درحالی که ضرب الاجل تعیین شده درباره فعال سازی مکانیسم ماشه در حال سپری شدن است، شواهدی دال بر کنشگری فعال ایران و کشورهای غربی (امریکا و تروییکای اروپایی) دیده نمی شود. در این خصوص غلامرضا کریمی، دانشیار روابط بین الملل گفت: واقعیت این است که فعال سازی مکانیسم ماشه می تواند وضعیت ایران را به مراتب پیچیده تر کند. به گزارش اعتماد، مشروح گفت وگو در ادامه آمده است: اخیرا رسانه های غربی مدعی شده اند که تروییکای اروپایی رسما خود را برای فعال سازی ماشه آماده کرده اند، آن هم در شرایطی که کمتر از دو هفته تا ضرب الاحل تعریف شده برای اجرای این مکانیسم باقی است، در چنین شرایطی ایران چه اهرم هایی دراختیار دارد تا مانع از تحقق سناریوی فوق شود؟ با نزدیک شدن به اواخر ماه آگوست (نهم شهریور)، چشم انداز بازگشت ایران به وضعیت عادی در جامعه بین المللی کم رنگ تر می شود. انتظار عمومی این بود که با تغییر رییس شورای عالی امنیت ملی و انتصاب دکتر علی لاریجانی، فضا برای دیپلماسی و مذاکره هموارتر شود. با این حال، زمان به سرعت در حال سپری شدن است و مذاکرات با سه کشور اروپایی پیشرفت قابل توجهی نداشته است. در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، تمامی تحریم های بین المللی که به موجب قطعنامه 2231 شورای امنیت و توافق برجام تعلیق شده بودند، لغو خواهند شد و شرایط مندرج در شش قطعنامه تحریمی پیشین علیه ایران بازخواهند گشت. این وضعیت، شرایط بسیار دشواری را برای ایران ایجاد خواهد کرد. بله، بازگشت تحریم ها ایران را در شرایط دشواری قرار می دهد، طبیعتا به لحاظ اقتصادی فشارها بیشتر خواهد شد، اما سوال مهم تر این است که آیا غرب به استفاده از این اهرم اکتفا خواهد کرد؟ در ابتدا باید بگویم، گرچه برخی معتقدند مکانیسم ماشه فاقد اثرگذاری جدی است و ایران تحت تحریم های ایالات متحده قرار دارد و از این رو تهدید قابل توجهی نیست، اما واقعیت این است که فعال سازی مکانیسم ماشه می تواند وضعیت ایران را به مراتب پیچیده تر کند. این مکانیسم ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار گرفته و زمینه را برای اقدامات نظامی و اقتصادی گسترده علیه ایران فراهم می سازد، ضمن آنکه احتمال همراهی بیشتر چین و روسیه با این فرآیند را افزایش خواهد داد. تهران دارای چه گزینه هایی است؟ تهران در فرصت کوتاه باقی مانده (کمتر از دو هفته)، می تواند از طریق ابتکارات دیپلماتیک اقداماتی انجام دهد تا کشورهای اروپایی را به ازسرگیری مذاکرات ترغیب کند. اجماع داخلی موجود در ایران برای پیشبرد مذاکرات، فرصتی است که می تواند با اولویت بندی دیپلماسی و ارایه ابتکارات جدید، به کار گرفته شود. با این حال، کشورهای اروپایی شروطی ازجمله آغاز مذاکره با ایالات متحده، همکاری کامل با آژانس بین المللی انرژی اتمی و ارایه گزارش دقیق درباره ذخایر اورانیوم با غنای بالا مطرح کرده اند. در حال حاضر، سیاست جمهوری اسلامی ایران باتوجه به حملات اخیر اسراییل و ایالات متحده به سه مرکز غنی سازی ایران، ادامه سیاست ابهام هسته ای است. در مقابل، کشورهای اروپایی با هدف ایجاد شفافیت درخصوص وضعیت غنی سازی و ذخایر اورانیوم با غنای بالای 60درصد ایران، از طریق فشار و تهدید به فعال سازی مکانیسم ماشه، به