فریب استراتژیک یعنی سازمان دهی پیام ها، اقدامات ظاهری، اطلاع رسانی و عملیات روانی به گونه ای که طرف مقابل به اتخاذ واکنش غلط، کاهش آمادگی یا باور به وضعیتی که نیست، وادار شود. این فریب می تواند شامل اعلام آتش بس، مذاکره، تبادل اسرا یا پیام هایی درباره پایان جنگ باشد، در حالی که طرف فریب دهنده هنوز آمادگی ادامه جنگ را دارد. با توجه به شواهد موجود، احتمال بالایی وجود دارد که پیام اسراییل به پوتین درباره پایان جنگ، نوعی فریب استراتژیک باشد. به گزارش تابناک، بر اساس مجموعه این منابع، پیام اسراییل از طریق پوتین به ایران مبنی بر عدم تمایل به جنگ یک پیام رسمی و شفاف دیپلماتیک نبوده، بلکه در سطح گفت وگوهای غیررسمی و تماس های امنیتی منتقل شده است. بیشتر تحلیلگران در رسانه های ایرانی و حتی برخی رسانه های خارجی، این اقدام را نوعی فریب استراتژیک (Strategic Deception) می دانند؛ و هدف آن آرام سازی فضای منطقه، کاهش آمادگی نیروهای مقاومت، و کسب زمان برای اسراییل در جبهه داخلی یا در روابط با آمریکا دانسته شده است. روسیه رسماً پیام را منتقل کرده و علناً خواستار پایان درگیری ها شده است؛ اما لحن رسمیِ مسکو معمولاً محتاط و مشروط است؛ پوتین و دیپلمات های روس از لزوم پایان خصومت ها سخن گفته اند، اما نه به عنوان تضمینِ مطلق به نفع اسراییل، بلکه به عنوان فراخوانی برای یافتن راه حل ها. این سیاستِ محتاطانه یعنی روسیه نقشِ انتقال دهنده را پذیرفته، اما تکیه ی صددرصدی بر پیام اسراییل نکرده است. گزارش ها و اظهارنظرهای رسمی ایران نشان می دهد که تهران پیام را دریافت کرده، اما نسبت به آن محتاط و شک گراست (مقام هایی مثل عباس عراقچی تلویحاً گفتند پیام منتقل شده ولی بر ادامه ی احتیاط و بررسی تأکید کردند). در عمل، ایران ترجیح می دهد بر رفتار واقعی (رصد تحرکات نظامی، شواهد میدانی و سطح اقدامات اسراییل) تکیه کند تا بر سخنان منتقل شده. با در نظر گرفتن الگوهای فریب استراتژیک، شواهد رسانه ای/تحلیلی و رفتار محتاطانه ی طرف های مقابل، سناریوی فریب تاکتیکی توسط اسراییل قابل اعتنا و نسبتاً محتمل است. منابع داخلی اسراییل و چند تحلیلگر مستقل گفته اند که عملیات ادراکی برای کاهش هوشیاری استفاده شده است. در هفته های اخیر، پس از اوج گیری درگیری ها میان اسراییل و محور مقاومت، تل آویو با چند چالش هم زمان روبه رو شده است: 1)ً فشار افکار عمومی جهانی به ویژه در اروپا و آمریکا پس از فجایع غزه؛ 2) بحران در دولت نتانیاهو و نارضایتی شدید افکار عمومی داخلی 3) هشدار روسیه و چین نسبت به خطر گسترش جنگ در خاورمیانه؛ 4) تهدید ایران مبنی بر پاسخ متقابل در صورت تهاجم مستقیم اسراییل به خاکش؛ بنابراین اسراییل بدنبال خرید زمان جهت فائق آمدن بر موارد فوق و همچنین خرید زمان برای بازسازی توان نظامی خود است. زیرا بخش قابل توجهی از توان هوایی و پدافندی اسراییل در ماه های اخیر درگیر عملیات گسترده در غزه و مرز لبنان بوده است. انتقال پیام عدم تمایل به جنگ به ایران می تواند برای اسراییل زمان بخرد تا خطوط دفاعی خود را در شمال (مقابل حزب الله) و در جنوب (مقابل حماس) بازسازی کند و آمادگی نیروهای ذخیره را افزایش دهد. در واقع، این پیام به نوعی وقفه تاکتیکی است تا هم ارتش از فرسایش روحی بیرون آید و هم نتانیاهو بتواند دولت متزلزلش را ترمیم کند. در چنین فضایی، ارسال پیامی از سوی اسراییل به روسیه، مبنی بر اینکه قصد گسترش جنگ را ندارد ، در ظاهر یک حرکت دیپلماتیک آرام کننده به نظر می رسد، اما در باطن می تواند نوعی عملیات روانی و فریب استراتژیک باشد. از دید برخی تحلیلگران روسی و لبنانی، این پیام ممکن است آزمون واکنش ایران نیز باشد. اسراییل می خواهد بداند در صورت ارسال سیگنال پایان جنگ ، آیا ایران نیروهای خود را از حالت آماده باش خارج می کند یا نه. اگر واکنش ایران به سرعت کاهش یابد، اسراییل می تواند از آن برای اجرای حمله غافلگیرانه بعدی استفاده کند. از سوی دیگر اسراییل بدنبال القای تصویر اسراییل مسئول و صلح طلب ، می باشد تا هم دنیا را فریب دهد و هم واشنگتن را قانع کند که بتواند به حمایت نظامی خود، بدون هزینه سیاسی داخلی ادامه دهد. این رفتار دقیقاً مشابه سیاست های فریبکارانه اسراییل در جنگ 1982 لبنان و نیز عملیات صلح برای جلیل است، که در ظاهر با شعار پایان تنش آغاز شد، اما به تجاوز گسترده منجر گردید. همچنین هم اکنون، اسراییل در کوتاه مدت از نظر پدافند و نیروی هوایی در حالت هشدار بالا قرار دارد و دنبال کاهش تنش سیاسی و زمان خریدن است؛ ایران نیز آماده باش بالایی دارد و تلاش کرده ظرفیت های پدافندی و موشکی اش را تقویت کند؛ حزب الله پس از جنگ قبلی، همچنان توان قابل توجهی برای حملات موشکی/راکتی دارد و اسراییل مرتباً عملیات پیش دستانه برای تضعیف بازسازی آن انجام می دهد. این وضع پنجره ای ایجاد می کند که اسراییل با استفاده از عملیات اطلاعاتی و پیام های دیپلماتیک (مثل پیام به پوتین) بتواند زمان و فضای تاکتیکی بخرد، اما احتمال مواجهه با واکنش هدفمند و محدود ایران یا پاسخ نامتقارن محور مقاومت بالا است. |