اواسطه دهه 90، مردم ساریگل و روستاهای اطرافش در اسفراین در خراسان شمالی، به گوش شان می رسید که کوه گنج درآورده؛ می شنیدند که آلبلاغ کرورکرور سرب و روی باارزش دارد که می تواند پولدارشان کند. همین شد که الاغ و قاطرهایشان را روانه کوه کردند؛ قیمت قاطری که آن زمان یک میلیون بود، به 10 میلیون تومان رسیده بود. به گزارش هم میهن، در روستاهای همان حوالی پیچیده بود که یکی از مردان محلی آنجا که خودش، این گنج را کشف کرده بود، یک شبه پولدار شده؛ همین شد که مجید ، حسن و دیگر اهالی از روستاهای اطراف مثل فرطان تازه ، روستایی از توابع بخش مرکزی اسفراین در خراسان شمالی که کارگران روزمرد ساختمانی بودند، قاطرهایشان را برداشتند و زدند به کوه. هر روز کارشان شده بود بالا رفتن، سرب و روی پایین آوردن و به دلال ها فروختند. دلال هایی که پایین کوه می ایستادند تا اهالی بروند و برایشان مطاع دلالی بیاورند. هر کیلو سنگ، 70 تا 80 هزار تومان. کارگرانی با درآمدی روزانه 5 تا 6 میلیون تومان. چندسالی گذشت، وضع اهالی بهتر شده بود، آلبلاغ برایشان پول آورده بود؛ ماجرا کم کم در کل شهرستان اسفراین پیچید و دیگر آدم ها حتی از زاهدان، زابل و چندین شهر دیگر می آمدند که سهمی از کوه از آنِ خود کنند. آنطور که اهالی آن منطقه به هم میهن می گویند، گاهی ده ها نفر به طور شبانه روزی سنگ های معدنی را از دل کوه بیرون می کشیدند. اما برداشت های غیراصولی از آن، کم کم باعث شد معدن آلبلاغ بریزد روی سر محلی ها؛ روی سر مجید نوری ، حسن روشنی و یک نفر دیگر از اهالی روستا فرطان تازه و چند روستای دیگر در همان اطراف. مردانی 30.32 و 43ساله فقیر، بی چیز، با چندین فرزند. آخرین شان سال 1400 در آلبلاغ کشته شد و آنطور که مردم محلی می گویند، تعداد کشته ها در این سال ها خیلی بیشتر از این حرف ها بوده اما چون معدن رسمی نبوده، در رسانه ها هم پررنگ نشده. گرچه حسین حاجی بگلو مدیرکل سابق صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی و مهدی کرامتی ، فرماندار سابق اسفراین و مدیرکل کنونی صنعت، معدن و تجارت این استان می گویند، فقط 7 نفر در تونل های این معدن جان باخته اند و از سه سال پیش این معدن سازماندهی و حفاظت شده، برداشت های غیرمجاز از آن صورت نمی گیرد و به شرکت فولاد سپاهان اصفهان واگذار شده اما فعالان رسانه ای اسفراینی که با هم میهن گفت وگو کرده اند، می گویند تعداد کشته ها بیشتر از این تعداد است. امین صمدی ، فعال رسانه ای اسفراینی می گوید، تا جایی که اطلاع دارد هنوز هم مردم برداشت های غیرمجاز از این معدن می کنند و دست کم 10 تا 15 نفر تابه حال جان خود را از دست داده اند. پوریا مسلمی ، دیگر فعال رسانه ای در استان خراسان شمالی هم می گوید، تا یک سال ونیم پیش تقریباً اگر نه هرماه، دست کم هر دوماه یک بار خبر فوتی از معدن آلبلاغ به گوش شان می رسیده است: این اتفاق بارها رخ داده؛ یک بار دونفر، بار دیگر پنج نفر و گاهی سه نفر جان خود را از دست می دادند. به گفته این فعال رسانه ای، این معدن همچنان تعیین تکلیف نشده و سال هاست که بلاتکلیف مانده است: هنوز هم تنها تعدادی کارگر به آنجا می روند، کار می کنند و خودشان محصول را به فروش می رسانند. هرچند درحال حاضر قاچاق غیرمجاز مثل قبل در آنجا وجود ندارد، چون منطقه را محافظت کرده اند. اما در بسیاری موارد امکان جلوگیری از حضور افرادی که در آنجا کار می کردند