فرارو سامی العریان، مدیر مرکز اسلام و امور جهانی دانشگاه زعیم استانبول به نقل از نشریه میدل ایست ای، تام باراک، در جدیدترین گفت وگوی خود با اشاره به عملیات های نظامی اسراییل در منطقه گفت: اسراییل به همه حمله می کند. او با نام بردن از سوریه، لبنان و تونس و همچنین اشاره به حمله اخیر به قطر، این اقدام را حرکتی نادرست خواند. در همین حال، تام باراک، سفیر پیشین دولت ترامپ در ترکیه و نماینده ویژه او در امور سوریه، که پیش تر صلح را توهم و مرزها را ابزار چانه زنی توصیف کرده بود، بار دیگر به دلیل مواضع صریحش درباره جنگ های اسراییل و حمایت آشکار واشنگتن از آن در کانون توجه قرار گرفته است. او چندی پیش در اظهاراتی بحث برانگیز تأکید کرده بود: از نگاه اسراییل، خطوطی که سایکس پیکو ترسیم کرده، بی معنا هستند. این مقام پیشین آمریکایی تاکید کرد: اسراییلی ها هر جا بخواهند می روند، هر زمان که بخواهند اقدام می کنند و هر آنچه لازم باشد برای دفاع از مرزهایشان انجام می دهند. اگر از لحن تحریک آمیز این گزاره ها چشم پوشی کنیم، آنچه به جامانده یک قضاوت آشکار و بی پرده است: از 7 اکتبر 2023 به بعد، اسراییل راهبردی هژمونیک را از مرزهای سنتیِ ترسیم شده در دوره استعمار دنبال کرده است. از اواخر 2023، بنیامین نتانیاهو دکترین فردای جنگ را رسمیت بخشید؛ دکترینی که بازگرداندنِ صلح در غزه را مشروط به اِعمالِ سلطهٔ کامل اسراییل می داند. این سیاست به سرعت به صورت یک جنگ منطقه ای و کارزارهای متوالی در سراسر خاورمیانه بروز کرده است که هدف آن حذفِ تمامی رقبای منطقه ای اسراییل و ترسیم مجدد ترتیبات ژئوپلیتیک در منطقه است. از غزه تا جولان؛ گسترش مناطق حائل اسراییل در خاورمیانه اوایل سال 2024، بنیامین نتانیاهو نخستین چارچوب رسمی خود برای دوران پس از جنگ را منتشر کرد. در این سند، اسراییل بر حفظ کنترل کامل بر تمامی سرزمین های فلسطینی تأکید داشت و تعطیلی آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (آنروا) را در دستور کار قرار داد؛ اقدامی که در چارچوب کارزار پاکسازی قومی در غزه و بخش های وسیعی از کرانه باختری قابل تعریف است. تا ژوییه 2024، نتانیاهو در سفر دیگری به واشنگتن اعلام کرد: برای آینده قابل پیش بینی، ما باید کنترل امنیتی برتر [در غزه] را حفظ کنیم. در ادامه، دولت اسراییل طی سال های 2024 و 2025 دقیقاً بر همین اساس عمل کرد. با تصرف کریدور فیلادلفی در امتداد مرز غزه و مصر (نقض معاهده صلح 1979 با قاهره )اسراییل به دنبال گسترش منطقه حائل خود رفت. مقام های اسراییلی به روشنی تأکید کردند این سیاست حتی در صورت برقراری آتش بس نیز ادامه خواهد یافت؛ هم زمان بر اخراج و جابه جایی اجباری فلسطینیان در غزه پافشاری کردند. پس از توافق آتش بس با حزب الله در نوامبر 2024، اسراییل اعلام کرد در پنج موقعیت راهبردی جنوب لبنان باقی خواهد ماند تا منطقه حائل خود در مرزهای شمالی را گسترش دهد. با وجود این تعهد، از آن زمان تاکنون هزاران بار آتش بس را نقض کرده است. چند روز پس از سقوط نظام بشار اسد در دسامبر 2024، ارتش اسراییل با حمله ای گسترده وارد سوریه شد و بیش از 600 کیلومتر مربع از اراضی جدید این کشور را به تصرف درآورد؛ مساحتی بیش از نیمی از بلندی های جولان که از سال 1967 تحت اشغال اسراییل بوده است. پس از تهاجم