهرها و در همه محلات به طور یکنواخت نیست. یک تخمین بسیار محتاطانه اما آگاهانه برای درصد مساحت فیزیکی محیط ساخته شده در یک منطقه فرونشست، نشان می دهد که بین 25 تا 40 درصد از مساحت محیط ساخته شده در معرض فرونشست زمین در ایران است. بنابراین صدها شهر (و زیرساخت های مرتبط با آن ها مانند جاده ها و تأسیسات شهری) رسما با این بحران دست و پنجه نرم می کنند. اثر فرونشست زمین بر محیط ساخته شده - شهرها، حمل ونقل و خدمات شهری - به خسارات اقتصادی قابل توجه و بلندمدتی تبدیل می شود که به عنوان یک محدودیت ساختاری بر تولید ناخالص داخلی (GDP) ایران بین سال های 1404 تا 1414 در زمینه های مختلفی قابل برآورد است. خسارات اقتصادی مستقیم و هزینه های نگهداری فوری ترین و قابل اندازه گیری ترین اثر است. تخریب فیزیکی و نگهداری مورد نیاز در مراکز شهری مستقیما بودجه دولت را مصرف می کند و سرمایه بخش خصوصی را از سرمایه گذاری مولد منحرف می کند. فرونشست باعث ایجاد ترک، شکاف و نشست ناهمسان می شود که نیازمند هزینه های سرمایه ای ثابت و غیرمولد است. تقریبا 15درصد از خطوط راه آهن (1380 کیلومتر) و 8 فرودگاه اصلی، از جمله فرودگاه بین المللی امام خمینی در تهران، در مناطق مستعد فرونشست قرار دارند. آسیب به خطوط مترو، بزرگراه ها و جاده های اصلی در شهرهایی مانند تهران هزینه های حمل و نقل را افزایش می دهد. آسیب به زیرساخت های زیرزمینی مانند خطوط لوله آب، خطوط گاز و سامانه های فاضلاب منجر به هدررفت گسترده آب، اختلال در خدمات و هزینه های بسیار بالای تعمیر و تعویض اضطراری می شود. ساختمان های مسکونی و تجاری در شهرهایی مانند تهران، اصفهان و مشهد دچار آسیب های سازه ای مانند دیوارهای ترک خورده و کج شدن پایه ها شده اند که باعث ناامن شدن املاک و کاهش ارزش املاک و مستغلات می شود. آسیب به اماکن فرهنگی و تاریخی نیز مانند ویرانه های باستانی تخت جمشید و نقش رستم به پتانسیل بلندمدت گردشگری آسیب می رساند. اختلال دوم در بخش های اصلی اقتصاد مانند صنعت و خدمات است. فرونشست و علت اصلی آن -کمبود آب- محدودیت شدیدی را بر اقتصاد غیرنفتی، به ویژه در مراکز کلیدی استان ها، ایجاد می کند. کمبود آب، که با کاهش آب های زیرزمینی تشدید می شود، در حال حاضر باعث قطع برق و توقف فعالیت های صنعتی شده است. صنایع وابسته به آب که سهم قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی غیرنفتی دارند، با کاهش تولید و زیان های اقتصادی مواجه هستند که برای بخش هایی مانند تولید فولاد میلیاردها دلار اندازه گیری شده است. بخش خدمات بیش از 50 درصد از تولید ناخالص داخلی ایران را تشکیل می دهد. اختلال مکرر در خدمات حیاتی - جیره بندی آب، قطع برق و توقف حمل و نقل به دلیل خرابی زیرساخت ها - مستقیما بهره وری و اعتماد سرمایه گذاران را در مراکز اقتصادی اصلی کاهش می دهد. تخلیه مناطق پرجمعیت فرونشست منجر به جابه جایی گسترده نیروی کار و کاهش فاجعه بار در تولید اقتصادی منطقه ای خواهد شد. جنبه سوم اثر به کاهش بهره وری بلندمدت و هزینه از دست رفتن فرصت ها مربوط است. خسارت ناشی از فرونشست اغلب جبران ناپذیر است. هزینه بلندمدت آن بسیار بیشتر از هزینه تعمیر فوری است. فشردگی خاک به دلیل فرونشست زمین به این معنی است که ظرفیت سفره آب زیرزمینی به طور دایم از بین می رود. این لایه های فشرده شده حتی اگر منطقه بارندگی شدید داشته باشد، قابل پر شدن مجدد نیستند و منجر به کاهش دایمی منابع آب تجدیدپذیر برای نسل های آینده می شوند. این مساله یک محدودیت ساختاری دایمی برای رشد کشاورزی و صنعتی ایجاد می کند. میلیون ها نفر در مسکن های ناامن در مناطق فرسوده شهری زندگی می کنند. استرس، فقر و خطر فاجعه ناشی از آن، کیفیت کلی سرمایه انسانی را کاهش داده و بار هزینه های اجتماعی دولت را افزایش می دهد. هزینه های مدیریت بحران فرونشست، منابع مالی دولت را از سرمایه گذاری های ضروری در آموزش، فناوری و پروژه های تنوع اقتصادی که برای رشد تولید ناخالص داخلی بلندمدت ضروری هستند، منحرف می کند. بی ثباتی اقتصاد کلان با بحران فرونشست آسیب پذیری های اقتصادی موجود از تحریم ها، تورم و کسری بودجه را تشدید می کند و اقتصاد ملی را شکننده تر می کند. افزایش هزینه تعمیر زیرساخت ها و مدیریت بحران، کسری مالی دولت را افزایش می دهد که عامل اصلی تورم و بی ثباتی اقتصادی است. |