حمله هوایی اسراییل به مقر رهبران حماس روابط این بازیگر با کشورهای حوزه خلیج فارس را به شکلی منفی تحت تاثیر قرار داده است؛ کشورهایی که به ادعای گروهی از ناظران تنها چند سال پیش ستون فقرات امید اسراییل برای تضمین آینده خود از طریق عادی سازی رابطه در خاورمیانه محسوب می شدند. اما حالا، حمله اخیر در منطقه آرامی که سفارتخانه های دیگر کشورها در قطر در آن جای دارد و منجر به شهادت چندین مقام حماس و یک عضو نیروهای امنیتی قطر شد، نشانگر این واقعیت است که اسراییل تصمیمی راهبردی گرفته تا امنیت خود را با اتکای صرف بر قدرت نظامی به دست آورد؛ حتی به بهای تضعیف روابط دیپلماتیکش. به گزارش اعتماد، این حمله همچنین پرسش هایی را در مورد نقش ایالات متحده برجسته تر کرده است؛ اینکه آیا همچنان می توان روی واشنگتن برای اعمال محدودیت بر اسراییل و تضمین امنیت منطقه حساب کرد، به ویژه هنگامی که خودِ کشورهای حاشیه خلیج فارس در معرض خطر مستقیم تجاوزات احتمالی تل آویو قرار دارند. شکاف هایی که عریان شد به نوشته رسانه های منطقه ای و فرامنطقه ای کشورهای عربی با خشم به کنش تهاجمی اسراییل واکنش نشان دادند. عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر همگی این حمله را نقض قوانین بین المللی قلمداد کردند. انور قرقاش ، وزیر سابق امور خارجه امارات، این حمله را خائنانه توصیف کرد؛ در حالی که محمد بن زاید آل نهیان، رهبر امارات، فورا راهی دوحه شد. انتظار می رود محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی نیز به پایتخت قطر سفر کند. در این میان دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده، سه شنبه به وقت امریکا این حمله را محکوم و از اینکه این حمله در قطر رخ داده، ابراز تاسف کرد. او وعده داد چنین اتفاقی دوباره تکرار نخواهد شد، هرچند همزمان فعل تهاجمی اسراییل و ترور اعضای حماس را مورد تایید قرار داد. فراتر از رویکرد غیر قابل قبول واشنگتن، در خاورمیانه و غرب آسیا، دولت های ثروتمند خلیج فارس اکنون با نظمی ژئوپلیتیکی مواجهند که به طور ناگهانی در هم ریخته و باید تصمیم بگیرند که اسراییل را شریک بالقوه، خطری امنیتی یا ترکیبی از هر دو بدانند. در همین راستا نشریه وال استریت ژورنال با انتشار یادداشتی مدعی شد که حمله اخیر اسراییل به مقر حماس در قطر، شکافی بزرگ ایجاد کرده است؛ تا جایی که دو کشور خلیج فارس همسایه قطر، یعنی امارات و بحرین که هر دو به واسطه پیمان ابراهیم روابط رسمی خود با اسراییل را برقرار کردند به تل آویو پشت کردند و عربستان و دیگر کشورهای عرب که قرار است گام هایی را در مسیر عادی سازی بردارند، از کنش اخیر اسراییل هم ترسیده اند و هم خشمگین هستند. به گفته خالد الجندی ، پژوهشگر مهمان در مرکز مطالعات معاصر عرب در دانشگاه جورج تاون، هدف از توافق ها برای عادی سازی روابط اسراییل با کشورهای عربی، ادغام تل آویو به عنوان شریکی برابر در منطقه بود. اما اسراییل اکنون همچون یک هژمون ادعایی رفتار می کند. این کارشناس در ادامه خاطرنشان کرد: این چیزی نبود که اعراب بدان تن دهند یا با علم بدان توافقنامه ها را امضا کرده یا در آینده امضا کنند. از همین رو اکنون نوعی پشیمانی خریدارانه ایجاد شده است. چرا پادشاهی ها به تکاپو افتادند؟ حمله به حماس در دوحه در ادامه ماه ها فشار فزاینده برای نزدیک شدن اسراییل با کشورهای حاشیه خلیج فارس رخ داد. آن هم در شرایطی که حرکت در مسیر سمت عادی سازی با افزایش تلفات غیرنظامیان در جنگ غزه - که نزدیک به دو سال پیش با حملات مرگبار اسراییل آغاز شد -و با کاهش امید به تشکیل دولت فلسطینی متوقف شد. هنگامی که اسراییل ماه ژوئن تهاجم نظامی علیه ایران را کلید زد، در ظاهر تلاش داشت تا وانمود کند تا به تهدیدی مشترک پاسخ می دهد. اما دولت های عربی در همان بازه زمانی نیز به رغم اختلاف ریز و درشتی که با تهران داشته و دارند از ولع اسراییل برای بهره برداری از برتری نظامی و اطلاعاتی اش در منطقه بیمناک شدند. این گروه از کشورها از کنش اسراییل حمایت نکردند، چراکه باور داشته و دارند یکه تازی های تل آویو صرفا موجب هرج و مرج و بی ثباتی خواهد شد. اما حالا حمله به دوحه، معادلات را فراتر از حد تصور تغییر داده است و این پرسش را مطرح کرده که آیا اساسا اسراییل از این پس به خط قرمزی پایبند خواهد ماند یا خیر. آشر فردمن ، مدیر بخش اسراییل فعال در موسسه صلح توافق های ابراهیم در گفت وگو با نشریه وال استریت ژورنال مدعی شد، در شرایط کنونی نگرانی این کشورهای حاشیه خلیج فارس این است که اسراییل بیش از حد قدرتمند و غیر قابل مهار شود و این می تواند به شعله ور شدن جنگ ها و بی ثباتی بیشتر منجر شود . معمای امریکا اکنون کشورهای حاشیه خلیج فارس در برابر معمایی سخت جهت واکنش احتمالی قرار دارند. مقام های این گروه از کشورها تماس هایی برقرار کرده اند تا در مورد لزوم پاسخ متحد و قاطع به اسراییل رایزنی کنند، اما هنوز جزییات رایزنی هایشان مشخص نشده است. منابع آگاه می گویند مقامات ارشد سعودی قصد دارند به ایالات متحده اعلام کنند که امیدهای واشنگتن برای صلح از طریق ادغام منطقه ای اکنون در معرض خطر قرار گرفته است. عبدالخالق عبدالله ، دانشمند برجسته علوم سیاسی اماراتی در دوبی در این باره مدعی است: تحولات اخیر قطعا یک شکاف بزرگ ایجاد کرده است. ما اکنون اسراییل را بازیگری می نامیم که به طور جدی موجب بی ثباتی در منطقه شده است. قطر نیز اعلام کرده که نقش خود را به عنوان میانجی در مذاکرات اسراییل و حماس به حالت تعلیق درخواهد آورد. حسین ایبیش ، پژوهشگر ارشد فعال در موسسه کشورهای حاشیه خلیج فارس در واشنگتن نیز ادعا کرد که هماهنگی امنیتی قطر با اسراییل، حتی خارج از روابط رسمی دیپلماتیک، به شدت آسیب دیده با این حال، او بر این باور است که کشورهایی مانند قطر به جای قطع کامل همکاری، صرفا روند بهبود روابط را کند خواهند کرد. این کارشناس مسائل منطقه در ادامه خاطرنشان کرد: قطر بیش از حد به ایالات متحده وابسته است و نمی تواند آن رابطه را کنار بگذارد. همزمان نیز گفته می شود کشورهای حاشیه خلیج فارس همچنین در حال بازاندیشی در مورد آینده اتکای خود به امریکا هستند؛ کشوری که حضوری پررنگ برای حفاظت از متحدان و تامین انرژی جهانی در منطقه دارد. پادشاهی های خلیج فارس روی روابطشان با واشنگتن و به ویژه با ترامپ سرمایه گذاری های کلانی کرده اند؛ برخی رهبران خلیج فارس از سبک شخصی و معامله گرانه رییس جمهوری ایالات متحده و همچنین رویکرد تهاجمی اش در ارتباط با برخی بازیگران استقبال می کنند. ترامپ در مه به ریاض و دیگر پایتخت های خلیج فارس سفر داشت و در کاخ های مجلل عربی مورد استقبال قرار گرفت؛ جایی که او ثبات و شکوفایی آنان را ستود. با این حال، جنگ با ایران - که بیش تا حدودی با سکوت و انفعال پادشاهی ها همراه بود - و حمله به دوحه باعث شده تا کشورها این پرسش را مطرح کنند که آیا سرمایه گذاری هایشان واقعا به نفوذ و امنیت بیشتر منجر خواهد شد یا خیر؛ در این میان تمایل امریکا برای حفاظت از کشورهای حاشیه خلیج فارس پیش تر از هر زمان دیگر مورد تردید قرار گرفته است. این تردید از سال 2019 شکل گرفته؛ یعنی بازه زمانی که انصارالله یمن، آرامکو در عربستان را هدف حملات پهپادی و موشکی قرار داد و امریکا سکوت کرد. فرآیند عادی سازی روی بمب ساعتی! حال آن گونه که دانا شل اسمیت ، سفیر سابق امریکا در قطر مدعی است: وقتی در عرض سه ماه دوبار صلح شکسته شود، تصور می کنم مردم در سراسر کشورهای حاشیه خلیج فارس جدیت اعتبار ایالات متحده به عنوان شریک امنیتی را زیر سوال می برند. به باور تحلیلگران کشورهای حاشیه خلیج فارس که به لطف ذخایر عظیم نفت و گاز ثروتمند و دارای نفوذ جهانی هستند، برخلاف همسایگانی همچون سوریه و مصر هیچ گاه مستقیما با اسراییل وارد جنگ نشده اند. قطر خود از سوی امریکا به عنوان متحد اصلی غیرناتو شناخته می شود و میزبان بزرگ ترین پایگاه نظامی ایالات متحده در منطقه با هزاران سرباز امریکایی است. این کشور روی روابط خود با واشنگتن سرمایه گذاری کرده و اوایل امسال یک هواپیمای بزرگ به دولت امریکا هدیه داد که در آینده به عنوان ایرفورس وان مورد استفاده قرار گیرد. پیش تر تهدیدهای اصلی امنیتی که متوجه کشورهای خلیج فارس بود از جای دیگر نشات می گرفت، اما حالا متحد امریکا، یعنی اسراییل به تهدیدی جدی تبدیل شده است. هر دو دولت ترامپ و بایدن، اسراییل و کشورهایی مانند عربستان را به عادی سازی روابط تشویق کردند؛ اقدامی که می توانست به ادغام گسترده تر خاورمیانه بینجامد، فرصت های اقتصادی جدیدی بگشاید و تحریم دیپلماتیک دیرینه عرب ها علیه اسراییل را در هم بشکند. پیش از سال 2020 که امارات، بحرین و مراکش، اسراییل را به رسمیت شناختند، تنها مصر و اردن در میان کشورهای عربی روابط دیپلماتیک با این بازیگر داشتند. پس از امضای پیمان ابراهیم، ایالات متحده فرماندهی نظامی عمده خود در خاورمیانه را گسترش داد تا اسراییل را نیز دربر گیرد؛ اقدامی ادعایی در جهت ادغام امنیتی منطقه ای که به اسراییل کمک می کرد با تهدید پهپادها و موشک های قدرتمند ایران مقابله کند. اما حملات 7 اکتبر 2023 حماس، موجب تغییر رویکرد راهبردی اسراییل شد؛ رویکردی که نشان داد این کشور تمایل بالایی به پذیرش ریسک و استفاده از برتری نظامی و اطلاعاتی خود برای حمله به دشمنان ادعایی در سراسر منطقه دارد. به باور گروهی از ناظران رویکرد تازه اسراییل به رهبری بنیامین نتانیاهو معایب جدی دارد. الداد شاویت ، افسر سابق اطلاعات ارتش اسراییل و مشاور پیشین دفتر نخست وزیری اسراییل در این باره مدعی است: از یک سو، اسراییل اکنون بازیگری است که می تواند در کوتاه ترین زمان اوضاع را بی ثبات کند. از سوی دیگر، اسراییل به واسطه توانایی اطلاعاتی و نظامی نامطلوبش به تهدیدی بالقوه برای متحدان بالقوه و در سایه اش نیز تبدیل شده است. در این میان دغدغه دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس این است که مردمان این کشورها به شدت با فلسطینی ها همدلی دارند. هرچند رهبران این کشورها انتخابی نیستند، اما در خفا نسبت به بقای بلندمدت خود نگرانند؛ به ویژه پس از اعتراضاتی که در سال 2011 به سقوط رهبران مصر و دیگر کشورها منجر شد. حال آن گونه که یوسی مکلبرگ ، پژوهشگر ارشد اندیشکده چتم هاوس لندن باور دارد: آنچه نتانیاهو هرگز در نظر نگرفته و نمی گیرد و اسراییل همواره نادیده می گیرد، این است که اقدامات این بازیگر مخاطب داخلی هم دارد. این دولت ها چیزهای زیادی را تحمل می کنند، اما این تحمل بهایی داخلی دارد. |