فرارو- پیش از انتشار کارنامه های کنکور، در حالی که جمعی از داوطلبان با اضطراب لحظه شماری می کردند، عده ای دیگر مطمئن بودند که صندلی یکی از دانشگاه های معتبر ایران در انتظارشان است. به گزارش فرارو، با افزایش 40 درصدی شهریه دانشگاه های پردیس خودگردان، داوطلبان بین 400 تا 900 میلیون تومان پرداخت می کنند تا مدرکی از برترین دانشگاه های ایران دریافت کنند. در این میان، بحث فروش صندلی دانشگاه ها گهگاه پیش از اعلام نتایج یا پس از آن مطرح و سپس از سوی سازمان سنجش تکذیب می شود. اما اصل موضوع فروش صندلی نیست؛ مسئله بر سر پردیس های خودگردان دانشگاه های برتر ایران است که عملاً وارد حوزه تجارت شده اند. طبق گزارش ها، دانشگاه مادر ایران، یعنی دانشگاه تهران، بیشترین دانشجوی شهریه پرداز را جذب می کند. از طرفی برای گرفتن مدرک از دانشگاه صنعتی شریف، به عنوان دانشگاهی برند در سطح جهانی، در رشته کامپیوتر، کافی است نزدیک به 850 میلیون تومان هزینه کنید. در این شرایط، پرسش سنجش کیفیت ورودی ها مطرح می شود: مدرکی که زمانی مرجعیت داشت، همچنان قادر به حفظ همان اعتبار خواهد بود؟ چرا پردیس خودگردان احداث شد؟ پردیس های خودگردان دانشگاه های ایران با هدف تأمین منابع مالی برای تأسیس و توسعه واحدهای جدید، تجهیز آزمایشگاه ها و کارگاه ها، و ارتقای زیرساخت های آموزشی ایجاد شدند. از سوی دیگر پردیس های بین الملل دانشگاه های برتر ایران در ابتدا با هدف جذب دانشجویان خارجی راه اندازی شدند، اما با گذشت زمان این هدف رنگ باخت و تعداد دانشجویان خارجی که به این پردیس ها آمدند، بسیار کم بود. نتیجه این کم اقبالی، تغییر ماهیت این شعبه ها از پردیس بین الملل به پردیس خودگردان و پردیس دانشگاهی بود. اما در سال جدید، تصویب شهریه با افزایش 40 درصدی هوش از سر بسیاری از دانشجویان پراند. طبق گزارشی از روزنامه فرهیختگان: برخی دانشگاه های دولتی در کنار ارتزاق از شیر نفت، سال هاست دریافت شهریه های کلان از دانشجویان خودگردان را به عنوان مهم ترین سبد درآمدی خود قرار داده اند. اما آیا به همین میزان ظرفیت علمی ایران هم افزایش می یابد؟ مصطفی، که دارای دو مدرک دکتری از دانشگاه های معتبر ایران است، به خبرنگار فرارو گفت: پردیس های خودگردان عملاً بازوهای مالی دانشگاه های دولتی هستند. ابتدا قرار بود برای بالا بردن ظرفیت پذیرش و حل مسائل اقتصادی این نوع دانشگاه به وجود آید، اما به مرور زمان، پردیس تبدیل به بنگاه اقتصادی شد. دانشگاه ها به جای بالا بردن ظرفیت صنعتی و علمی و کسب درآمد از آن طریق، راه آسان تر برای تأمین بودجه را انتخاب کردند و آن گسترش پردیس های خودگردان بود. بنابراین هر سال، در زمان ثبت نام، اعلامیه ها از سوی دانشگاه های برتر منتشر می شود که دانشجو می پذیرند. به عنوان مثال، 21 خرداد سال گذشته، دانشگاه صنعتی شریف اعلامیه ای صادر کرد که در رشته مدیریت کسب و کار دانشجو می پذیرد و در آن گفته شده بود: برنامه درسی و کلاس های دانشجویان پذیرفته شده در پردیس خودگردان شریف، مشترک با کلاس های پردیس مرکزی است. در این میان، در حالی که برخی