فرارو- از همان نخستین ساعات پس از توقف درگیری ها در قالب جنگ تحمیلی 12 روزه میان ایران و رژیم اشغالگر قدس، بسیاری از تحلیلگران و حتی افکار عمومی این سوال را مطرح می کردند که دورِ بعدی درگیری ها میان دو طرف چه زمان خواهد بود؟ در حقیقت، وزن ادراکی اغلب افراد فارغ از اینکه صاحب نظر باشند یا نه روی این گزاره سنگینی می کرد که به احتمال زیاد بار دیگر شاهد اوج گیری جنگ و تنش میان تهران-تل آویو خواهیم بود. به گزارش فرارو، در این میان، عده ای به این مساله اشاره داشتند که اسراییل عامدانه به دنبال جوسازی در مورد قریب الوقوع بودن جنگ افروزی علیه ایران است و از این رهگذر سعی دارد فضای فکری و روانی در جامعه ایران را به هم بریزد و از این رهگذر، به طور خاص اقتصاد و معیشت مردم ایران را به نحوی منفی تحت الشعاع قرار دهد. جالب اینکه در همین بحبوحه، برخی نیز به طور خاص از احتمال بالای حمله پیشدستانه ایران به رژیم اشغالگر قدس حرف می زنند. موضوعی که بعضا از زبان برخی چهره های مهم نظامی ایرانی نظیر سرلشگر یحیی رحیم صفوی نیز مورد اشاره قرار گرفته است. با این همه، اینطور به نظر می رسد که در رابطه با هرگونه دور تازه درگیری ها میان ایران و اسراییل، باید سه نکته راهبردی را مد نظر داشت. 1: اسراییل با مدل قبلی به ایران حمله نخواهد کرد رژیم اشغالگر قدس جنگ 12 روزه را در قالبی خاص علیه ایران به راه انداخت. این رژیم سعی داشت با ترور گسترده مسوولان عالی رتبه سیاسی و نظامی و علمی ایرانی و ایجاد هرج و مرج و آشوب، وضعیت ایران را به هم بریزد و از این رهگذر، با زمینه چینی برای اوج گیری فعالیت گروه های تروریستی در ایران، به زعم خود موجب سقوط نظام سیاسی در این کشور شود. این طرح خیلی زود شکست خورد زیرا افراد ترور شده فورا جایگزین شدند و ایران حملات گسترده ای را به اراضی اشغالی در دستورکار قرار داد و البته که اوج گیری وحدت ملی ایرانیان نیز نقشه های اسراییل را بر باد داد. این مسائل در کنار هم سبب شدند حتی روند جنگ خیلی زود تغییر مسیر دهد و ایران دستِ برتر را در روند معادلات میدانی پیدا کند. اساسا همین مساله بود که موجب شد تا اسراییل از ایران، به واسطه کانال آمریکا، درخواست آتش بس دهد. حال بسیار بعید است که اسراییل در قالب مدل قبلی به ایران حمله کند. در این رابطه، برخی صاحب نظران معتقدند که اسراییل در وهله نخست سعی دارد اینطور القا کند که وحدت ملیِ ایجاد شده در جریان جنگ 12 روزه، صرفا محدود به همان دوران بوده و تکرار نمی شود. در این فضا، اسراییل به دنبال ایجاد هرج و مرج داخلی در ایران و سپس انجام اقدامات نظامی علیه این کشور است. در این رابطه، اسراییل احتمالا با بهانه های بشردوستانه می خواهد ماجراجویی نظامی تازه خود علیه ایران را آغاز کند. البته که کلیت این طرح به ویژه با توجه به تجربه مردم ایران در جریان جنگ 12 روزه، زیر سوال است با این حال، اصلِ ماجرا این است که بدانیم اسراییل، بازی باخته پیشین خود را تکرار نخواهد کرد. 2: اسراییل و معمای تقویت توان نظامی ایران به تازگی گزارش های مختلفی در مورد تقویت روزافزون