فرارو محسن صالحی خواه؛ این جمله از جمعه و زمانی که قطعنامه ادامه تعلیق تحریم های ایران در شورای امنیت رای نیاورد، مرتب شنیده می شود که اگر در روزهای باقی مانده معجزه ای رخ دهد، شاید بتوان جلوی بازگشت فوری قطعنامه های تحریمی سازمان ملل را گرفت. در کنار این نگاهِ اندکی امیدوار، یک نگاه دیگر نیز وجود دارد که مشغول عقده گشایی است. اما متاسفانه آن کسانی که عقده های خود را پس 10 سال فریاد می زنند، فراموش کردند که با رخ دادن اسنپ بک چه چیزهایی برمی گردد. البته بعضی مانند محمود احمدی نژاد زیرک هستند و سکوت اختیار کردند، برخی نیز مانند سعید جلیلی و تیم عجیب او، کیهان و صداوسیما ترک تازی می کنند. گویا 10 سال منتظر بودند که آخرین راهکار دیپلماتیک ایران برای فائق آمدن بر این بحران سیاسی امنیتی به شکست کامل کشیده شود تا بگویند ما گفته بودیم. چهار نکته درباره رفتار امروز آن ها وجود دارد. اول؛ ایران در سال 1386 تحت تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفت. در این میان برخی دنبال ساده سازی موضوع و بی اهمیت جلوه دادن آن هستند. همان زمان با طرح صحبت هایی مانند این که قطعنامه ها غیرقانونی هستند و ایران آن ها را قبول ندارد مسیر نادرست خود را ادامه دادند. زمان ثابت کرد قطعنامه ها نه کاغذپاره بود نه بی اهمیت. وقتی به آن ها گفته می شود که به همان زمان برمی گردیم، می گویند N کیلو اورانیوم، N تن آب سنگین و پلتونیوم را هم برگردانید. تا قبل از جنگ 12 روزه مواد انبار شده ایران بازگشت و حتی اورانیوم 60 درصد وجود داشت. به چه کار آمد و توانستیم آن را حفظ کنیم؟ دوم؛ امروز و در این نقطه، در حالی که 22 سال از آغاز پرونده امنیتی هسته ای ایران در مجامع بین المللی می گذرد، خوب است به این مسئله فکر کنیم که چه استفاده ای از این علم و صنعت کردیم. تیم جلیلی و جریان رادیکال وابسته به او معتقدند که پس از توافق هسته ای 2015، ایران دستاوردهای هسته ای بسیاری را از دست داد. از سال 1394 که برجام امضا شد تا سال 1399 که قانون راهبردی به تصویب رسید و برنامه هسته ای دوباره آغاز به کار کرد، یک فاصله 5 ساله وجود دارد. این 5 سال را کنار بگذارید و استفاده های حقیقی این فناوری را فهرست کنید. چقدر برای ایران آورده داشت؟ با تمام هزینه های مستقیم و غیرمستقیم آن. سوم؛ در منظومه فکری تندروها، نقش ایالات متحده به عنوان کشوری که توافق هسته ای را ترک کرد چه میزان در به وجود آمدن این وضعیت موثر است؟ توجه به این نکته بسیار مهم است. آن ها متغیرهای مختلف تاثیرگذار بر این پرونده مانند ورود ایران به بحران اوکراین، درگیری غیرمستقیم با کشورهای پس از بهار عربی و حمله به سفارت عربستان، تیرگی روابط ایران و اروپا پس از وقایع 1401 و کارشکنی در داخل کشور برای شکست احیای برجام را نادیده می گیرند. به شکل زیرکانه ای از روی تمام این عوامل می پرند و به امروز می رسند. و اما نکته چهارم؛ مشخص نیست که آن ها تصور می کنند ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد، چقدر می توانست دوام بیاورد. عیار بخش های مختلف کشور در جنگ 12 روزه به طور کامل مشخص شد. توانایی آفندی، پدافندی، اقتصادی، حفاظتی، حفاظت اطلاعات و ... . 10 سال قبل وضعیت در این حوزه ها بهتر از امروز بود یا ضعیف تر؟ البته آن هایی که با عرصه واقعیت غریبه هستند، روی کاغذ در این 10 سال به ابرقدرت دنیا تبدیل شده بودند. فرصت های عظیمی پیش رویشان بود و جهش هایی بلند رقم می زدند. اما روی زمین و دنیای واقعیت ها، در فاصله سال های 2006 تا 2009 قطعنامه های تحریمی ایران با رای مثبت چین و روسیه به تصویب رسید و ایران را به عنوان یک تهدید بین المللی برای صلح و امنیت جهان معرفی کرد. توافق هسته ای 2015 با تمام ضعف و قوت هایش توانست 10 سال وضعیت امروز ایران را به تاخیر بیاندازد. نکته جالب این که بعد از آن هم هیچ کس نتوانست یک خط بیشتر از آنچه سال 2015 امضا شده بود را به دست بیاورد. آخرین و بیشترین چیزی که ایران توانست در این موضوع به آن دست پیدا کند. |