فرارو-نشست صلح غزه با حضور سران بیش از 20 کشور، در مصر برگزار خواهد شد و دعوت از ایران در این نشست و سخنان اخیر نتانیاهو نشان می دهد، مناسبات منطقه ای تحولاتی جدید را تجربه می کند. به گزارش فرارو، پس از سیر تحولات منطقه و به طور مشخص صلح غزه، برخی تحلیلگران سیاسی به دنبال تفسیر مفهوم و عمق تاثیرگذاری ایران در مقطع فعلی هستند. فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و تحلیل گر روابط بین الملل، در گفت وگو با فرارو به بررسی وضعیت موجود پرداخته است: بین خبر سخنان ترامپ و پیام پشت آن تفاوت زیادی وجود دارد فریدون مجلسی به فرارو گفت: اظهارات جدید ترامپ درباره آمادگی ایران برای همراهی در روند صلح غزه در حالی که فضای منطقه کمی آرام تر از دو سال اخیر شده است، حائز اهمیت است. جلسه نشست در شرم الشیخ نیز برای آغاز روندی جدید از گفت وگوهای منطقه ای مهم خواهد بود. درست است که ایران در فهرست مدعوین بود و در نهایت هم مشخص نیست رییس جمهور در این نشست حضور خواهد داشت یا خیر، اما همین دعوت واشنگتن از تهران می تواند نشانه ای مهم از تمایل برای حل مسائل موجود با تهران باشد. تغییری که اگر به درستی مدیریت شود، شاید آغازگر مرحله ای تازه از گفت وگو میان بازیگران اصلی منطقه باشد. وی افزود: در تحلیل اظهارنظرهای اخیر ترامپ باید میان خبر و پیام تفاوت گذاشت. لحن خبری می گوید ترامپ به دنبال گسترش صلح در منطقه است و در حال ایجاد روی خوش در سیاست خارجی خود با تهران است. اما در سطح پیام دیپلماتیک ماجرا متفاوت است، این سخنان، حامل پیامی غیرمستقیم به بازتعریف نقش ایران در امنیت منطقه است. هر زمان که واشنگتن، به ویژه در دوران حساس، زبان نرم تری نسبت به ایران به کار برده، معمولاً پشت آن یک مصلحت نهفته بوده؛ کاهش هزینه های میدانی آمریکا، جلب همکاری برای حل بحران های منطقه یا باز کردن کانال های ارتباطی غیررسمی برای کنترل تنش ها. اگر واقع بینانه نگاه کنیم، صلح پایدار در غزه بدون نقش آفرینی ایران ممکن نیست. اما این نقش آفرینی تنها در صورتی مفید خواهد بود که از مسیر دیپلماسی و گفت وگو بگذرد، نه تقابل و شعار. می تواند ثابت کند که همزمان مدافع منافع ملی خود و صلح در منطقه است. سه گزینه پیش روی ایران در قبال صلح غزه این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در ادامه گفت: ایران با سه گزینه مشخص روبه رو است. نخست، همراهی مشروط با روند صلح در حالتی که از سوی قدرت های منطقه ای و بین الملل تضمینی روشن درباره غزه ارائه می شود. چنین مسیری می تواند ضمن حفظ اصول سیاست خارجی کشور، موقعیت ایران را از بازیگری صرفاً واکنشی به بازیگری تاثیرگذار تغییر دهد. دوم، ادامه تکیه بر گفتمان مقاومت و بی اعتمادی به وعده های آمریکا؛ مسیری که در کوتاه مدت ممکن است در داخل کشور محبوبیت نسبی داشته باشد، اما در بلندمدت خطر انزوای منطقه ای و اقتصادی را افزایش می دهد. گزینه سوم، سیاستی دوگانه است. یعنی اعلام آمادگی برای گفت وگو در عرصه بین المللی در کنار تکیه بر عقاید پیشین و رفتار مبتنی بر احتیاط منطقه ای. وی افزود: طرح میانجی گری بزرگ پرونده ای است که طی دهه های گذشته بسیاری از روسای جمهور ایالات متحده، درگیر آن بوده اند. طرح صلح غزه برای ترامپ صرفاً یک پروژه دیپلماتیک نیست، بلکه ابزاری برای تبلیغات است. از دید من شاید حضور ایران در نشست شرم الشیخ یا هر مجمع مشابهی نه به معنای پذیرش روایت آمریکا از بحران غزه، بود، بلکه می توانست در جهت تثبیت جایگاه کشور به عنوان قدرتی مسئول و ثبات ساز در منطقه تلقی شود. تجربه نشان داده شده است که هرگاه ایران، از موضعی فعال و دیپلماتیک وارد شده است، حتی بدون امتیازدهی مستقیم، در شکل دهی به روندها نقش داشته و هر بار واکنش صرف یا انفعال در پیش گرفته شده، تصمیم گیری درباره آینده منطقه در غیاب ایران گرفته شده است. در سیاست خارجی، گاهی اوقات یک گام محتاطانه اما ارزیابی شده می تواند از صدها سخنرانی و بیانیه و موضع گیریهای پرخطر موثرتر باشد. امروز شاید زمان همان گام باشد: گامی در مسیر دیپلماسی، نه در دام هیاهو. |