در روزگاری که ذائقه نسل جوان ایران زمین تا آسمان با گذشته فرق کرده، سیاست گذاران فرهنگی ما همچنان در خواب کهنه الگوهای گذشته اند. این غفلت، شکافی عمیق میان جامعه و تصمیم گیران فرهنگی ایجاد کرده و راه را برای برنامه هایی مثل عشق ابدی باز کرده است؛ برنامه ای که با رنگ و لعاب بصری و محتوایی، قلب و ذهن جوانان ایرانی را تسخیر کرده. نسل جدید زبان خودش را دارد، نیازهای خودش را، و دنیایی که با دیروز ما فرسنگ ها فاصله دارد. تا وقتی این حقیقت را نپذیریم، نمی توانیم خوراک فرهنگی درخوری برایشان تدارک ببینیم. عشق ابدی و امثال آن، با درک دقیق این نیازها و سوار بر موج پلتفرم های دیجیتال مثل یوتیوب و اینستاگرام، بی هیچ زحمتی مخاطب ایرانی را به چنگ آورده اند. اما واکنش ما چیست؟ بیانیه های تکراری، سانسور، و دریغ از یک راهکار خلاقانه! فرهنگ در ایران سال هاست که به حاشیه رانده شده، گویی جایی در اولویت ها ندارد. نمونه اش برنامه های داخلی مثل بلایند دیت که وینی، اینفلوئنسر جوان، با فرمتی ساده اما جذاب در اینستاگرام و یوتیوب اجرا کرد و میلیون ها نفر را پای خود نشاند. نسخه اسلامی این برنامه هم با موضوعاتی مثل مهریه و نقش های جنسیتی، تلاش کرد خلأ فرهنگی را پر کند، اما بدون حمایت و نظارت هوشمندانه، به محاق رفت. این در حالی است که برنامه های خارجی، با شناخت دقیق ذائقه نسل جدید و نمایش سبک زندگی مدرن، جای خالی محتوای بومی را پر کرده اند. این غفلت، شکاف نسلی را عمیق تر کرده و جامعه را از نهادهای فرهنگی دورتر. اگر امروز دست به کار نشویم، فردا باید حسرت فرصت های ازدست رفته را بخوریم. راه نجات، تحول واقعی در سیاست گذاری فرهنگی است: باید ذائقه جوانان را جدی گرفت، از ابزارهای نوین بهره برد و محتوای جذاب و اثرگذار تولید کرد. برنامه هایی مثل بلایند دیت اگر با نظارت هوشمندانه حمایت شوند، می توانند رقیبی جدی برای تولیدات خارجی باشند و هویت فرهنگی ما را تقویت کنند. یا شجاعانه از پیله های گذشته بیرون می آییم و با تولید محتوای بومی جذاب، میدان را به دست می گیریم، یا همچنان نظاره گر جولان برنامه های خارجی می مانیم و حسرت روزهایی را می خوریم که می توانستیم کاری کنیم. |