جعفر گلابی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: حالا دیگر مشخص شده است که اگر ایران غنی سازی اورانیوم را هم پذیرفته بود، فشارها همچنان ادامه پیدا می کرد و اسنپ بک هم تحت هر شرایطی اجرایی می شد و تعجب از صاحب نظرانی است که برای خروج از وضعیت کنونی تعلیق غنی سازی را پیشنهاد می کردند. افزون بر آن فعلا تا تحول تاثیر گذاری در معادلات موجود رخ ندهد تحریم های امریکا لغو نمی شوند. غربیان بوی کباب ضعف ایران به مشام شان رسیده است و تلاش دارند حداکثر استفاده را ببرند و با ضربه زدن به جمهوری اسلامی موقعیت خود در منطقه و جهان را بهبود ببخشند. البته رسانه هایی که توسط اسراییل و امریکا تغذیه می شوند این تلقی را تقویت می کنند و در واقع شبکه های ماهواره ای با فرض داشتن دو مخاطب یکی بینندگان ایرانی و دیگری سیاستمداران غربی به موضوع ضعف تهران دامن می زنند. در داخل هم برخی تحلیلگران گاهی زیرکانه و زیرپوستی و گاهی صریح و علنی پیام رسان سستی می شوند و با فرض تعهد آنان به منافع ملی هدف شان از این گونه تحلیل ها مشخص نیست. اگر ایران ضعیف و ضربه پذیر شده است چه نیازی به بیان دارد؟ بیگانگان بهتر از دوستان بر توانایی ها و ناتوانی ها اطلاع دارند، مگر اینکه خدای ناکرده مخاطب مردم ایران باشند که دلشان خالی شود. کاملا پذیرفته است که بیان ضعف ها به قصد اصلاح امور خود خدمتی بزرگ است ولی در نوع بیان مشکلات احتیاط و رعایت جوانب امور شرط است و مسوولیت شناسی گویندگان و نویسندگان را به اثبات می رساند. به هر حال با بالا گرفتن فشار بیگانگان عنود که رو به تزاید است نیازمند تدافعی همه جانبه و هماهنگ و از پیش تعیین شده هستیم. بعد از رای منفی شورای امنیت سازمان ملل به تعویق تحریم های پیشین این شورا و به موازات فضای روانی طبیعی که در افکار عمومی حاصل می شود موج بزرگ تبلیغات مسموم شبکه های فارسی زبان طرفدار اسراییل با تمام توان روی روح و روان ایرانیان متمرکز شده است تا اذهان مردم را مشوش و اگر بتوانند از این ناحیه خسارتی فراهم کنند. در واقع در یک جنگ اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی به سر می بریم ولی هنوز هماهنگی کامل و سد نفوذناپذیری ایجاد نکرده ایم. با حمله اسراییل به کنسولگری ایران در دمشق و اجرای وعده صادق اول و متعاقب آن ترور اسماعیل هنیه در تهران روشن شد که تهدیدهای مکرر اسراییل و بعدها اشارات ترامپ فقط یک جنگ روانی نبود. از همان زمان یک برنامه همه جانبه و دقیق برای دفاع در تمام حوزه ها و سطوح ضروری بود. واقعا مشخص نیست که مسوولان تا چه حد بر اجرای اسنپ بک توسط تروییکای اروپایی اطمینان پیدا کرده و برای عدم اجرای آن و سپس مقابله، برنامه ریزی کرده بودند؟ با اینکه گهگاه در اظهارات مسوولان وزارت خارجه به عملی شدن این اقدام اشاره می شد ولی از مجموع سخنان و رفت و آمدهای دیپلماتیک نوعی امیدواری مشاهده می شد که گویا جلوی این فعل قبیح و ظالمانه گرفته خواهد شد و شاید در میان مردم هم به این امیدواری دامن زده شد! اما اولا به کدام دلیل غربیان از فشاری که می توانند وارد کنند باید استنکاف می کردند؟ آنها که طی 46 سال گذشته حتی از تسلیح ارتش صدام به بمب های شیمیایی پرهیز نکردند و پیشرفته ترین سلاح ها را دراختیار بعثیون قرار دادند و در هرگونه تحریم کوتاهی نکردند، طبیعی بود که سلاح ماشه را زمین نگذارند. دوم حتی اگر امیدواری قابل اعتنایی برای عدم استفاده از این امکان توسط جبهه غربی وجود داشت، بهتر بود که مردم را برای این معنا آماده و از رسوخ شدید فضای منفی روانی می کاستیم. به طور کلی واضح است که در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری نیازمند انسجام و هماهنگی کامل در همه سطوح عملی و رسانه ای هستیم. هر کشوری در موقعیت ما قرار می گرفت شرایط اضطراری اعلام می کرد و همه تصمیم ها و اعلام ها در جایی متمرکز می شد و احتمال اشتباه را به حداقل می رساند. فعلا در وضعیتی هستیم که یک اشتباه ممکن است خسارت های زیادی به همراه داشته باشد. همه مدیران بخش های کوچک و بزرگ در همه قوا باید کاملا توجیه شوند و مثلا حتی از خطایی در حد برخورد با یک دستفروش توسط ماموران فلان شهرداری جلو گیری شود، از هزینه های غیرضرور دولتی جدا جلوگیری و سطح زندگی مدیران نزدیک سطح زندگی اقشار متوسط شود. متاسفانه مناسبات جهان همواره بر محور زور و قلدری می چرخد و در حال حاضر هیچ نشانی از تمایل غربیان به مصالحه و حل مشکلات فی مابین از طریق دیپلماسی دیده نمی شود، جبهه غربی تقابل را به تعامل ترجیح داده است و هدف اصلی تزاید فشار به مردم ایران است. بر این اساس ناچار باید کمربندها را محکم بست و برای شرایط مختلف آماده بود. بارها گفته شده که قوت و توان اصلی ایران در اراده و آگاهی و همدلی مردم نهفته است و کسب درک و رضایت آنان ضروری و نجات بخش است. دیگر حساسیت شرایط اجازه ترک تازی جناحی و ندانم کاری و منفعت طلبی را نمی دهد. اکنون زمان و دقیقه ها مهم اند و لحظه ای را نباید برای تمهید و آمادگی و تعامل با مردم از دست داد. جای ابتکارهای بزرگ و شجاعانه خالی است. ابتکارهایی که ورق را برگرداند و تهدیدها را به حداقل برساند. ابتکارهایی که فقط از طریق هوشمندی و جسارت و فدا کردن منافع شخصی برای نیل به اهداف ملی در دسترس است. |