توان نظامی و دفاعی ایران توسط کشورهای متحد همچون چین و روسیه منتشر شده است. به طور خاص نشریه نیوزویک با انتشار تصاویر ماهواره ای، انتقال ده ها فروند جنگنده روسی نظیر جنگنده های میگ 29 به ایران را تایید کرده است. در کنار این ها، گزارش هایی نیز از تحرکات چین جهت تقویت توان نظامی ایران در ابعاد مخالف به ویژه در حوزه پدافندی منتشر شده است. البته که ظرفیت های داخلی تقویت قدرت نظامی ایران نیز به طور کامل و شبانه روزی فعال هستند و مجموع این مسائل یک هدف را دنبال می کنند و آن افزایش توان بازدارندگی کشور در برابر اسراییل و آمریکا است. به تازگی حتی برخی گزارش های غربی از احیا سریع برخی سایت های موشکی آسیب دیده ایران که در جریان جنگ 12 روزه آسیب دیدند، حکایت دارند. مجموع این مسائل، تردیدهای آمریکا و اسراییل درماجراجویی تازه علیه ایران را افزایش می دهند. در این میان، در مورد مساله ایران و موضوعاتی نظیر فعال شدن مکانیسم ماشه علیه این کشور نیز شاهد شکل گیری شکاف های جدی در عرصه بین المللی هستیم. در شرایطی که قدرت های غربی به دنبال ضربه زدن محض به ایران هستند، قدرت های شرقی نظیر چین و روسیه و طیفِ کشورهای مستقل، از ایران حمایت می کنند. این مساله خود سبب می شود تا اسراییل مهره های چندانی را در عرصه میدانی برای همراه کردن با خود در هرگونه ماجراجویی نظامی علیه ایران نداشته باشد. 3: موانع داخلی اسراییل برای حمله مجدد به ایران بیشمارند اگرچه مقام های ارشد اسراییلی مدام از حمله مجدد به ایران و تئوری ادعایی ایجاد صلح از طریق قدرت حرف می زنند، با این حال، در عرصه عمل، به طور خاص از منظر پارامترهای سیاسی و اجتماعی داخلی خود، با موانع عدیده ای برای اجرایی کردن این دستوکار رو به رو هستند. به طور خاص، جامعه اسراییلی، جنگ فراگیر و خطرناک با ایران را جنگ خود نمی داند بلکه آن را محصول ماجراجویی نتانیاهو برای ماندن در قدرت ارزیابی می کند. ورای همه این ها، اسراییل وجهه منطقه ای و بین المللی خود را مخدوش تر از هر زمان دیگری می بیند و نمی تواند بی مهابا دست به هر اقدامی بزند. کما اینکه در ماجرای حمله اخیر این رژیم به قطر شاهد بودیم که در نهایت، نتانیاهو به دلیل فشارهای متعدد مجبور شد از این کشور عذرخواهی رسمی کند. در عین حال، اسراییل طیف متنوعی از پرونده های باز را در حوزه هایی نظیر غزه، لبنان، یمن، و عراق دارد که اگرچه بحران سازی در قالب آن ها را در دستورکار داشته اما هیچ راه حلی برای پایان بخشیدن به آن ها ندارد. البته که ارتش و سازوکارهای نظامی اسراییل نیز خوب می دانند که ظرفیت های آن ها پس از دو سال جنگ مداوم در منطقه، قوتی ندارد و این مساله در صورت تصعید بی فکر تنش ها علیه ایران، می تواند شرایط کنترل نشده ای را برای آن ها رقم بزند. اساسا شناسایی همین حوزه های ضعف است که می تواند برای ایران دستاوردساز باشد و سطح قدرت بازدارندگی ایران در برابر اسراییل را بالا برده و هرگونه نیت ماجراجویی تازه علیه تهران از سوی تل آویو را در همان زمان مطرح شدنِ ایده، با موانع ذهنی و عملی فراوانی رو به رو سازد. |