محمدرضا دلیر در اعتماد نوشت: فیلم صاعقه ها یک فیلم ابرقهرمانی از دنیای سینمایی مارول است که به دلیل رویکرد متفاوت و تمرکز بر ضدقهرمانان و شخصیت های خاکستری، مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفته است. این فیلم با داستانی پرتعلیق و بازیگران شناخته شده، به عنوان یکی از جذاب ترین آثار مارول در سال 2025 شناخته می شود. پس از سال ها روایت قهرمانی های درخشان و نجات های حماسی، مارول در صاعقه ها (2025) سراغ ضدقهرمان ها رفته است. این فیلم نه تنها بازتعریفی از مفهوم قهرمان در دنیای ابرقهرمانی است، بلکه سفر درونی انسان هایی را نشان می دهد که یا ابزار بوده اند یا طرد شدند یا درگیر جنگی درونی و ناتمام با گذشته هستند. گروهی از ضدقهرمانان با انگیزه هایی متفاوت، ناچار می شوند در مقابل سیستمی که آن ها را ساخته، بایستند. صاعقه ها، تمرکز خود را بر روان شناسی شخصیت ها، گناه، رستگاری و پیچیدگی های اخلاقی قرار داده است. در همان آغاز فیلم، تیم برای انجام ماموریتی به مکانی صنعتی اعزام می شود که به سرعت به قتل عامی بی هدف تبدیل می شود. جان واکر به شدت خشن عمل می کند و یکی از افراد دشمن را جلوی چشم دیگران می کشد. خون ریزی دیده می شود و حس بی رحمی صحنه کاملا برجسته است. در میانه داستان، وقتی اختلافات بالا می گیرد، میان گوست و تسک مستر یک نبرد فیزیکی در اتاقی بسته رخ می دهد. مشت، سلاح سرد و ضربات شدید به نمایش گذاشته می شوند. وقتی اعضای تیم به حقیقت پشت ماموریت شان پی می برند، فیلم صحنه هایی از آزمایش های انسانی غیرقانونی را نمایش می دهد؛ شامل تزریق مواد ناشناخته، فریادهای درد و ابزارهای پزشکی خشن. این بخش بیش از آنکه خون بار باشد، از نظر روانی سنگین است. در چند صحنه ابتدایی، باکی بارنز درگیر کابوس هایی از زمان سرباز زمستان بودن خود است. این کابوس ها ترکیبی از تصاویر تیره، صداهای فلزی، صدای فریاد قربانیان و تکرار دستورات شست وشوی مغزی هستند. گوست گاهی بی اختیار فاز می شود (نامریی و غیرمادی می شود) و ناگهان ظاهر می گردد. در یک صحنه، او درست پشت یکی از اعضای تیم ظاهر می شود و باعث وحشت و تنش می شود. یکی از ترسناک ترین صحنه های فیلم، لحظه ای است که باب رینولدز / سنتری کنترل خود را از دست می دهد. چشمانش سفید می شوند، صداها پیچ دار می شوند و دیگر اعضا در وحشت کامل عقب نشینی می کنند. به طور کلی صحنه های اشاره شده و صحنه های شامل خشونت می تواند برای مخاطبان کم سن کمی دلهره آور باشد. صاعقه ها از دنیای مارول که این روزها در امریکا اکران شده، با نگرش متفاوت به مقوله طراحی شخصیت و خلق شخصیت های خاکستری، بهره گیری از بازیگران شناخته شده و بازی های روان و همچنین روایت داستانی پرتعلیق و پیچیده، می تواند یکی از جذاب ترین آثار مارول در سال جاری باشد. بر این اساس مخاطبانی که به فیلم های ابرقهرمانی و داستان های پیچیده و عمیق علاقه دارند، می توانند فیلم صاعقه ها را گزینه مناسبی برای تماشا کردن انتخاب کنند. فیلم صاعقه ها پایان دهنده فاز پنجم دنیای سینمایی مارول است، اما این فیلم در حالی به نمایش درآمد که مارول استودیوز در موقعیت عجیبی قرار دارد. با وجود موفقیت های گذشته این مجموعه، در سال های اخیر با چالش هایی همچون خستگی سوپر قهرمانی، کاهش عمومی در تماشای فیلم ها و اشباع بازار از سریال ها و فیلم های سینمایی متوسط مواجه شده است. با این حال، موفقیت ددپول و ولورین نشان داد که هنوز امیدی به این مجموعه وجود دارد. صاعقه ها یک فیلم احساسی است که سرانجام دنیای سینمایی مارول را به بلوغ رسانده است و نشان می دهد که این فیلم ها می توانند چیزی بیشتر از سرگرمی های بی مغز و تبلیغات برای دیگر آثار سینمایی باشند. داستانی که در این فیلم روایت می شود، به وضوح نشان می دهد که ارتباط انسانی قدرتمندترین ابزار ما در مقابله با تنهایی و افسردگی است. با این حال، این فیلم هیچ گاه به پایان نرسید و در