جعفر گلابی در اعتماد نوشت: وقتی در اولین دیدار نخست وزیر اسراییل با رییس جمهور جدید امریکا، آقای ترامپ جلوی دوربین ها با احترام صندلی نتانیاهو را کشید تا وی زحمت جا به جایی صندلی را به خود ندهد سیاستمداران از دوحه تا ریاض تا منامه و قاهره باید کاملا تفهیم می شدند که هدیه یک کاخ پرنده و قراردادهای صدها میلیارد دلاری با واشنگتن هنگام تعارض با منافع تل آویو کوچک ترین اثری برای امنیت شان نخواهد داشت. اگر همین حالا اسراییل حتی به مکه و مدینه حمله نمی کند فقط به خاطر این است که فعلا سودی برایش ندارد. نتانیاهو از هر اقدام ممکن برای ماندن در قدرت نه می ترسد، نه عواقبش اهمیتی دارد و نه مانعی مثل مخالفت امریکا جلوی خود می بیند. اعراب در یک اشتباه تاریخی و پس از حدود 80 سال تعارض و تحمل و تعامل با اسراییل هنوز آنچنان که باید پدیده صهیونیست ها را نشناخته اند! جالب آنکه آن ها برای امنیت شان سراغ حامی بی چون و چرای اسراییل رفتند و ندانستند که در برابر این رژیم توان و اجازه استفاده از یک ضدهوایی معمولی را هم ندارند چه رسد که بخواهند به سوی هواپیماهای اف- 16 متجاوز موشک شلیک کنند! احتمالا پس از حمله به دوحه کشورهای عربی با احتیاط به چین و روسیه نزدیک می شوند و ثقل امنیت شان بر غرب را کمتر می کنند. اما واقعیت همان است که صدراعظم آلمان گفت که اسراییل از طرف غرب مامور انجام کارهای کثیف است. البته وی بیش از این جرات نداشت که اعلام کند همه غربیان با کمک شوروی سابق، اسراییل را برای انواع کارهای کثیفی که در خاورمیانه لازم می دانند به وجود آورده اند. در چنین شرایطی همه اقدامات ضدایرانی امریکا و اروپا علیه کشورمان برایشان توجیه اساسی پیدا می کند. ایران باید مرتبا تحریم شود، هدف حملات همیشگی سیاسی و تبلیغاتی قرار بگیرد و اگر لازم شد بمباران هم بشود تا هیچ گاه حقایق وجودی اسراییل را نگوید و در مواجهه با این پدیده 76ساله مستقلا عمل نکند. شاید بهتر بود از ابتدا در این خصوص ایران براساس نسبتی از فهم و توان و اراده جهان اسلام و خصوصا دولت های عربی حرکت می کرد و جور جهل و بی عملی انواع کشورهای عربی و اسلامی را نمی کشید. در این صورت احتمالا اسراییل خیلی زودتر ماهیت خود را برای همسایگان و کل خاورمیانه آشکار می کرد. به هر حال حمله اسراییل به دوحه قطر با صراحت صورت گرفت تا دولت های منطقه کاملا تفهیم شوند که تل آویو برای رسیدن به اهداف خود حد و مرزی نمی شناسد و در این راه از حمایت عملی غرب برخوردار است. این حمله زاویه ای ایجاد می کند تا ایران همه بار یک معضل بزرگ منطقه ای را به دوش نکشد و سپر بلای کشورهای ثروتمند و خوش خیال نشود. ایران به مردم و نیروهای مسلح خود متکی است و اگر کشوری به میزان تعهد امریکا نسبت به امنیت خود تردید پیدا کرده است قطعا تهران شریکی مطمئن تر و اخلاقی است. اینجاست که برخلاف نظر نامسوولانه برخی روشنفکران اهمیت سرمایه گذاری روی توان دفاعی روشن می شود و نشان می دهد که تقویت و حمایت همه جانبه از نیروهای مسلح برای کشور ضروری بلکه حیاتی است. با وجود رشادت کم نظیر فرزندان ملت در دفاع از کیان کشور ازسوی گروه های سیاسی حمایتی مستمر و همه جانبه مشاهده نشد! انواع بیانیه ها صادر می شود و سخنگویان راجع به کوچک ترین مسائل و مناسبت ها اظهارنظر می کنند ولی وظیفه حمایت مکرر از نیروهای مسلح را مورد غفلت قرار می دهند. بیش از یک سال است که بعد از حمله اسراییل به کنسولگری ایران در دمشق و ترور اسماعیل هنیه در تهران و پاسخ های ایران به اسراییل نیروهای مسلح علاوه بر آماده باش کامل انواع مانورهای نظامی را برگزار کرده اند تا طمع به سرزمین کهن ایران زمین را باطل کنند، آن ها در انجام وظایف حیاتی خود شایسته بیشترین تقدیر ممکن اند. لازم، بلکه ضروری است که فرماندهان محترم علاوه بر تمهیدات لجستیکی و توجه ویژه به معیشت نظامیان و خانواده هایشان روی نشاط و سر زندگی فرزندان ملت هم کار کنند. افزون بر مراسم مذهبی در پایگاه های مختلف اجراهای هنری از تئاتر تا موسیقی فاخر می تواند تفرج و شادابی عزیزان را بالا ببرد و آمادگی شان را در اوج نگه دارد. حمله اسراییل به قطر بیش از هر زمان دیگر جایگاه والا و شایسته و خیره کننده نیروهای مسلح ما را به اثبات رساند. ما مدیون فرزندان خود در نیروهای دفاعی هستیم و هرچه در تکریم شان بکوشیم به وظیفه عمل کرده ایم و سطح امنیت و اقتدار ایران را بالا برده ایم. |