روزنامه ایران نوشت: دانشگاه، امروز در تقاطع بحران ها و تحولات بی سابقه ای قرار گرفته و کارکردهای کلاسیک آن همچون تولید دانش تا پرورش انسان فرهیخته به چالش کشیده شده است. در عصری که انفجار اطلاعات، مرزهای حقیقت و شبه علم را درهم می شکند و منطق نئولیبرال بازار، اخلاق علمی را قربانی سود می کند و برخی دولت ها نگاه ابزاری به دانشگاه و دانشمند دارند، پرسش اساسی این است که دانشگاه و دانشمندِ مسئول چگونه می تواند از این گرداب سربلند بیرون آید؟ دکتر مقصود فراستخواه، در این گفتار، پنج نیروی ویرانگر را شناسایی می کند که همچون تیغی بر پیکره مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند فرود می آیند و جایگاه نهاد دانشگاه را به مثابه وجدان بیدار جامعه با تهدیدهایی مواجه می کند. اما او تحلیل خود را تنها به شناسایی تهدیدها محدود نمی کند و با طرح چهار پرسش بنیادین، تلنگری به ذهن مخاطب می زند. نکته درخشان تحلیل فرستخواه آنجاست که می گوید باید از این نگاه سیاه وسفید که تقصیر سیستم است عبور کنیم و با مسئولیت فردی و تعهد اخلاقی بحران ها را پشت سر بگذاریم. بنابراین او در این گفتار، تنها فهرستی از تهدیدها ارائه نمی کند، بلکه به ما نقشه راهی برای بازاندیشی درباره ماهیت دانشگاه می دهد؛ تا به جای اندیشورزان بی تفاوت، دانشمندانی مسئول داشته باشیم. دانشگاه و مؤلفه هایش برای اینکه بتوانیم مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند را مورد بررسی قرار دهیم باید برای 4 پرسش، پاسخ داشته باشیم؛ 4 پرسشی که با 4 میم آغاز می شوند؛ معنادار بودن ، مفرح بودن ، ممکن بودن و مستقل بودن . نخست اینکه، آیا اساساً از دانشگاه و دانشمند، مطالبه مسئولیت اجتماعی امری معنادار است و در پس این مطالبه، آیا استدلال و منطقی وجود دارد. پاسخ من به این پرسش مثبت است و بر این باورم که ما برای مسئولیت اجتماعی دانشگاه استدلال اخلاقی داریم؛ چرا که از نوعی خودآگاهی و بیداری اخلاقی تحت عنوان وجدان برخورداریم که باعث می شود دانشمند به سمت مرارت های اجتماعی و محنت های انسانی سوق پیدا کند. همچنین ما تحت تأثیر انقلاب شناختی در مغز و توسعه پیدا کردن سیستم های عاطفی و احساسی مان برخوردار از عزت نفس هستیم. بنابراین دانشمند چون حرمت نفس اش سطحی از ارجمندی را دنبال می کند؛ متعاقباً مسئولیت اجتماعی هم به سراغش می آید. تجربه تاریخی نشان می دهد که جوامعی موفق شده اند که حس اخلاقی در آنها به ثمر رسیده است. دانشمند و دغدغه هایش میم دوم مفرح بودن است. یعنی اینکه مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند علاوه بر معنادار بودن باید برای او مفرح هم باشد تا برای او سرخوشی ایجاد می کند. دانشمند وقتی حس مسئولیت اجتماعی دارد در ذهن و جانش مدار لذت شکل می گیرد. مورد سوم از پس این سؤال ظاهر می شود که آیا مسئولیت اجتماعی دانشمند علاوه بر معنادار و مفرح بودن، ممکن و امکان پذیر است؟ معتقدم در این بعد، جامعه ما دچار مغالطه هایی شده است که یکی از آنها مغالطه سیستم است. یعنی گفته می شود که وقتی یک سیستم درست عمل نمی کند دانشمند در چنین سیستمی چه می تواند بکند. در این مورد، من با نظر آرنت که مسئولیت شخصی را مطرح می کند، همدل هستم. به این معنا که دانشمند صرف نظر از سیستم، یک مسئولیت شخصی دارد که از این منظر، هر یک از ما یک سیستم محسوب می شویم که می توانیم کارآیی خاص خود را داشته باشیم و جدا از مشکلات ساختاری، به بهره وری دست پیدا کنیم. در این رویکرد، فرد دانشمند، یک موجود خودتعین گر است و اثرگذاری اش کمتر منوط به دیگر عوامل است. تجربیات تاریخ نشان می دهد دانشمندان به رغم تمام محدودیت ها توانسته اند کارهای مؤثری انجام دهند پرسش چهارمی که باید به آن پاسخ داده شود این است که آیا مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند یک متغیر مستقل است؟ من فکر نمی کنم چنین استقلالی را بتوانیم برای دانشگاه و دانشمند قائل باشیم؛ چرا که مسئولیت اجتماعی دانشمند زمانی کارآیی دارد که متغیرهای دیگر به درستی عمل کنند. مسئولیت اجتماعی دانشگاه یک سازه اجتماعی است؛ به این معنا که به صورت اجتماعی ساخته می شود. مسئولیت اجتماعی و تهدیدهایش با پنج موجودیت طرف هستیم که می توانند مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند را تهدید کنند: اول نگاه ابزاری دولت ها به دانشمند و دانشگاه است. دوم، منطق نئولیبرالی بازار که با نگرش منفعت طلبانه می تواند به ارزش های رهایی بخش دانشگاه لطمه وارد کند. سوم، تکنولوژی است که روزانه با تولید دو ونیم تریلیون گیگابایت اطلاعات، تولید دانش و اطلاعات دانشگاه را مورد هجوم قرار داده است. چهارم، شبه علم ها هستند که توسط استاد-سلبریتی ها تولید می شوند و اصالت دانشمند را تهدید می کنند. موجودیت پنجم، جامعه معیشتی است؛ به این معنا که جامعه ای که به حفظ بقا دچار شود ارزش های خودشکوفایی در آن به حاشیه می رود. بنابراین اگر می خواهیم دانشگاه نهادی نقاد و تحول آفرین باشد باید آن را از این پنج تهدید مصون نگاه داریم. نویسنده:دکتر مقصود فراستخواه/جامعه شناس و عضو مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی |