خلاصه کوتاه رمان فئودور کارامازوف: پدر خانواده، مردی فاسد، شهوت پرست و بی مسئولیت. سه پسر مشروع و یک پسر نامشروع دارد: دیمیتری (میتیا) شور و شهوت ایوان عقل و شک آلکسی (آلیوشا) ایمان و اخلاق اسمردیاکوف پسر نامشروع، نماد پوچی و تسلیم ماجرای قتل پدر و کشمکش های اخلاقی و فلسفی میان برادران، محور داستان است. تحلیل شخصیت ها 1. فئودور پاولوویچ کارامازوف (پدر) نماد سقوط اخلاقی، شهوت پرستی و بی دینی. رابطه پرتنش با پسرانش، بذر کینه و تراژدی را می کارد. قتل او بهانه ای برای آشکار شدن بحران های درونی شخصیت های دیگر است. 2. دیمیتری (میتیا) بزرگ ترین پسر. سرکش، پرشور، گرفتار لذت جویی و حسادت. رابطه اش با گرشنکا (زن اغواگر) نقطه بحران داستان است. نماد نفس شهوانی و عاطفی انسان (body/passions). با وجود خشونت و بی انضباطی، وجدان و میل به رستگاری دارد. 3. ایوان پسر میانی. روشنفکر، شکاک، عقل گرا. منتقد سرسخت دین و خدا (مشهورترین بخش رمان: "افسانه مفتش بزرگ"). معتقد است که اگر خدا نباشد، همه چیز مجاز است. اما دچار بحران روانی و احساس گناه نسبت به قتل پدر می شود. نماد عقل، شکاکیت، و بحران فلسفی مدرن. 4. آلکسی (آلیوشا) کوچک ترین پسر مشروع. شاگرد زوسیما (راهب خردمند). مؤمن، مهربان، نماد شفقت و عشق مسیحی. به عنوان قهرمان اخلاقی رمان، امید داستایفسکی برای معنویت در جهان مدرن است. نماد ایمان، اخلاق، و امکان رستگاری. 5. اسمردیاکوف پسر نامشروع فئودور از یک زن معلول. شخصیت مرموز، بیمار، پر از نفرت و عقده. قاتل واقعی پدر، ولی این کار را تحت تأثیر اندیشه های ایوان انجام می دهد. نماد پوچی، تسلیم در برابر شر، و انسان بی ریشه. تجزیه و تحلیل کلی چهار پسر = چهار بُعد انسان دیمیتری → شهوت و احساس ایوان → عقل و شک آلیوشا → ایمان و اخلاق اسمردیاکوف → پوچی و تسلیم به شر تراژدی داستان در تضاد و کشمکش میان این ابعاد رخ می دهد. داستایفسکی با این خانواده، کل انسانیت را در مقیاسی کوچک به تصویر می کشد.  فئودور = فساد پدرانه و سقوط اخلاقی دیمیتری = شور و لذت طلبی ایوان = عقل شکاک و بحران فلسفی آلیوشا = ایمان و عشق اسمردیاکوف = پوچی و سقوط نهایی این رمان به نوعی تقابل میان عقل، ایمان، شهوت و پوچی است؛ و داستایفسکی می گوید تنها راه رستگاری، عشق و ایمان است. |