فرارو- از سال 1390 تا 1401، شیوع اختلالات روانی در ایرانیان به 25.1 رسیده است؛ اما جامعه به داده هایی تازه ساز برای 3 سال اخیر نیاز دارد. به گزارش فرارو، اختلالات اضطرابی، از جمله اختلال پانیک و اضطراب، در کنار افسردگی، دو اختلالی هستند که شیوع آن ها در سال های اخیر در ایران افزایش یافته است. این در حالی است که آمارهای منتشر شده توسط وزارت بهداشت مربوط به سال 1401 هستند، یعنی یک سال پس از همه گیری کرونا. با توجه به فراز و نشیب های متعدد ایران از آن زمان تاکنون، روان شناسان اجتماعی بر این باورند که این آمار با واقعیت امروز فاصله زیادی دارد.  علیرضا شریفی یزدی، جامعه شناس، روانشناس اجتماعی و عضو فرهنگستان علوم پزشکی در خصوص این مساله با فرارو به گفتگو پرداخت: آمار اختلالات روانی در ایران بالای 50 درصد است نه 25 درصد علیرضا شریفی یزدی به فرارو گفت: مشاهدات میدانی و مطالعات اکتشافی نشان می دهند که آمار اختلالات روان در ایران بسیار بیشتر از 25 درصدی است که وزارت بهداشت اعلام کرده است. حتی نمی توان گفت این رقم تنها به 27 درصد نزدیک است؛ برخی آمارها تا 50 تا 60 درصد هم می رسند، اگرچه اعتبار آن ها قابل بحث است. واقعیت این است که از سال 1401 به بعد زمینه سازی برای افزایش اختلالات روان در کشور شدت گرفته است و این موضوع از طریق افزایش آسیب های اجتماعی قابل شناسایی است. آماری که در سال 1404 برای سال 1401 ارائه شده قابل اتکا نیست او افزود: میزان طلاق به حدی رسیده که دولت دیگر آن را به طور رسمی اعلام نمی کند و بسیاری از شاخص های اقتصادی نیز به شکل رسمی منتشر نمی شوند. بنابراین آماری که وزارت بهداشت در سال 1404 برای سال 1401 ارائه می دهد، در شرایط فعلی جامعه ایران قابل اتکا نیست. رخدادهای سال های 1401 تا 1404، از جمله جنگ 12 روزه، شرایطی را فراهم کرده اند که افراد نیاز به به روزرسانی و پایش دارند تا بتوان آمار دقیق تری به دست آورد. پیش بینی می شود که میزان اختلالات روان بسیار بالاتر از ارقام فعلی باشد و در آینده نیز روند افزایشی آن ادامه پیدا کند. بسیاری از مردم درباره مشکلات روانی خود صحبت نمی کنند این روان شناس اجتماعی گفت: ما در بررسی عوامل افزایش بیماری های روانی در جامعه، با مجموعه ای از دلایل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مواجه هستیم. از منظر فرهنگی، یکی از مهم ترین دلایل، تابو بودن و انگ زدایی ناکافی مسائل روانی است؛ بسیاری از مردم درباره مشکلات روانی خود صحبت نمی کنند و این سکوت خود نشانه ضعف آگاهی عمومی است. او افزود: عامل دیگر فرهنگی، کمبود آموزش و اطلاع رسانی درباره سلامت روان است؛ جامعه با نشانه های بیماری های روانی آشنا نیست و آموزش کافی به توده مردم ارائه نشده است. در جامعه ای که بیش از 10 میلیون نفر بی سواد مطلق دارد، ارائه آموزش های موثر در حوزه سلامت روان کار ساده ای نیست. فشارهای اجتماعی و فرهنگی، از جمله توقعات خانواده ها، استانداردهای سخت گیرانه فرهنگی و فشارهای اجتماعی نیز منابع استرس زا محسوب می شوند و در کنار کاهش حمایت های سنتی خانواده، که طی سال های اخیر رخ داده، باعث افزایش اختلالات روانی می شوند. فقر و نابرابری اقتصادی نقش تعیین کننده ای در اختلالات روانی دارد شریفی یزدی گفت: در بعد اجتماعی، فقر و نابرابری اقتصادی نقش تعیین کننده ای دارند. فاصله طبقاتی، مشکلات اقتصادی و فشارهای ناشی از زندگی شهری اضطراب و استرس را افزایش می دهند. شکاف نسلی، تغییر سبک زندگی، تحولات فناوری و تغییر ارزش ها و هنجارها نیز افراد را سردرگم کرده و تنش ایجاد می کنند؛ بسیاری از آموزه هایی که از نسل های گذشته آموخته ایم، امروز پاسخگوی نیازهای نسل جدید نیست و همین باعث سردرگمی و تنهایی افراد می شود. او افزود: تنهایی و انزوا به ویژه در شهرهای بزرگ، به دلیل کاهش ارتباطات واقعی اجتماعی، بسیار اهمیت دارد و بر سلامت روان اثرگذار است. خشونت و مشکلات خانوادگی، از جمله بحران های ارتباطی بین زوجین، والدین و فرزندان، خشونت خانگی و انواع طلاق ها—شامل طلاق رسمی، اقتصادی، عاطفی، جنسی و سکوت—نیز از عوامل مهم اجتماعی برای افزایش اختلالات روانی به شمار می آیند. بی سوادی سیاسی، باعث اضطراب و سرخوردگی می شوند عضو فرهنگستان علوم پزشکی گفت: عوامل سیاسی نیز در سلامت روان تأثیر دارند. بی سوادی سیاسی، ناامیدی اجتماعی، فشارهای بین المللی و تحریم ها باعث