از شهریه های کلان این نوع دانشگاه گلایه دارند، رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی می گوید: شهریه پزشکی در پردیس خودگردان دانشگاه شهید بهشتی، نصف شهریه یک دبیرستان لوکس تهران است. با توجه به این مسأله، اینکه عده ای اندک که درآمدشان جزو دهک های بالا به حساب می آید در این دانشگاه ها جای دارند، نه افرادی که به هر دلیلی از کنکور جا مانده یا مهارت کنکور را ندارند. اما مسأله حتی این هم نیست؛ مسأله بر سر مرجعیت علمی و سنجش ورودی ها و خروجی ها از این نوع دانشگاه است که مستقیماً بر ظرفیت علمی ایران و نگاه جهان به دانشگاه های ایران تأثیر می گذارد. مساله اول: کیفیت علمی دانشگاه ها چه با مسأله کنکور موافق باشیم چه نباشیم، مشخص است که این فرایند برای سنجش داوطلبان و غربال آن ها برای ورود به دانشگاه طراحی شده است. اما پردیس های خودگردان شرط اصلی پذیرش را توان مالی قرار داده اند. یک خبرگزاری دولتی در این خصوص نوشت: می توان در آن ها با رتبه های به مراتب پایین تر از دانشگاه های دولتی، در رشته های برتر پذیرش شد. اما شرط این پذیرش این است که دانشجو باید توان مالی بالایی داشته باشد… و بعضاً از امکانات ارائه شده به دانشجویان نوبت روزانه بهره مند شود. جدای از برخی افرادی که به هر دلیل از غافله کنکور جا مانده و حالا مجبور به تحصیل در این نوع دانشگاه هستند، باید به این نکته توجه کرد که خروجی ها از پردیس های خودگردان جای بحث دارد. به بیان یک خبرگزاری دولتی: افزایش پذیرش دانشجویان در این پردیس ها، خواسته یا ناخواسته، شرایط را برای گسترش بی عدالتی آموزشی مهیا می کند و این تصور پررنگ می شود که دانشگاه های دولتی به منظور کسب درآمد با قدرت بیشتری شرایط را برای همنشینی دانشجویان روزانه و دانشجویان پردیس های خودگردان—که به دانشجویان پولی شهره شده اند—مهیا می کنند. نازنین، دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف که پیش تر برای تحصیل در مقطع دکتری به بلژیک مهاجرت کرده بود، به خبرنگار فرارو گفت: چندی پیش یکی از دانشجویان پردیس خودگردان شریف برای ادامه تحصیل به دانشکده ما آمد. پس از مدتی، آنقدر از فضای کاری و علمی دور بود که ابتدا ترجیح دادند او را سر کلاس های آموزشی بنشانند. بعد که دیدند باز هم بی فایده است، او را به ایران برگرداندند. این مسأله سبب شده چهره شریف به عنوان یک برند به شدت تضعیف شود. چندی پیش نیز یکی از خبرگزاری ها نوشته بود: با انتشار نمرات نهایی درس ریاضی عمومی 2 که در ترم پاییز 1403 ارائه شده بود، معدل 5٫23 از 20 برای 650 دانشجو به دست آمد و یکی از کم سابقه ترین اتفاقات آموزشی این دانشگاه را رقم زد. مساله دوم: مرجعیت دانشگاه ها در سطح جهانی در حالی که دهه های گذشته دانشگاه های ایران از مرجعیت ویژه ای در سطح جهانی برخوردار بودند، اکنون رتبه آن ها هر سال پایین تر می آید. این کاهش رتبه اگرچه کاملاً وابسته به پردیس های خودگردان نیست، اما می تواند یکی از عوامل مؤثر باشد. یک استاد دانشگاه اظهار کرد: سلب استقلال دانشگاه ها در تصمیم گیری های علمی و مدیریتی، دخالت