فرارو- استیون کالینسون خبرنگار و تحلیلگر ارشد سیاسی آمریکایی در شبکهٔ سی ان ان به نقل از شبکه سی.ان.ان برای رییس جمهوری که شعارش اول آمریکا بود، دونالد ترامپ این روزها بیش از هر زمان دیگر درگیر ماجراهای جهانی است. روز سه شنبه، او تهدید کرد اگر گروه حماس سلاح های خود را در غزه تحویل ندهد، آمریکا آن را خلع سلاح خواهد کرد؛ تهدیدی که بلافاصله گمانه زنی هایی دربارهٔ احتمال نقش آفرینی مستقیم نظامی ایالات متحده در غزه برانگیخت. هم زمان، ترامپ با افتخار از نابودی یک قایق تندرو دیگر در نزدیکی سواحل ونزوئلا خبر داد؛ اقدامی که در چارچوب جنگ مبهم و از نظر حقوقی مشکوک او علیه کارتل های مواد مخدر انجام گرفته است. ترامپِ اول آمریکا در میدان جهان؛ از غزه تا ونزوئلا، از کی یف تا بوئنوس آیرس این تحرکات در حالی رخ می دهد که دولت آمریکا درگیر تعطیلی اداری است؛ بحرانی که ترامپ مدعی است او را ناچار کرده صدها کارمند فدرال را به دلیل کمبود بودجه اخراج کند. با این حال، او در همان روز وعدهٔ بستهٔ نجات اقتصادی 20 میلیارد دلاری برای آرژانتین را داد ؛ البته مشروط به اینکه رأی دهندگان آن کشور از خاویر میلی، رییس جمهور پوپولیست و جنجالیِ همسو با ترامپ حمایت کنند. ترامپ همچنین آشکارا از تمایل اوکراین برای دریافت موشک های کروز تاماهاوک سخن گفت؛ سلاح هایی که توان هدف گیری در عمق خاک روسیه را دارند. چنین اقدامی می تواند خطر درگیری مستقیم میان واشنگتن و مسکو را افزایش دهد ؛همان سناریویی که خود ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی 2024 بارها از آن هشدار داده بود. با این حال، ناظران معتقدند این تهدید تازه ممکن است تلاشی برای بازسازی اعتبار از دست رفتهٔ او باشد؛ آن هم پس از آن که ولادیمیر پوتین آشکارا پیشنهاد صلحش را مورد تمسخر قرار داد. این اشتیاق تازهٔ ترامپ به ورود در بحران های بین المللی، بسیاری از هواداران جریان اول آمریکا را شگفت زده کرده است؛ همان رأی دهندگانی که انتظار داشتند رییس جمهورشان تمرکز خود را صرفاً بر مسائل داخلی بگذارد. با این حال، یافتن منطق مشخصی در زنجیرهٔ رفتارها و اظهارات نامتعارف ترامپ، همچنان دشوار است. رهبران جهانی که معمولاً در نشست های مشترک کنار او تنها نقش فرعی دارند، اغلب از سخنان پراکنده و متناقضش دچار سردرگمی می شوند. برای نمونه، در دیدار اخیر با خاویر میلی، ترامپ رشته ای از اظهارات درهم و بی ارتباط بر زبان آورد: از حمله به الیزابت وارن و خطاب کردن او به عنوان بدجنس و وحشتناک ، تا نکوهش زهران ممدانی، نامزد شهرداری نیویورک به عنوان یک کمونیست . او در ادامه به دریافت غرامت 15 میلیون دلاری در شکایت افترا از مجری شبکه ای.بی.سی فخر فروخت. ویدر کنار تمسخر جو بایدن و کامالا هریس، اسپانیا را به دلیل پایین بودن بودجهٔ دفاعی اش نکوهش نمود و در پایان با شور و حرارت از برگزاری جام جهانی و المپیک آینده در لس آنجلس سخن گفت. از اول آمریکا تا اول ترامپ ؛ چهرهٔ واقعی سیاست خارجی رییس جمهور تاجر یکی از مشکلات بنیادی شعار اول آمریکا ی دونالد ترامپ، آن است که یادآور کمیته ای راست گرای افراطی در دههٔ 1930 است؛ گروهی که با ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم و مقابله با نازیسم سرسختانه مخالفت می کرد. اما واقعیت این است که ترامپ نه یک انزواطلب کلاسیک، بلکه دشمن سرسخت بین الملل گرایی مدرن است ؛ سیاستمداری که بیش از کناره گیری از جهان، از به کارگیری قدرت آمریکا برای نمایش