جعفر گلابی در اعتماد نوشت: فرآیند مکانیسم ماشه که از سوی 3 کشور اروپایی علیه ایران آغاز شده است منطق ساده ای دارد؛ ما کشورهای غربی انواع ابزارها از جمله قدرت نظامی و اقتصادی را در اختیار داریم و در سازمان های بین المللی صاحب نفوذ تعیین کننده هستیم، لذا از این ابزار برای مزید امنیت و منافع خود و همچنین اسراییل حداکثر استفاده را می بریم. در چنین منطقی دیگر اهمیتی ندارد که چه کسی ابتدا از برجام خارج شد و چه کسی نتوانست یا نخواست حتی یک تحریم از خیل تحریم ها را لغو کند، کدام طرف به تعهداتش پایبند ماند و… حالا اسنپ بک در حال اجرایی شدن است تا طرفی که برجام را پاره کرد به حداکثر خواسته هایش برسد و طرفی که یک سال بعد از خویشتنداری دلیلی برای ادامه تعهداتش نبود، مجازات شود! اما در موضوع تحریم ها افزون بر تضادهای حقوقی یک منطق غیرانسانی هم وجود دارد؛ هدف اصلی تحریم ها مردم ایرانند و غربیان حکومت را از جانب در تنگنا قرار دادن مردم تحت فشار قرار می دهند. غربیان بدون تکلف در انواع اقدامات خود مایل به شورش مردم علیه حکومت هستند. آن ها هزینه برخورد مستقیم با جمهوری اسلامی را بالا ارزیابی می کنند، لذا تلاش می کنند مردم را به این سو هل دهند تا گردی به دامان امنیت و منافع شان ننشیند. چنانچه مردم نخواهند یا نتوانند تحمیل آشکار اروپا، امریکا و اسراییل را برآورده سازند، افزایش مجازات سخت اقتصادی در انتظار آن هاست. در این میان حقوق بشر یک شوخی بی مزه است که غرب دیگر حتی به زبان هم نمی آورد تا در میان ناظران تهوع ایجاد نکند. احتمال زیاد ما می توانستیم با غنیمت شمردن انواع فرصت ها و آینده نگری و توجه به نظرات کارشناسان در چنین زاویه ای قرار نگیریم و حالا هم نباید منفعل باشیم و نیازمند ابتکارات دیپلماتیک و انواع مانورهای سیاسی هستیم که متاسفانه کمتر صورت تحقق به خود می گیرد. به هر حال بخواهیم یا نخواهیم، مسببان این زورگویی افراطیون یا سیاست های اشتباه ما باشند یا نباشند فعلا غرب به ایران رسما زور می گوید. مسلما دستگاه های متولی تمام تلاش خود را می کنند که فشارهای اقتصادی و احتمال تجاوز نظامی را به حداقل برسانند بدون اینکه عزت و اعتبار و تمامیت ارضی و آرامش مردم ایران آسیب ببیند، اما اگر نشد چه؟ اگر مردم ما واقعا انگیزه و اراده مقاومت در برابر این زورگویی های آشکار را داشته باشند و سختی هایش را به جان بخرند بدون شک پیروز میدان هستند و احتمالا نفس بروز اراده مردم جلوی تعرض های اقتصادی و نظامی را خواهد گرفت. ولی مسلما مردم هم مایلند بدون هزینه های سنگین از این پیچ تند عبور کرده و استقلال خود را حفظ کنند. اگر حاکمیت با مردم سخن بگوید و در عمل منطق استواری به خرج دهد و مردم احساس کنند که همه راه های مسالمت جویانه طی شده و بیگانگان عمدا و برخلاف ظاهر رفتار خود راه های گفت وگو و تفاهم جدی را مسدود کرده اند، اوضاع متفاوت خواهد شد. این هنر حاکمیت است که اکثریت قاطع مردم احساس کنند کشور مال خودشان است، اراده آن ها مبنای تصمیم گیری هاست، نتیجه صلاح و فساد جامعه به خودشان باز می گردد و دخالت بیگانگان در امور داخلی خسارت های وحشتناک به بار می آورد. تعامل با مردم و ایجاد یا گسترش اعتماد متقابل میان حاکمیت و متن جامعه اصلی ترین عامل تعیین کننده خصوصا در معادلات جاری است. صبر، اراده و نجابت و میهن دوستی که مردم در جریان تجاوز اسراییل به خاک ایران از خود بروز دادند، می تواند در برابر مکانیسم ظالمانه و زورگویانه و هر فشار دیگری هم بروز کند به شرط آنکه تمایلات و خواسته های اقشار مختلف برآورده شود. حکومت می تواند بسته های مختلف خدمت بدون منت را به جامعه ارایه کند بدون اینکه عقب نشینی تلقی شود. اتفاقا با همین معضل نگرانی از عوارض عقب نشینی هم می توان عقلانی و صادقانه برخورد کرد. چه اشکالی دارد مقامات بلندپایه در تلویزیون حاضر شوند و از هر عملکردی که نادرستی اش ثابت شده از مردم عذر بخواهند. چه زیانی دارد که تصمیم گیران کشور به صراحت و با تواضع نیاز ایران به ایرانیان را اعلام کنند. ارتباط مستقیم با مردم کوچه و بازار مخالفان پرسروصدا و ویرانی طلبان همراستا با بیگانگان را در انفعال بی سابقه قرار خواهد داد. چرا اجازه می دهید هر کس بلد شده چهار جمله تند را پشت هم ردیف کند خود را صدای مردم بداند و اصیل ترین آرمان ها را زیر سوال ببرد؟ مسلما این عارضه از ناحیه عملکردهای نادرست و بی اعتنایی به داوری مردم حاصل شده است و با هزار تبلیغات بدون پشتوانه مرتفع نمی شود. برای نمونه اگر تلاش رییس جمهور برای قطع بودجه های یامفت به مراکز غیرمسوول قطع شود. خواهید دید در صبر مردم برای عبور از سختی های اقتصادی چقدر موثر خواهد افتاد؟ ریخت و پاش های دولتی و حکومتی واقعا روح و روان محرومان جامعه را خراش می دهد. رویکردهای خشک و ثابت صداوسیما مدام خسارت به بار می آورد و ظرفیت مرجعیت رسانه ای را زایل می کند، در این شرایط سخت و نفسگیر چرا باید همه روزه سمینار و همایش و کنگره و…داشته باشیم؟ چرا هنوز سقف مشخصی برای حقوق های نجومی در نظر گرفته نشده و چرا محدودیت های شدید برای سفرهای خارجی و پرهزینه مدیران دولتی وضع نشده و به عنوان یک دستاورد تقدیم مردم نمی شود؟ مجلس می تواند برای صرفه جویی جلسات کمتری برگزار کند که اتفاقا تنش های بی مورد را کمتر می کند…اینها که عقب نشینی هم محسوب نمی شود و از خیلی از خواسته های سیاسی که در صدر خواسته های سیاست ورزان قرار دارد و دایما در بوق و کرنا می شود، اثربخش تر است. توزیع کالابرگ برای دهک های پایین جامعه کاری بزرگ و شایسته تقدیر است و می بینیم که مدعیان مردم سالاری کلمه ای استقبال به آن نشان نمی دهند! چون دغدغه آن ها نیست! اما دولت باید با تمام توان روی معیشت مردم تمرکز کند و مشکلات آب و برق و گاز را به حداقل برساند و تحت تاثیر فضای مجازی از این مهمات حیاتی غفلت نکند و با هوشمندی به هر اولویتی توجه به موقع داشته باشد. در مقابل چکاندن ماشه غرب علیه ایران مردم اصلند. |