نهادهای بیرونی در جذب هیئت علمی و مشکلات معیشتی اساتید از جمله علل کاهش رتبه علمی دانشگاه های ایران است. این شرایط باعث شده است که در سال جدید، عربستان با داشتن 13 دانشگاه در فهرست هزار دانشگاه برتر و ترکیه با حفظ 11 دانشگاه در این رتبه بندی از ایران پیشی بگیرند. نتیجه آن خالی ماندن برخی صندلی های دانشگاه های ایران و افزایش تمایل دانشجویان برای مهاجرت به خارج از کشور برای تحصیل است. به گزارش یک خبرگزاری دولتی: تعداد دانشجویان ایرانی در 10 مقصد اصلی به رقم 110 هزار نفر رسیده است و این رقم در مقایسه با 60 هزار دانشجوی ایرانی ساکن خارج در سال 2020، رشد 82 درصدی را نشان می دهد. کارشناسان معتقدند که کاهش نرخ جمعیت، نبود تضمین شغلی، هزینه های بالا به ویژه در دانشگاه های غیر دولتی، مهاجرت، سد بزرگ کنکور که هر سال تعدادی از دانش آموزان از آن عبور نمی کنند و کثرت واحدهای دانشگاهی، از دلایل اصلی خالی ماندن صندلی های کنکور است. در مقابل مصطفی تأکید می کند: دلیل این است که دانشجو متوجه شده دانشگاه های مرجع ایران، دیگر آن دانشگاه سابق نیستند. در یک مصاحبه، سیاوش جمادی، نویسنده و مترجم آثار فلسفی و ادبی، در پاسخ به پرسش مجری که چرا در دانشگاه تحصیل نکردی، گفت: وضعیت دانشگاه در کشور ما و در خاورمیانه ممکن است برای برخی قابل قبول باشد، اما برای من ناامیدکننده است و حس می کنم جز اتلاف وقت چیزی نیست. کاری که خودم به طور خودآموز و خودسالارانه انجام می دهم، به ویژه در تفکر فلسفی همسازتر است. در دانشگاه ها اکثراً همه چیز تشریفاتی است و اثری از انگیزش برای تفکر دیده نمی شود. مساله سوم: تاثیر افت کیفیت دانشگاه ها بر جامعه علاوه بر موارد پیشین، باید به تأثیر افت کیفیت دانشگاه ها بر جامعه نیز توجه کرد. وقتی مردم می بینند فارغ التحصیلان دانشگاه های معتبر، مهارت و تخصص کافی ندارند، اعتماد عمومی به پزشکان، مهندسان، مدیران و سایر متخصصان کاهش می یابد. مریم، دختری که چندی پیش عمه اش را بر اثر تشخیص اشتباه پزشک از دست داده بود، گفت: عمه ام مننژیت داشت، اما پزشک تشخیص نداد و همین باعث مرگ او شد. قبلاً بعد از حرف خدا، حرف دکتر را می پذیرفتیم، اما حالا خطای پزشکی آن قدر زیاد شده که دیگر نمی توان به همه پزشکان اعتماد کرد. در همین زمینه، سیمایی صراف، وزیر علوم، با اشاره به افت کیفیت تحصیلی در ایران گفت: در برخی موارد شرایط به گونه ای است که حتی برای راه اندازی مقطع کاردانی نیز استانداردهای لازم رعایت نشده؛ چه برسد به مقاطع تحصیلات تکمیلی. او یکی از راه حل ها را افزایش سرانه مقاله می داند. با این حال، مصطفی تأکید می کند که افزایش سرانه مقاله ها راه حل نیست: افزایش تعداد مقاله ها هیچ دردی را درمان نمی کند؛ کافی است چند مقاله را ورق بزنید تا ببینید بازتولید همان مقاله های قبلی است و چیز جدیدی ارائه نمی شود. بعد هم چه تضمینی وجود دارد که این مقاله ها واقعاً توسط فردی که همه مشغله هایش را دارد نوشته شده باشد؟ کافی است نگاهی به بازار بیندازید تا ببینید بازار نویسندگان مقاله و پایان نامه چقدر داغ است. |