وجود نداشت، چراکه آنان نیازمند کار بودند و جای دیگری برای اشتغال نداشتند. معدن آلبلاغ اسفراین؛ از قاطرهای 10 میلیونی تا حفاظت سال 1394 بود که فردی، معدن آلبلاغ را پیدا کرد و دید که در آن ذخایر ارزشمند سرب و روی وجود دارد. او شبانه به آنجا می رفت، کاوش می کرد، سرب و روی استخراج می کرد و می فروخت. اهالی منطقه می گویند همین شد که آن مرد در مدت کوتاهی یک شبه میلیاردر شد. مردم هم با دیدن آن فرد، تصور کردند که این کوه گنجی پنهان دارد. به تدریج با قاطرهای خود راهی کوه شدند، به امید آنکه آن ها هم پولدار شوند. در همان سال ها، قاطری که یک میلیون تومان قیمت داشت، تا 10 میلیون تومان خریدوفروش می شد؛ چون تنها راه رسیدن به معدن، همین حیوانات باربر بودند. وقتی بار قاطرها پر از سنگ های سرب و روی می شد، دلال ها پایین کوه منتظر می ماندند تا آن ها را بخرند. سنگ ها را می خریدند، بار کامیون می زدند و به سمت زنجان می بردند. حالا معدن آلبلاغ در ارتفاعات پارک ملی ساریگل اسفراین، سال هاست به یکی از پرچالش ترین معادن کشور بدل شده است؛ معدنی با ذخیره برآوردی حدود 500 هزار تن سرب و روی با عیار 30 درصد که به جای آنکه فرصت توسعه ای برای خراسان شمالی باشد، سال ها درگیر برداشت های غیرمجاز، ناامنی و تعلل مدیریتی بوده است. با افزایش دامنه این بحران، نهادهای امنیتی و قضایی وارد عمل شدند. دادستانی اسفراین برای دلالان عمده ای که پشت صحنه این برداشت ها بودند، پرونده قضایی تشکیل داد. پس از سال ها بلاتکلیفی، وزارت صمت و سازمان زمین شناسی با همکاری ایمیدرو، مطالعات تفصیلی روی ذخایر انجام دادند. نتیجه این شد که گواهی کشف معدن آلبلاغ صادر شد و در ادامه، شورای عالی محیط زیست هم مجوز زیست محیطی بهره برداری را صادر کرد تا اینکه به تازگی این معدن به شرکت فولاد سپاهان اصفهان واگذار شده است. این تصمیم عملاً به معنای عبور از مرحله شناسایی و ورود به فاز بهره برداری قانونی است اما نارضایتی مردم محلی را به دنبال داشته؛ امین صمدی ، فعال رسانه ای اسفراینی درباره رونق اقتصادی کوتاه مدت این فعالیت هامی گوید می گوید، بسیاری از روستاهای اطراف معدن آلبلاغ مدت های زیادی از این راه درآمد خوبی داشته اند: حدود سال های 1397 تا 1399، سنگ های استخراج شده از این معدن تا کیلویی 70 تا 80 هزار تومان معامله می شد. در همان زمان، افرادی بودند که روزانه پنج تا شش میلیون تومان درآمد داشتند. اما در ادامه به دلیل برداشت های غیرمجاز، کوه کم کم شروع به ریزش کرد و چندین نفر کشته شدند. آمار دقیق فوتی ها را نمی دانم، اما دست کم 10 تا 15 نفر جان خود را از دست دادند. صمدی درباره ورود نهادهای رسمی به ماجرای این معدن می گوید، به دلیل این وضعیت، شورای تأمین استان وارد عمل شد و جلوی این فعالیت ها را گرفت: اما باز هم عده ای به دلیل بیکاری و شرایط اقتصادی سخت، به صورت غیرقانونی به معدن می رفتند و دچار حادثه می شدند، تا اینکه سرانجام منطقه به طورکامل بسته شد. حسین حاجی بگلو ، که از اواخر سال 1399 تا 1403 مدیرکل صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی بوده است، به هم میهن می گوید که در دوره مدیریت او، معدن آلبلاغ توانست مجوز بگیرد تا به تعبیر خودش، به این معدن هویت داده شود . مهدی کرامتی ، فرماندار سابق اسفراین و مدیرکل کنونی صنعت، معدن و تجارت استان خراسان شمالی هم درباره روند شکل گیری و