اقتدار خود لذت می برد. با وجود حساسیت شدیدش نسبت به جنگ های زمینی طولانی مدت مانند عراق و افغانستان، همین ترامپ دستور حملات هوایی سنگینی علیه تأسیسات هسته ای ایران را صادر کرد. ترامپ در سیاست خارجی، از جریان های گوناگون درون حزب جمهوری خواه تغذیه می کند و مواضعش بسته به موقعیت تغییر می کند. گاه با چهره های تندرویی چون مارکو روبیو، وزیر خارجهٔ خود همسو می شود؛ گاه در سیاست های نمایشی ضد وُک (ضد بیداری اجتماعی) وزیر دفاعش یعنی پیت هگست غرق می شود. در عرصهٔ اقتصادی، در کنار ضدجهانی گرایانی چون مشاور تجاری اش پیتر ناوارو می ایستد، اما در خاورمیانه سیاستی پیش می برد که یادآور سنت آتلانت گرای کلاسیک جمهوری خواهانِ دوران جورج اچ. دبلیو. بوش است. این ترکیب ناهمگون از ایدئولوژی ها، تصویری از سیاستمداری بی ثبات و از نظر فکری غیرقابل طبقه بندی می سازد. خودکامگی ذاتی ترامپ سبب شده تا سیاست خارجی اش اغلب چیزی بیش از میل غریزی به اعمال قدرت بر طرف مقابل نباشد. او در کنوانسیون ملی جمهوری خواهان سال 2016 در کلیولند، شعاری را طرح کرد که به خوبی این ذهنیت را آشکار می سازد: برنامهٔ ما آمریکا را در اولویت قرار می دهد. آمریکاگرایی، نه جهانی گرایی، شعار ما خواهد بود. تا وقتی سیاستمدارانی بر سر کارند که آمریکا را در اولویت نگذارند، دیگر کشورها نیز برای ما احترامی قائل نخواهند شد. یک سال بعد، در نخستین سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل، ترامپ این دیدگاه را بسط داد و وعده داد ایالات متحده به جای تکیه بر نهادهای بین المللی، قدرت دولت - ملت را محور سیاست خود قرار دهد. وی در اظهاراتی گفت: به عنوان رییس جمهور ایالات متحده، من همیشه آمریکا را در اولویت قرار خواهم داد؛ همان گونه که شما، رهبران کشورهای خود، باید همواره کشور خود را در اولویت بگذارید. اکنون در دور دوم ریاست جمهوری اش، ترامپ در حالی که در داخل کشور محدودیت های قانون اساسی را می فشارد، بُعد تازه ای به سیاست خارجی خود افزوده است: جست وجوی پرستیژ شخصی، ساختن میراثی تاریخی و حتی رؤیای دستیابی به جایزهٔ صلح نوبل. جاه طلبی هایی که او را بیش از پیش در صف قدرتمندترین مردان جهان قرار دهد. به همین ترتیب، شعار اول آمریکا در عمل به اول ترامپ بدل شده است. ترامپ جهان را نه از دریچهٔ آرمان یا اصول، بلکه با نگاه یک تاجر می بیند و در پی معاملات، امتیازات اقتصادی و فرصت های مالی برای ایالات متحده و گاه برای امپراتوری خانوادگی خود است. طرح او برای غزه، به جای آن که ابتکاری صرفاً انسان دوستانه باشد، پروژه ای توسعه محور با انگیزه های مالی است. بسیاری از ادعاهای او دربارهٔ پایان دادن به جنگ ها حتی جنگ هایی که وجود خارجی ندارند نیز در واقع بر پایهٔ منافع اقتصادی و دستیابی به منابع معدنی کلیدی و عناصر کمیابی است که اکنون در سلطهٔ چین اند. در همین حال، ترامپ و معاونش جی دی ونس، با شور و حرارت در پی گسترش پوپولیسم جهانی اند، حتی اگر این تلاش به تضعیف دولت های میانه رو در اروپا از بریتانیا و فرانسه گرفته تا آلمان بینجامد؛ همان کشورهایی که رهبرانشان دست کم در ظاهر، از محبوبان خود او به شمار می روند. بستهٔ نجات آرژانتین و سایهٔ تناقض اول آمریکا ؛ ترامپ میان جاه طلبی جهانی و شعار ملی گرایی توضیح رسمی کاخ سفید دربارهٔ پیشنهاد دونالد ترامپ برای اعطای بستهٔ نجات مالی 20 میلیارد دلاری به آرژانتین این است که اقتصاد بحران زدهٔ آن کشور می تواند به عامل سرایت بی