به سوریه، یسراییل کاتس، وزیر جنگ اسراییل اعلام کرد ارتش اسراییل برای باقی ماندن در سوریه برای مدت نامحدود آماده است و تاکید کرد که این کشور منطقه امنیتی در حرمون را در اختیار خواهد گرفت و تضمین خواهد کرد که کل منطقه امنیتی در جنوب سوریه غیرنظامی شده و از سلاح و تهدیدات پاکسازی شود. اندکی بعد، بنیامین نتانیاهو تأیید کرد که اسراییل قصد دارد این سرزمین ها را به طور دائمی اشغال کند و به صراحت گفت: اسراییل به نگه داشتن [جولان] ادامه خواهد داد، آن را شکوفا خواهد کرد و در آن سکونت خواهد گزید. در همین چارچوب، اسراییل دست کم شش پایگاه نظامی در منطقه موسوم به حائل غیرنظامی شده ایجاد کرده است. نتانیاهو همچنین مدعی شد توافق 1974 که این منطقه را تعریف می کرد دیگر اعتبار ندارد، زیرا با دولت پیشین بشار اسد به امضا رسیده بود. طرح ینون؛ نقشه ایدئولوژیک اسراییل برای تجزیه خاورمیانه در سال 1982، عودد یِنون، دیپلمات ارشد پیشینِ وزارت خارجه اسراییل، مقاله ای با عنوان راهبردی برای اسراییل در دههٔ 1980 در نشریات سازمان جهانی صهیونیسم منتشر کرد. آن چه به سرعت طرح ینون نامیده شد، به مثابه یک نقشهٔ ایدئولوژیک برای رویکرد هژمونیک اسراییل در خاورمیانه عمل می کرد. عودد ینون منظومه ای از نظم منطقه ای را توصیف کرد که نه بر مرزهای تاریخیِ سایکس پیکو مبتنی است و نه بر دولت های فراگیر، بلکه بر دولت های تکه تکه و فرقه ای پیرامون اسراییل استوار خواهد شد. در این چشم انداز، پیشنهاداتی مانند تقسیم لبنان به پنج استان به عنوان رهاوردی راهبردی مطرح شد. او همچنین تجزیهٔ سوریه و عراق به کانتون های قومی یا مذهبی را پیش بینی و آن ها را از اهداف مرکزی اسراییل در شرق قلمداد کرد. در سوی دیگر، یِنون از تجزیهٔ مصر به نواحی جغرافیایی متمایز سخن گفت و هشدار داد که اگر مصر دچار فروپاشی شود، کشورهایی مانند لیبی و سودان نیز تابِ ایستادگی در قالب کنونی را نخواهند داشت. یک دهه پس از طرح ینون، برنارد لوییس ، چهره دانشگاهی شاخص و از استراتژیست های نزدیک به جریان صهیونیستی چشم اندازی مشابه را مطرح کرد. در سال 1992، اندکی پس از پایان جنگ سرد، او دو مسیر احتمالی برای آینده منطقه ترسیم نمود: نخست، شکل گیری یک هژمونی عربی یکپارچه ؛ سناریویی که ایالات متحده باید مانع تحقق آن شود و دوم، تجزیه کشورهای منطقه در فرآیندی که لوییس آن را لبنانی سازی نامید. برنارد لوییس استدلال کرد که بسیاری از کشورهای خاورمیانه ساخته های مصنوعی و جدیدی هستند که فاقد انسجام اجتماعی و هویت مشترک اند. به باور او، اگر اقتدار مرکزی این دولت ها فروبپاشد، ساختارشان به فرقه ها، قبایل، مناطق و احزاب گوناگون تجزیه خواهد شد. در کمتر از یک دهه، چند شاگرد نئومحافظه کار لوییس از جمله پل ولفوویتز، ریچارد پرل، داگلاس فیت و دیوید ورمسر، نقش های اصلی در تجزیه عراق و ویرانی منطقه در دوران دولت جورج دبلیو بوش ایفا کردند. آن ها هرگز پنهان نکردند که چنین سیاست هایی پیش از هر چیز برای منافع اسراییل دنبال می شد. اتکا به اقلیت ها و دولت های غیرعرب؛ ستون راهبرد پیرامونی تل آویو مدت ها پیش از طرح ینون ، دکترین پیرامونی دیوید بن گوریون شکل گرفت. این راهبرد بر ایجاد اتحاد با دولت های غیرعرب و اقلیت های پیرامونی جهان عرب یعنی ایران قبل از انقلاب 1357، ترکیه و اتیوپی