سرنوشت معدن آلبلاغ می گوید: فکر می کنم از سال 1396 به بعد بود که محلی های منطقه ساریگل به معدن آلبلاغ رفتند و خودشان آنجا را شناسایی کردند. پس از بررسی های اولیه، مشاهده کردند که مواد معدنی باارزشی با عیار بسیار خوب در آن محدوده وجود دارد. حتی در همان برداشت های سطحی، عیار بسیار مطلوب سرب و روی به چشم می خورد. به مرور زمان تراکم جمعیتی در منطقه افزایش یافت و برداشت غیرمجاز آغاز شد. از آنجا که معدن در محدوده حفاظت شده محیط زیست قرار داشت، وزارت صمت ناچار به ورود شد. او تأکید می کند که این معدن ابتدا توسط محلی ها شناسایی شد، سپس به دلیل قرار داشتن در محدوده حفاظت شده محیط زیست با چالش های حقوقی و حفاظتی روبه رو شد. به گفته کرامتی، از سال 1399 با استقرار تیم حفاظتی برداشت های غیرمجاز متوقف شد و درنهایت در سال 1401 پروانه بهره برداری صادر گردید؛ اما گام نهایی یعنی آغاز فرآوری و استخراج رسمی، همچنان محقق نشده است. او درباره چالش های میان دستگاه ها می گوید، در آن مقطع، اختلافاتی میان اداره کل صمت و محیط زیست بر سر مباحث حفاظتی وجود داشته و نهایتاً مقرر شده با مصوبه شورای عالی محیط زیست، این محدوده از منطقه حفاظت شده خارج شود و در قالب همان فرآیندهای متعارف مرتبط با معادن پیگیری شود. کرامتی درباره اقدامات اولیه پس از این تصمیم می گوید: در گام نخست متولی مشخصی وجود نداشت. شرکت ایمیدرو وارد شد و مطالعات خود را آغاز کرد. به موازات، پیمانکار حفاظتی هم انتخاب شد و عملیات پاکسازی منطقه انجام گرفت. از سال 1399 هم زمان با آغاز مباحث حفاظتی، تیم حفاظت در محل مستقر شد. از همان سال برداشت های غیرمجاز کاهش یافت و عملاً به صفر رسید. تیم حفاظتی حضور داشت و هم زمان شرکت ایمیدرو مطالعات خود را ادامه داد. پس از آن، پروانه اکتشاف اخذ شد، مطالعات تکمیلی صورت گرفت و گواهی کشف دریافت شد. با فراهم شدن الزامات لازم، پروانه بهره برداری هم صادر شد. کرامتی درباره مرحله جدید فعالیت های معدنی می گوید، در سال 1401 این روند به صدور پروانه بهره برداری انجامیده است: پروانه بهره برداری شرکت ایمیدرو صادر شد که برای استخراج، الزاماً باید پیمانکار انتخاب کند. بدین منظور مزایده برگزار شد. یکی، دو شرکت کنسرسیومیِ زیرمجموعه فولاد مبارکه اصفهان در این مزایده شرکت کردند و به عنوان برندگان معرفی شدند. در پکیج مزایده، بحث استخراج و فراوری مطرح بود. در سال 1402 کماکان این پروسه در حال پیگیری بود و به موازات، از فعالان اقتصادی منطقه هم پیگیری می کردند که بخشی از کار را انجام دهند. کرامتی درباره وضعیت فعلی پروژه هم می گوید پس از مدتی توقف، پیمانکار وارد عمل شده و کار خود را آغاز کرده است: اجرای راه دسترسی به معدن شروع شد و حفاظت از محدوده، همچنان استمرار دارد. پیمانکار، راه دسترسی را برای ادامه فعالیت های خود آماده می کند. اما گام نهایی، یعنی راه اندازی واحد خُردایش و فرآوری و آغاز استخراج رسمی، هنوز باقی مانده است. این مرحله باید انجام شود تا از وضعیت فعلی که بیشتر به برداشت و پاکسازی باطله ها شباهت دارد عبور کرده و وارد فاز رسمی استخراج و فرآوری شویم. باید مجوزهای لازم از سوی وزارت صمت صادر شود و حمایت ها دراین باره خوب بوده است. او می گوید: ما همچنین تصمیم گرفتیم شهرک صنایع معدنی در شهرستان اسفراین ایجاد کنیم. چون در این محدوده، معادن صنایع فلزی هم وجود دارد؛ مثل