برخی قسمت ها با رها کردن داستان ها و خطوط روایی، نتوانست آنچه وعده داده بود، به سرانجام برساند. در ابتدای فیلم، شاهد حضور شخصیت والنتینا آلگریا د فونتین (با بازی جولیا لوییس-دریفوس) هستیم که در حال دفاع از خود در برابر یک جلسه استیضاح کنگره است. اولین بخش فیلم به تلاش های د فونتین برای پنهان کردن پروژه Sentry از چشمان تحقیقاتی و کنگره اختصاص دارد. کنگره مند گاری (با بازی وندل پیرس) نیز در این بخش برای مقابله با اقدامات د فونتین در تلاش است، اما با پیشرفت فیلم، این داستان به طور کلی کنار گذاشته می شود و کنگره مند گاری به کلی از جریان داستان حذف می شود. شاید یکی از جذاب ترین شخصیت های فیلم باکی بارنز با بازی سباستین استن باشد، چراکه وی در این مجموعه فیلم ها ابتدا به عنوان یک قهرمان سپس به عنوان شرور و درنهایت در قامت یک ضدقهرمان ظاهر می شود و یک رشد شخصیتی چهارده ساله دارد. فیلم در عین داشتن یک لحن جدی و تاریک لحظات کمدی جالبی خلق می کند که بجاست و کلیت فیلم را خدشه دار نمی کند. فیلم بیشتر تایم خود را روی تشکیل تیم پروتاگونیست صرف می کند و زمان مفیدی برای درخشش آنتاگونیست قصه ندارد. شخصیت سنترین و نیمه تاریک وجودش با نام ووید یکی از جذاب ترین شخصیت های تاریخ انتشارات مارول است که اینجا به نوعی عجله ای مصرف می شود. هر چند که کشمکش بین سنتری و ووید خوب پرداخته شده اما در قد و قواره همین فیلم است و آن چیزی که طرفداران کمیک خوان انتظار دارند از سنتری نمی بینیم. هر چند که قطعا برای مخاطب نا آشنا با پیشینه داستان جذاب است که تمام شخصیت های فیلم گذشته تیره و تاری دارند و کاراکترهایی مثل خود سنتری یا ولنتینا نیز از این قاعده مستثنا نیستند و یکی از ویژگی های خاص فیلم نیز استفاده از ووید برای نمایش خاطرات تلخ شخصیت هاست. یکی از مسائلی که در قسمت دوم دکتر استرنج نیز وجود داشت، استفاده از شرورهای بیش از حد قدرتمند است که در اکت سوم فیلم قهرمان داستان توانایی مقابله با او را ندارد. در آنجا واندا مکسیموف در تقابل با خود است که شکست می خورد و در تاندربولتز هم این ماجرا همان گونه رقم می خورد. صاعقه ها را می توانیم به عنوان یک برداشت از نگاه مارول به گروه و فیلم جوخه انتحار بدانیم که اگرچه نمی تواند تا آن درجه (چه در دنیای کمیک و چه در دنیای فیلم) تاثیرگذار و مخاطب پسند عمل کند، اما حداقل از یک کمدی رونمایی می کند که ما نمی توانیم و نمی خواهیم آن را در فیلم Suicide Squad مشاهده کنیم. تاندربولتز همانند گروه جنایتکاران ناموفق دنیای دی سی است، اما با چاشنی طنزی که موجب می شود نتوانیم آن را یک تلاش برای کپی کاری از محصول شرکت رقیب بدانیم. ایراد اصلی فیلم صاعقه ها و چیزی که اوضاع آن را وخیم تر می کند، در حقیقت مساله پررنگ سازی درام در این محصول است. این فیلم ضعیف ترین سکانس های خود را در زمانی به مخاطب نشان می دهد که سعی می کند جدی به نظر برسد و آن روی شوخ طبعانه را با نقابی ساختگی از احساسات به ظاهر تاثیرگذار عوض می کند. بخش زیادی از این مساله روی دوش شخصیت یلنا است که سازندگان او را به عنوان شخصیت کلیدی گروه انتخاب نموده اند و مامور بی رحمی که روزگاری در زیر سایه ناتاشا رومانوف قرار داشت، اکنون نه در قامت بیوه سیاه جدید، بلکه به عنوان کاپیتان امریکا گروه تاندربولتز حضور پیدا کرده است. تنها کافی است به تماشای نیمی از فیلم صاعقه ها بنشینید تا خودتان متوجه شوید که در این اثر، یک چیز اصلا و ابدا در سر جای خود قرار ندارد. شخصیت های شرور یا ضد قهرمانی که ما پیش از این در فیلم های قبلی مارول شاهد بودیم، حال موقعیت خودشان را عوض کرده اند و به عنوان قهرمانان و ناجیان دنیای جدید حضور یافته اند. این مساله در ظاهر اتفاق بدی نیست، اما مشکل مهم و غیرقابل پذیرش این است که با تغییر یافتن موقعیت آن ها، تا حد زیادی شاهد تغییر یافتن شخصیت پردازی و تعامل آن ها با دیگر کاراکترها هستیم. |