فرارو منصور براتی سردبیر ارشد اندیشکده جریان و دانشجوی دکترای اندیشه سیاسی و متخصص حوزه مطالعات اسراییل به نقل از الجزیره نت، حمله حماس به اسراییل در 7 اکتبر 2023 نقطه عطفی در خاورمیانه رقم زد؛ رخدادی که معادلات امنیتی و راهبردی منطقه را به لرزه انداخت و رویارویی تهران و تل آویو را وارد مرحله ای جدید کرد. از زمان تغییر دکترین امنیتی اسراییل در سال 2019 و اجرای راهبرد موسوم به هزار خنجر ، سطح تنش ها به طور پیوسته افزایش یافته بود. با این حال، اقدامات اسراییل تا پیش از حمله حماس عمدتاً در قالب عملیات پنهانی جریان داشت. عملیات طوفان الاقصی این معادله را برهم زد و به اسراییل این بهانه را داد تا از جنگ در سایه به رویارویی مستقیم روی آورد. شوک اولیه ناشی از خسارت های امنیتی و نظامی اسراییل در روزهای نخست عملیات حماس، رهبران این رژیم را واداشت سیاست های خود را بازتعریف کنند. نتیجه، اتخاذ رویکردی تهاجمی با هدف تغییر موازنه یا دست کم احیای بازدارندگی پیشین و تحمیل قواعد جدید بر بازی قدرت بود. زمانی که درگیری های مرزی میان اسراییل و لبنان در سپتامبر 2024 به جنگی 60 روزه انجامید، آشکار شد که تل آویو در حال آماده سازی صحنه برای رویارویی گسترده تر با ایران است. موشک های ایران و شکاف عمیق در سپر دفاعی تل آویو در 13 ژوئن 2025، اسراییل حمله ای هوایی و موشکی علیه ایران آغاز کرد؛ عملیاتی که یادآور تجربه های پیشین تل آویو در لبنان بود: تمرکز کامل بر حملات هوایی، شلیک موشک ها از حریم هوایی کشورهای همسایه، بهره گیری گسترده از پهپادها و اجرای ترورهای هدفمند. این جنگ 12 روزه علی رغم مانورهای نظامی اسراییل یک چهره متفاوت دیگر هم داشت؛ تل آویو در تحقق برخی از اهداف کلیدی خود یعنی از میان برداشتن سامانه های دفاعی ایران، ترور چهره های سیاسی برجسته، برانگیختن موجی از اعتراضات مردمی و تحقق رؤیای تغییر نظام ناکام ماند. هیچ یک از این اهداف آن گونه که انتظار می رفت محقق نشد. پاسخ موشکی ایران نیز شگفتی آفرین بود؛ سامانه های دفاعی اسراییل حتی با پشتیبانی سامانه تاد آمریکا، قادر به رهگیری تمامی موشک ها نشدند. همین موضوع جامعه اسراییل را در وحشتی عمیق فرو برد و مشروعیت توان دفاعی این رژیم را زیر سؤال برد. در نهایت، جنگ پس از 12 روز با برقراری آتش بس به پایان رسید. این نبرد به وضوح نتوانست تهران را به عقب نشینی وادارد. در مقابل، حملات موشکی ایران نشان داد که بازدارندگی اسراییل کامل نیست. این رویداد جایگاه بنیامین نتانیاهو و حزب لیکود را اندکی پیش از انتخابات 2026 تقویت کرد، اما نتوانست بحران مشروعیت او پس از شکست 7 اکتبر را جبران کند. با وجود افزایش حدود چهار کرسی در نظرسنجی ها، ائتلاف نتانیاهو همچنان پشت سد 54 کرسی متوقف ماند. دو ماه پس از آتش بس، حتی همین دستاورد محدود نیز رنگ باخت؛ به ویژه پس از آن که دولت برنامه آغاز عملیات جدید در غزه را اعلام کرد. در این شرایط، حزب تازه تأسیس نفتالی بنت از لیکود پیشی گرفت و در صدر نظرسنجی ها قرار گرفت. چهار پرونده امنیتی در دستور کار اسراییل برای بقا در قدرت اکنون که تنها یک سال تا انتخابات 2026 اسراییل باقی مانده، بنیامین نتانیاهو و ائتلاف حاکم او در موقعیتی شکننده قرار گرفته اند؛ نه تنها چشم اندازی برای بازسازی قدرت خود ندارند، بلکه احتمال یک شکست سنگین سیاسی نیز در برابرشان قرار دارد. زمان به زیان آن ها پیش می رود و همین امر موجب شده است که انتخابات پیش ِ رو به یکی از مهم ترین عوامل هدایت کننده تصمیم های دولت اسراییل در ماه های آینده تبدیل شود. در این چارچوب، چهار پرونده امنیتی کلان به عنوان ابزارهای احتمالی نتانیاهو برای بازسازی پایگاه سیاسی اش مطرح شده اند: الف - تضعیف بنیادین ایران و شاید سوق دادن آن به فروپاشی داخلی؛ ب - الحاق کامل یا جزیی کرانه باختری؛ ج - اشغال نوار غزه و ایجاد یک ساختار اداری جایگزین در برابر حماس د - خلع سلاح حزب الله و تغییر بافت جمعیتی جنوب لبنان تحرکات اخیر به روشنی نشان دهنده شتاب در همین مسیرهاست: تصویب طرح اشغال غزه با وجود مخالفت ستاد ارتش و بخش بزرگی از افکار عمومی، تداوم فشار بر لبنان برای خلع سلاح حزب الله بدون ارائه هیچ تعهدی به خروج از پنج منطقه اشغالی ــ همه و همه نشانه ای از مسابقه ای با زمان در داخل اسراییل است. صحنه منطقه نیز پس از آتش بس، به جای حرکت به سوی آرامش، بیش از پیش رنگ و بوی تشدید تنش به خود گرفته است. اگر چهار محور اصلی این فرآیند را ایران، اسراییل، مسیر دیپلماتیک و متحدان غربی تل آویو بدانیم، تصویر کلی بیش از آنکه آرامش را نوید دهد، از تقابل حکایت دارد. در داخل اسراییل نیز روندها روشن است: خرید سامانه های دفاعی پیشرفته، برگزاری مانورهای مرزی در نزدیکی اردن، فراخوان های مستقیم نتانیاهو برای شورش در ایران، انتشار گزارش های اطلاعاتی درباره بازسازی توان ایران و زمزمه های مربوط به احتمال آغاز جنگی تازه در لبنان. در ایران هم نشانه ها کم نیستند: بازسازی زیرساخت های دفاعی و تهاجمی، آزمایش های موشکی در 22 اوت، امتناع از دادن امتیازات سیاسی پس از جنگ و تلاش برای احیای محور مقاومت که در سفرهای علی لاریجانی به بغداد و بیروت بازتاب یافت. تنها روزنه ای از آرامش در تفاهم اخیر با آژانس بین المللی انرژی اتمی بر سر بازگشت بازرسان دیده می شود، هرچند اثر واقعی آن هنوز روشن نیست. در سطح دیپلماسی، اوضاع به شدت پرتنش است. ترویکای اروپایی با فعال سازی مکانیسم اسنپ بک برای بازگرداندن تحریم های بین المللی فضایی ایجاد کرده که می تواند مقدمه ای برای دور تازه ای از اقدام نظامی باشد. در ماه های اخیر، متحدان غربی اسراییل سطحی از آمادگی را به نمایش گذاشتند که پیش تر دیده نشده بود: استقرار شش سامانه تاد ، پروازهای گسترده تر هواپیماهای شناسایی آمریکا بر فراز خلیج فارس و حتی تعلیق فعالیت برخی سفارتخانه های اروپایی از جمله سفارت آلمان در منطقه. همه این اقدامات در ظاهر نشانه ای از آماده سازی برای مرحله ای بزرگ تر از درگیری است. با توجه به تقویم انتخاباتی اسراییل، فرصت اجرای عملیات گسترده علیه ایران تنها میان سپتامبر 2025 و مه 2026 وجود دارد. شش ماه پایانی منتهی به انتخابات عملاً فلج سیاسی به همراه دارد و هر تصمیمی در آن دوره رنگ و بوی انتخاباتی می گیرد. نابراین، ماه های منتهی به انتخابات 2026 می تواند میدان تشدید تنش جدید شاید شدیدتر از گذشته باشد؛ تشدید تنشی که هم ریشه در فشارهای سیاسی داخلی اسراییل و هم در تلاش برای بازتعریف معادلات راهبردی منطقه دارد. |