مس. مقدمات این کار انجام شده و در روزهای آینده، نهایی خواهد شد. با این کار، ما تسهیلگری خواهیم کرد و فرآیند فرآوری برای کسانی که می خواهند معادن را به دست بگیرند، انجام می شود. جوان های ما زیر آوار ماندند یکی از اهالی روستای فرطان تازه از توابع شهرستان اسفراین درباره سرنوشت معدن آلبلاغ از آدم هایی می گوید که به شوق پولدارشدن، به دل کوه می زدند و کوه جنازه شان را پس می داد: کسی که پولدار باشد، هیچ وقت نمی رود در معدن دنبال سنگ. آن قدر بین همه پیچید که اهالی دارند از آلبلاغ برداشت می کنند که بالاخره ریختند و آن را بستند. قرار بود معدن را مردمی کنند تا مردم بتوانند از سود آن استفاده کنند، اما این اتفاق نیفتاد. چندین نفر آنجا به خاطر ریزش معدن کشته شدند. همه نیروی کار جوان بودند. همه شان متأهل بودند؛ یکی از آن ها دو تا بچه داشت، دیگری سه تا. حالا هیچ کدام شان دیگر در قید حیات نیستند. همسر یکی از آن ها مانده با سه بچه و خودش باید همه را مدیریت کند. همسران این افراد حالا با سختی زندگی می گذرانند؛ کارگری می کنند تا خرج شان را دربیاورند. او می گوید وقتی این افراد کشته شدند، دولت ورود کرد و معدن را بست. مأمور گذاشتند و حالا نیروی نظامی از معدن حفاظت می کند: تازه شرکت فولاد سپاهان اصفهان قرار شده کارهای اکتشافی را انجام دهد تا معدن به بهره برداری برسد. این روستایی درباره گذشته معدن می گوید: از چندین سال قبل، برداشت از معدن توسط افراد غیرمجاز انجام می شد، اما کسی اطلاع نداشت که سنگ های آن چیست و چه ارزشی دارد. چون برداشت ها غیراصولی بود، با کوچک ترین باران، کوه ریزش می کرد. آن قدر این خبرها پیچید که از شهرهای دیگر هم مردم برای برداشت می آمدند؛ از جای جای خراسان شمالی، جنوبی، رضوی و حتی زاهدان. از همه جای ایران می آمدند؛ یا به عنوان خریدار یا به عنوان کارگر. کارگران خودشان سنگ ها را وزن می کردند و همان پایین کوه می فروختند. از طلا و مس گرفته تا سرب و روی؛ هرچیزی آنجا پیدا می شود. او درباره مطالبات امروز مردم هم می گوید؛ حالا که راه درآمد مردم از این معدن کم شده، اهالی می خواهند سهامدار معدن باشند؛ مثل تجربه نیشکر هفت تپه. آقای نماینده محترم اسفراین هم قول داده که مردم در آنجا سهامدار شوند. آن زمان که مردم می توانستند به معدن بروند، سرقت در سطح خراسان شمالی خیلی کم شده بود و مردم کلاً درگیر معدن بودند؛ ولی متاسفانه از زمانی که معدن را بستند دیگر باز ناامنی ها و مشکلات اینجا زیاد شده است. پوریا مسلمی ، فعال رسانه ای اسفراینی هم با یادآوری حوادث تلخ این معدن می گوید، تا سال گذشته یا یک سال ونیم پیش تقریباً اگر نه هرماه، دست کم هر دوماه، خبر فوتی از آنجا به گوش می رسید: در یک تا دو سال گذشته، این اتفاق بارها رخ داد؛ یک بار دو نفر، بار دیگر پنج نفر و گاهی سه نفر جان خود را از دست دادند. همواره خبر کشته شدن می رسید. کارگران به دلیل ورود غیراصولی به معدن با ریزش مواجه می شدند. برداشت ها عملاً غیرقانونی انجام می شد و حتی با الاغ به منطقه می رفتند. بسیاری از کارگرانی که جویای کار بودند، به برداشت غیرمجاز روی می آوردند، مواد معدنی را به دلالان می سپردند و دلالان نیز با قیمت بالا آن را به فروش می رساندند. مسلمی تأکید می کند که این بلاتکلیفی همچنان ادامه دارد: این قضیه هنوز هم تعیین تکلیف نشده و سال هاست که بلاتکلیف مانده است. با وجود وعده های