داستان اسنپ بک، داستان یک شکست است؛ داستان توافقی که می توانست الگویی برای توافق جهانی باشد و نشان دهد که هنوز میز مذاکرات آخرین راه برای جلوگیری از اختلافات است. به گزارش هم میهن، قصه ما از زمانی آغاز گردید که به دلیل تحریم ها برخی رادیوداروها از ایران دریغ گردید و دولتمردان تصمیم گرفتند که خودشان آن را تولید نمایند. اقدامات مخفیانه ای صورت پذیرفت. راکتور دست دومی از پاکستان خریداری و غنی سازی شروع گردید. در سال 2002 با خیانت منافقین، موضوع برملا گردید و آژانس بین المللی اتمی با یافتن علائم غنی سازی اورانیوم در سطح بالا (به دلیل آلودگی راکتور پاکستانی) موضوع را به یک بحران تبدیل کرد. تا سال 2013 علاوه بر چندین دور مذاکرات مختلف با کشورهای اروپایی، تحریم ها آغاز و در سال 2006 به تحریم های شورای امنیت ارتقاء یافت. مذاکرات برجام بزرگترین رویداد دیپلماسی در کشورمان و حتی جهان بود که در آن، ایران در مقابل 6 کشور بزرگ قرار گرفت و دو سال و نیم طول کشید تا توافقی شکل بگیرد که براساس آن، کشورمان از 6 قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل بیرون آمد و روابط خارجی شکلی عادی یافت. پس از آن، اتفاقاتی رقم خورد که موضوع بحث ماست: 1- با امضای برجام، شرکت های مختلف به سوی ایران هجوم آوردند به امید آنکه پروژه هایشان را عملی کنند، غافل از آنکه ساختار اقتصادی و تجاری ایران توانمندی و آمادگی آن را ندارد و به سرعت همه سرخورده شدند. 2- همزمان با مذاکرات و بعد از آن، دو جبهه تندرو در داخل و خارج از ایران، شروع به سمپاشی علیه این توافق نمودند. در داخل گروه های رادیکال به اصطلاح ضد غرب و در خارج صهیونیست ها که از ابتدا به شدت علیه برجام تبلیغ می کردند. این دو مانند دو لبه قیچی سعی کردند دستاوردهایی که به سختی به دست آمده بود، را از بین برده و یا کم جلوه دهند. 3- در همین زمان شرکت ها و دولت آمریکا که متوجه شده بودند اجازه فعالیت پیدا نخواهند کرد و این دیگ قرار نیست برای آنها به جوش آید، پیمان شکنی را شروع کرده و زمان زیادی نبرد که نشانه های عقب نشینی از دستاوردهای برجام پدیدار گشت. 4- با روی کار آمدن دولت ترامپ، همه خوش بینی ها درباره آینده به فنا رفت و در سال 2018 آمریکا رسماً از برجام خارج گردید و روند سقوط این توافق شروع شد. 5- اروپایی ها که اعتبار خودشان را در ادامه برجام می دیدند تلاش مذبوحانه ای را برای ادامه آن، به کار بستند اما چون مانند همیشه بدون حضور آمریکا نمی توانند کاری از پیش ببرند با ارائه طرح هایی همچون INSTEX (ابزار حمایت از تبادلات تجاری) نشان دادند که دیگر امکانی برای ادامه حیات برجام وجود ندارد. 6- جمهوری اسلامی ایران نیز که دل به اختلاف آمریکا و اروپا بسته بود، وقتی مشاهده کرد که دستاوردی از این مقوله نخواهد برد و همه چیز، یک بازی برای نگهداری ایران از فعالیت بیشتر هسته ای است و قرار نیست تحریم ها از بین برود، سطح غنی سازی را افزایش داد. در اینجا بود که تبلیغات صهیونیست ها مبنی بر تلاش ایران برای اتمی شدن و ساخت بمب اتم، از سوی غرب پذیرش بیشتری پیدا کرد. همزمان با این مسائل، مذاکرات همچنان ادامه داشت و در اواخر دولت روحانی و وقتی که احتمال می رفت ایران و غرب به توافقی برای بازگشت به برجام برسند، جناح تندرو داخلی با لجاجت و با اطمینان به اینکه می تواند دولت سیزدهم را تشکیل دهد، از ایجاد تفاهم جدید ممانعت نمود و تلاش کرد این افتخار را به نام خود ثبت کند اما همانطور که قبلاً گفته بودند برجام دیگر جانی برای بازی های تازه نداشت و موضوع به دولت چهاردهم رسید. با نزدیک شدن به پایان دوران اجرای برجام، اروپایی ها با هماهنگی با دولت ترامپ، برگه ای را رو کردند که قبلاً با مهارت، در یکی از ضمائم برجام گنجانده بودند؛ موضوعی که بارها در داخل ایران بر سر آن دعوا شده بود و جناح تندرو بر سر ظریف و هیئت همراهش کوبانده بودند؛ مکانیسم ماشه؟! براساس این مکانیسم همه تحریم ها بدون مانع یعنی وتوی قدرت های بزرگ، علیه ایران باز می گشت و بهانه آن نیز عدم اجرای برجام بود؛ توافقی که آمریکا با خروج از آن عملاً بی خاصیت نموده و امتیازی را به ایران نداده بود. آنها می خواستند ایران غنی سازی را کنار بگذارد بدون آنکه در قبال آن، امتیازی دریافت کند. درخواست سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان برای شروع اسنپ بک در 6 شهریور 1404، اگرچه برای ایران خطراتی همچون بازگشت تحریم های سخت، افزایش احتمال حمله اسراییل و آمریکا با بهانه هسته ای، به هم ریختن اقتصاد داخل و... به همراه دارد اما برای اروپایی ها هم این پیامد را خواهد داشت که توافقی بزرگ مانند برجام را از دست داده و عملاً دیگر به عنوان یک بازیگر و میانجی نخواهند بود و ممکن است ایران رابه خروج از NPT و اتمی شدن هل بدهند. |