اضطراب و سرخوردگی می شوند. محدودیت در آزادی های اجتماعی، همچنین کمبود سرمایه گذاری در حوزه سلامت روان، بر شدت مشکلات روانی می افزاید و حس بی قدرتی و سرخوردگی را در افراد تشدید می کند. او ادامه داد: عوامل اقتصادی نیز تاثیر عمیقی بر سلامت روان دارند. تورم، بیکاری، رکود، عدم آگاهی اقتصادی و ترس از ناتراز بودن هزینه و درآمد، کمبود دسترسی به خدمات درمانی و محرومیت های اقتصادی از جمله عواملی هستند که باعث افزایش اضطراب، استرس و اختلالات روانی می شوند. محدودیت های دسترسی به خدمات روان پزشکی و روان درمانی و نابرابری در توزیع این خدمات نیز به تشدید بحران کمک می کند، به ویژه که بسیاری از استان ها تنها یک یا دو بخش روان پزشکی فعال دارند و بیماران برای بستری شدن مدت ها در صف انتظار می مانند. به باور او: در مجموع، عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به شکل ترکیبی، زمینه افزایش بیماری های روانی در جامعه را فراهم می کنند. تابو بودن مسائل روانی، کمبود آموزش، فشارهای خانوادگی و اجتماعی، تغییرات سبک زندگی و فناوری، خشونت خانگی، محدودیت آزادی های اجتماعی، ناامیدی سیاسی و مشکلات اقتصادی همه در کنار هم باعث شده اند که اختلالات روانی بیش از گذشته در جامعه شایع شود و نیاز به اقدامات جامع و چندجانبه در حوزه سلامت روان بیش از هر زمان دیگری احساس شود. دلیل بیشتر بودن آمار افسردگی در میان زنان، مراجعه نکردن مردان به مراکز درمانی است این جامعه شناس گفت : افسردگی در آمارهای جهانی حدود 10 درصد در میان مردان و 20 درصد در میان زنان گزارش شده است. دلیل این تفاوت الزاماً شیوع بیشتر افسردگی در زنان نیست، بلکه به این موضوع برمی گردد که زنان بیشتر از مردان به روان پزشک مراجعه می کنند و در نتیجه در آمارها بیشتر دیده می شوند، در حالی که مردان به دلیل مراجعه کمتر، کمتر در آمار منعکس می شوند. افسردگی ناشی از سرخوردگی و نبود امنیت است او افزود: در ایران اما شرایط متفاوت است. عوامل ایجادکننده و تشدیدکننده افسردگی، بر اساس همان دلایل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی آموزشی و بهداشتی که پیش تر اشاره شد، بسیار بالاست. افسردگی معمولاً ناشی از سرخوردگی، ناامیدی، اضطراب، احساس ناکامی و نبود امنیت است؛ مسائلی که در جامعه امروز ایران به شدت قابل مشاهده اند. بنابراین به طور طبیعی انتظار می رود میزان افسردگی در ایران بالاتر از میانگین جهانی باشد. آمارهای رسمی وزارت بهداشت بیشتر به متوسط جهانی نزدیک است او یادآور شد: مطالعات میدانی نیز این واقعیت را تأیید می کنند و حتی ارقامی بالای 60 درصد را برای شیوع افسردگی در ایران نشان می دهند. با این حال، آمارهای رسمی وزارت بهداشت بیشتر به متوسط جهانی نزدیک است. اگر همان نرخ جهانی یعنی 20 درصد برای زنان و 10 درصد برای مردان را در نظر بگیریم، میانگین حدود 13 تا 16 درصد به دست می آید که تقریباً با آمار وزارت بهداشت همخوانی دارد. بیماران نگران انگ اجتماعی هستند/ گرانی خدمات روان شناسی یکی از چالش های اصلی است این روانشناس اجتماعی گفت: از نظر فرهنگی یکی از موانع جدی مراجعه به روان شناس و روان پزشک، موضوع برچسب گذاری است. بسیاری از افراد به دلیل ترس از اینکه به آن ها لقب دیوانه داده شود، از مراجعه به مراکز تخصصی خودداری می کنند. حتی در خانواده ها نیز وقتی فردی برای درمان روان شناختی اقدام می کند، ممکن است بعدها این موضوع علیه او استفاده شود و به نوعی سرزنش یا تحقیر شود. او در نهایت گفت در کنار این مسئله، ضعف در آموزش مهارت های مقابله با استرس و افسردگی در مدارس، محیط های کاری و دانشگاه ها وجود دارد. این مهارت ها می توانند نقش پیشگیرانه مهمی ایفا کنند، اما در نظام آموزشی و اجتماعی ما جایگاه پررنگی ندارند.از سوی دیگر، گرانی خدمات روان شناسی یکی از چالش های اصلی است. بسیاری از خدمات روان شناسی تحت پوشش بیمه قرار ندارند و در نتیجه هزینه ها به ویژه برای درمان های طولانی مدت و مستمر بسیار سنگین است. برخلاف برخی درمان های پزشکی، روان درمانی اغلب نیازمند جلسات هفتگی و پیوسته در طول چندین ماه است و همین امر باعث می شود بسیاری از افراد به دلیل شرایط اقتصادی نتوانند به درمان ادامه دهند. کمبود حمایت اجتماعی و اقتصادی در این حوزه، مشکل را دوچندان کرده و موجب می شود افراد زیادی بدون دریافت خدمات لازم با مشکلات روانی خود تنها بمانند. |