چندین نماینده طی سال های اخیر، هنوز نتیجه ای به دست نیامده است. چون معدن به شکل رسمی فعالیت نمی کرد، تلفات هم چندان رسانه ای نمی شد. اکنون هم به نظر می رسد که کارفرمای مشخصی وجود ندارد؛ تنها تعدادی کارگر به آنجا می روند، کار می کنند و خودشان محصول را به فروش می رسانند. حسین حاجی بگلو ، مدیر کل سابق صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی هم تأیید می کند که دلیل کشته شدن چندنفر در سال های گذشته در این معدن، برداشت های غیرمجاز بوده است: پیش از واگذاری معدن به ایمیدرو، تلفات وجود داشت. اما از اواخر سال 1399 که من مسئولیت گرفتم، دیگر کسی در این معدن کشته نشد. از سال 1400 تا 1403، هیچ گزارشی از فوتی به گوش نرسید، درحالی که تا قبل از آن حدود 8 نفر به دلیل ریزش معدن جان خود را از دست داده بودند. مهدی کرامتی ، فرماندار سابق اسفراین و مدیرکل کنونی صنعت، معدن و تجارت استان خراسان شمالی اما می گوید در سال های 97 و 98 که برداشت های ناایمن از معدن آلبلاغ انجام می شد، چند ریزش اتفاق افتاد و این معدن دیگر کشته ای نداشته است: از سه سال پیش تیم حفاظتی مستقر است و کارش را انجام می دهد. معدن برای اصفهانی ها نه اسفراینی ها گرچه نماینده مردم اسفراین در مجلس اخیراً تأکید کرده است که درآمدهای این معدن می تواند موتور توسعه زیرساختی در خراسان شمالی شود بااین حال، کندی پیشرفت طرح های اجرایی، نبود صنایع پایین دستی و پیچیدگی های محیط زیستی باعث شده افکار عمومی منطقه با نوعی تردید به آینده معدن نگاه کند. ازطرفی، یکی از اقدامات جنجالی در مسیر قانونی کردن معدن آلبلاغ، تصمیم برای سهامدار کردن 34 هزار خانوار منطقه اسفراین در مناطق بام و صفی آباد در قالب یک تعاونی بود. هدف از این کار، مردمی سازی بهره برداری و جلوگیری از خام فروشی عنوان شد، اما کارشناسان معتقدند تا زمانی که زیرساخت های فرآوری ایجاد نشود، معدن آلبلاغ همچنان درگیر خام فروشی و فرصت سوزی خواهد بود. بعضی از مسئولان محلی اسفراین دل شان می خواسته سهامداران این معدن، خود مردم باشند: از معدن برسد به دست خود مردم. اما بعد از فرازونشیب های زیادی که معدن آلبلاغ در این سال ها گذرانده، این اتفاق نیفتاد. پوریا مسلمی ، فعال رسانه ای می گوید که حتی بحث تشکیل تعاونی در شهرستان اسفراین برای مشارکت مردم هم مطرح شد. قرار بود مردم سرمایه گذاری کنند، برداشت انجام شود و سود آن به سهامداران محلی برسد تا سرمایه از استان خارج نشود. اما با وجود همه این طرح ها، هنوز اتفاقی نیفتاده است. این فعال رسانه ای با تأکید بر ارزش و حساسیت این معدن ادامه می دهد: معدن آلبلاغ همواره پرحاشیه بوده و مردم روی آن حساسیت داشته اند. این معدن بسیار ارزشمند است و به تعبیر عامیانه، هر کسی تمایل داشته این لقمه چرب ونرم را در اختیار بگیرد. از آغاز تاکنون، هیچ متولی مشخصی نداشته است؛ از شرکت های ملی گرفته تا صنایع بزرگ، همگی مطرح بوده اند. حسین حاجی بگلو مدیرکل سابق صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی می گوید تمام تلاش اش این بوده که مردم سهامدار این معدن باشند، اما موضوع روند دیگری را طی کرده است؛ به گفته او، نماینده اسفراین پیگیر موضوع مردمی سازی معدن بوده است، اما پیش از آغاز مسئولیت حاجی بگلو، معدن به ایمیدرو واگذار شده بود: به دلیل اینکه فرآیند قانونی واگذاری انجام گرفته بود، مردمی سازی معدن با