ثباتی در سراسر آمریکای جنوبی تبدیل شود و حتی به ایالات متحده نیز آسیب برساند. بااین حال، در ظاهر موجه این استدلال، انگیزه ای کاملاً سیاسی نهفته است. ترامپ در دیدار با خاویر میلی در کاخ سفید گفت: او کاملاً عضو ماگا است. شعارش این است: آرژانتین را دوباره عظیم کنیم! و تاکید کرد: اگر او پیروز شود، ما با او خواهیم ماند. و اگر نبرد، ما هم می رویم. در شرایط عادی، وعدهٔ آشکار کمک میلیاردی از پول مالیات دهندگان آمریکایی برای تأثیرگذاری بر انتخابات میان دوره ای آرژانتین، مداخله ای آشکار در روند سیاسی یک کشور خارجی به شمار می آمد و می توانست به رسوایی بزرگی تبدیل شود. این اقدام یادآور تهدید معروف ترامپ در دورهٔ نخست ریاست جمهوری اش است؛ زمانی که کمک نظامی به اوکراین را مشروط به تحقیقات علیه جو بایدن کرد؛ ماجرایی که نهایتاً به استیضاح او انجامید. ترامپ ناگزیر شد در دیدار با میلی با تناقض درونی میان شعار اول آمریکا و نجات اقتصادی یک کشور خارجی روبه رو شود. وقتی خبرنگاری پرسید: چگونه این طرح با فلسفهٔ اول آمریکا سازگار است؟ پاسخ مبهم و دوپهلو بود؛ نشانه ای آشکار از اینکه انگیزهٔ اصلی چیزی جز لطف سیاسی نیست. بااین حال، طرح آرژانتین را باید بخشی از راهبرد کلان تر ترامپ یعنی بازی بزرگ نفوذ و قدرت اقتصادی در برابر چین دانست. پکن طی سال های اخیر سرمایه گذاری های کلانی در معادن لیتیوم و مس آرژانتین انجام داده و با خرید گستردهٔ سویا از این کشور، بازار کشاورزان آمریکایی را به خطر انداخته است. به همین دلیل، ترامپ مداخله در آمریکای جنوبی را بخشی از رقابت ژئوپلیتیکی خود با چین می بیند. این رویکرد تازه، شباهت هایی با الگوی مداخله گرانهٔ ترامپ در خاورمیانه دارد؛ الگویی که پشت حملات نظامی اخیر آمریکا به اهداف ادعایی کارتل های مواد مخدر در نزدیکی ونزوئلا نیز دیده می شود. دولت ترامپ این حملات را تلاشی برای مبارزه با قاچاق فنتانیل می خواند؛ ماده ای مرگبار که هزاران آمریکایی را به کام مرگ کشانده و به او کمک کرده حمایت طبقهٔ کارگر را جلب کند. اما منتقدان می گویند این عملیات، چیزی جز اعدام های فراقانونی نیست و با بی اعتنایی کامل به اختیار کنگره در اعلام جنگ انجام می شود. از نگاه آنان، هدف پنهان این اقدامات نه مقابله با مواد مخدر، بلکه بی ثبات کردن دولت نیکلاس مادورو در کاراکاس است؛ بحرانی که خود به موج تازه ای از مهاجرت به سوی آمریکا دامن زده است. در میان تمام ابتکارات بین المللی ترامپ، شاید تنها موفقیت او در بازگرداندن گروگان های اسراییلی و توقف موقت درگیری ها در غزه، یادآور دستاوردی سنتی تر در سیاست خارجی آمریکا باشد؛ همان نقشی که رؤسای جمهور پیشین دهه ها در آرزویش بودند، هرچند اغلب ناکام ماندند. اما همین دستاورد نیز می تواند با اصول جنبش ماگا در تضاد قرار گیرد؛ البته اگر نیروهای آمریکایی درگیر عملیات غزه شوند چنین سناریویی می تواند پایگاه اصلی ترامپ را دچار تردید کند ؛همان رأی دهندگانی که خستگی از جنگ های بی پایان خاورمیانه، آنان را به آغوش جنبش او کشاند. اندرو میلر، معاون پیشین وزیر خارجه در امور اسراییل و فلسطین در دولت بایدن، در گفت وگویی با شبکه سی.ان.ان گفت: با ترامپ هر چیزی ممکن است. او تاکید کرد: از ابتدای کارزارش، یکی از اصول محوری ترامپ دوری از جنگ های خاورمیانه بود. اگر حالا آمریکا در غزه وارد عملیات نظامی شود، آن هم در چنین شرایطی، این تصمیم می تواند حمایت پایگاه اصلی او را با چالشی جدی روبه رو کند. |