استوار بود. این سیاست همچنین بر اتکا به بازیگران غیردولتی همچون کردها در شمال عراق، ارتش آزادی بخش خلق سودان در جنوب سودان و مارونی ها در لبنان تکیه داشت. از اواخر دهه 1950، این دکترین در قالب روابط محرمانه با کردهای عراق و نیز هماهنگی با میلیشیاهای مسیحی در لبنان نمود یافت؛ روندی که نهایتاً در سال 1982 به حمله نظامی اسراییل به لبنان انجامید. منخیم بگین، نخست وزیر وقت اسراییل، در سال 1980 منطق سیاست اقلیت محور تل آویو را آشکارا بیان کرد و گفت: اگر اقلیت مسیحی در لبنان مورد حمله قرار گیرد... اسراییل بی تفاوت نخواهد ماند. بیش از چهار دهه بعد، همین منطق بارها بهانه حملات اسراییل به سوریه شد؛ حملاتی که با عنوان حفاظت از اقلیت دروزی توجیه گردید. تنها دو ماه پیش، نتانیاهو در تلاش برای مشروعیت بخشی به بمباران دارایی های نظامی سوریه و تصرف اراضی تازه، به طور ریاکارانه خطاب به جامعه دروزی های سوریه گفت اسراییل برای نجات برادران دروزی و از میان برداشتن باندهای رژیم دست به اقدام زده است. در عمل، آنچه در سوریه رخ داده، بازتابی روشن از بخش هایی از طرح ینون است. در واقع هدف اصلی شکل گیری مناطق خودمختار کُردی، نواحی دروزی و علوی و پایگاه های تضعیف شده سنی و شیعه بوده است.نقشه جدید نتانیاهو؛ از کنترل کامل بر کرانه باختری تا تسلط امنیتی بر غزه پس از حمله غافلگیرکننده 7 اکتبر 2023، دکترین دیرینه اسراییل درباره مرزهای قابل دفاع به شدت متزلزل شد. در ژوییه 2024، بنیامین نتانیاهو همین پیام تهدیدآمیز را به کنگره آمریکا منتقل کرد. خدمات پژوهشی کنگره در گزارشی تأکید کرد که او اصرار داشت اسراییل باید کنترل امنیتی کامل بر تمام سرزمین های غرب رود اردن و کنترل امنیتی برتر در غزه برای آینده قابل پیش بینی داشته باشد. در میدان نبرد، ایجاد و گسترش منطقه امنیتی ارتش اسراییل در شمال غزه و تحمیل مناطق موسوم به جابجایی انسانی نشان می دهد که مرزها بیش از آنکه خطوط کلاسیک میان دولت ها باشند، به عنوان مناطق کشتار، کریدورها و گذرگاه های کنترل شده بازپیکربندی شده اند. نزدیک به دو سال است که اسراییل بی اعتنا به موازین حقوق بین الملل و بی نیاز از دیپلماسی، در سایه حمایت بی قید و شرط ایالات متحده، برنامه توسعه طلبانه خود را بی پرده دنبال می کند. در این چارچوب، اسراییل آزادی عمل نظامی را به کار گرفته، در تضعیف و تجزیه کشورهای همسایه نقش آفرینی کرده و از طریق پرورش روابط پیرامونی و اتکای تاکتیکی به اقلیت ها، اکثریت های عرب و مسلمان منطقه را تضعیف نموده است. از همین منظر، تعبیر باراک از سایکس پیکو به عنوان خطوط بی معنا نه یک اغراق، بلکه بازتابی از منطق هژمونیک اسراییل است؛ منطقی که در پی سلطه سیاسی، نظامی و سرزمینی یا همان کنترل برتر با تکبر و بی پروایی به پیش رانده می شود. پرسش محوری آن است که آمریکا تا چه اندازه حاضر است چنین پروژه ای را تأمین مالی و حمایت سیاسی کند. برای مردمان منطقه، پاسخ نه در بازسازی سایکس پیکو بلکه در فراروی آن است: ساختن نظمی پساسایکس پیکو بر مبنای حاکمیت و استقلال، جایی که اتحاد منبع قدرت باشد و کریدورها حامل کمک و تجارت باشند. تنها نظمی که بازترسیم سلطه جویانه اسراییل را رد کند، توان دفاع از سرزمین و آزادی، تحقق عدالت برای فلسطین و تضمین ثبات منطقه ای را خواهد داشت. |