مشکل روبه رو شد. همان زمان گفته شد که این معدن متعلق به اسفراینی هاست و باید غریبه ها و اصفهانی ها کنار گذاشته شوند، اما درنهایت فولاد مبارکه اصفهان در مزایده برنده شد و مسئولیت استخراج معدن را به دست گرفت. حاجی بگلو در توضیح موضع خود می گوید: ما می خواستیم سود معدن به مردم داده شود، اما برخی معتقد بودند، مردم منطقه می توانند در معدن کار کنند و ازاین طریق درآمد داشته باشند. هدف ما این بود که خود مردم سهامدار باشند، اما چنین اتفاقی نیفتاد. ما مجوزها را صادر کردیم تا معدن رسمیت و هویت پیدا کند، بااین حال برخی از مسئولان دراین زمینه بیراهه رفتند. او می گوید: در سال 1402 پروانه معدن صادر شد. درحال حاضر معدن حفاظت می شود و شرکت فولاد مبارکه اصفهان قرار است از این پس عملیات برداشت را انجام دهد، هرچند هنوز به این مرحله نرسیده ایم. مردم عادی هم از دوسال پیش دیگر نمی توانند وارد معدن شوند، هرچند احتمال سوءاستفاده دراین زمینه همچنان وجود دارد. امین صمدی ، فعال رسانه ای اسفراینی اما می گوید این معدن همچنان بلاتکلیف است: در سال 1399 استاندار دستور داد که این معدن باید سازماندهی شود. اما با تغییر دولت و استاندار، عملاً هیچ اتفاقی رخ نداد. در سال 1392 و هم زمان با انتخابات مجلس، آقای قوامی با وعده واگذاری معدن به تعاونی های مردمی کاندیدا شد و در جریان سفر رییس جمهور هم این قول داده شد که معدن به مردم واگذار شود تا درآمدش برای آن ها باشد. این فعال رسانه ای درباره وعده های اخیر مسئولان هم می گوید: حدود دوماه پیش، نماینده اسفراین در مجلس از وزیر صمت سوال کرد که چرا با وجود دستور رییس جمهور مبنی بر واگذاری معدن آلبلاغ به تعاونی های مردمی، هنوز هیچ اقدامی انجام نشده است. تا جایی که اطلاع دارم، مزایده تاکنون برگزار نشده است. او در پایان وضعیت امروز معدن را چنین توصیف می کند: تا آنجا که اطلاع دارم، همچنان مردم برداشت های غیرمجاز از این معدن انجام می دهند. مگر مردم از چیزی مفت دست می کشند؟ به ویژه با این اوضاع اقتصادی! پوریا مسلمی ، دیگر فعال رسانه ای اسفراینی درباره وضعیت معدن آلبلاغ هم می گوید این معدن، سال های سال است که به دلایل مختلف تعیین تکلیف نشده است: اختلافاتی که نمایندگان وقت مجلس با وزارت صمت داشتند، دلیل این بلاتکلیفی ها بود. وزارت صمت می خواست این معدن به سرمایه گذاران بزرگ تر واگذار شود و برای این واگذاری رانت وجود داشت. در مقطعی نماینده وقت اسفراین تأکید کرد که باید مردم سهامدار این معدن باشند. مدتی نیز کارها انجام شده بود و فقط امضای مدیرکل پیشین صمت باقی مانده بود تا پرونده بسته شود، اما مدیرکل صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی به دلیل فشارهایی که وجود داشت از امضای نهایی خودداری کرد. او درباره روندهای اداری مرتبط با معادن می گوید: در پهنه هایی که شناسایی می شوند، وزارت صنعت، معدن یا اداره کل صنعت و معدن استان اقدام به شناسایی و سپس آن را واگذار می کند. معمولاً از طریق مزایده واگذاری انجام می شود، پیمانی بسته می شود و شرکتی کار را در دست می گیرد. این شرکت ها با تعهداتی همراه هستند؛ ازجمله تعداد نیروهایی که باید از میان بومیان یا غیربومیان جذب کنند و سایر موارد. بااین حال تا جایی که اطلاع دارم، معدن آلبلاغ صرفاً شناسایی شده و هنوز واگذاری صورت نگرفته است. وزارت صمت تنها شناسایی را انجام داده است. |