دنبال واداشتن ایران به پاسخگویی بیشتر هستند. نامه اخیر سه کشور اروپایی به دبیرکل سازمان ملل، که در آن آمادگی خود را برای فعال سازی مکانیسم ماشه اعلام کرده اند، با واکنش نماینده روسیه در سازمان ملل مواجه شد. وی این اقدام را به دلیل عدم پایبندی اروپا به تعهدات برجام و همراهی با حملات نظامی ایالات متحده و اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی، از نظر حقوقی غیرقابل قبول دانست. این موضع، نقطه قوت حقوقی برای ایران است تا با همکاری روسیه، چین و اعضای غیردایم شورای امنیت، مشروعیت حقوقی فعال سازی مکانیسم ماشه را تا پایان مهر ماه که مهلت نهایی آن است، به چالش بکشد. با این حال، فرصت برای دیپلماسی و مذاکره بسیار محدود است و با نزدیک شدن به زمان احتمالی فعال سازی مکانیسم ماشه، بسیاری از تحلیلگران بین المللی معتقدند که فرآیند اجرای آن عملا آغاز شده است. باتوجه به مواضع ادعایی کشورهای اروپایی درباره غنی سازی صفر درصدی، همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی و توافق با ایالات متحده؛ (شروطی که در نشست استانبول مطرح شد)، آیا تهران در این بازه زمانی اندک قادر به تحقق شروط فوق هست یا خیر؟ مساله اساسی، آغاز مذاکرات و فراهم آوردن فرصت کافی برای دیپلماسی است تا زمان از دست نرود. این نکته از اهمیت بسزایی برخوردار است که ورود ایران به مذاکرات جدی با کشورهای اروپایی و حتی مذاکرات مستقیم با ایالات متحده، به معنای پذیرش تمامی شروط مطرح شده ازسوی سه کشور اروپایی یا شرط غنی سازی صفر درصد اعلام شده ازسوی امریکا نیست. مذاکرات باید براساس بده بستان شکل گیرد، به گونه ای که تحریم ها علیه ایران لغو شود، زمینه برای پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی فراهم گردد و در مقابل، ایران تعهداتی در حوزه هسته ای بپذیرد. این تعهدات می تواند شامل غنی سازی در قالب کنسرسیوم با مشارکت کشورهای منطقه یا حتی کشورهای فرامنطقه ای باشد؛ پیشنهادهایی که پیش تر ازسوی ایران مطرح شده اند. در شرایط کنونی ایران ابتکاراتی را ارایه داده و از پذیرش بخشی از محدودیت ها در ازای لغو تحریم ها گفته است، با این همه سکوت غرب و تاکید بر همان شروط ادعایی ظاهرا شانس دیپلماسی را کاهش داده است. تجربه حل و فصل مسائل پیچیده بین المللی نشان می دهد که اعلام مواضع رسمی توسط سخنگویان، به تنهایی نمی تواند این گونه موضوعات را پیش ببرد. به یاد داریم که برای دستیابی به توافق برجام، مذاکرات فشرده و طولانی مدت میان مقامات ارشد گروه 1+5 و ایران برگزار شد؛ مذاکراتی که گاه تا 17 ساعت با حضور وزرای خارجه، ازجمله وزیر خارجه ایالات متحده، ادامه یافت تا سرانجام به توافقی منجر شد. پیچیدگی این موضوع از بی اعتمادی عمیق میان ایران و غرب، به ویژه پس از جنگ 12 روزه، ناشی می شود. انتظار اینکه با اعلام مواضع رسمی و حداکثری طرفین متخاصم، توافقی حاصل شود، از توان دیپلماسی خارج است. شرط اصلی دیپلماسی، تداوم مذاکرات و گفت وگوهای پیوسته است تا امکان بده بستان های لازم فراهم شود و توافقی به دست آید. هر چند در مواضع اعلامی، هر طرف حداکثر خواسته های خود را مطرح می کند، اما اعتقاد بر این است که با اختصاص فرصت کافی به دیپلماسی، حتی در بازه زمانی کوتاه کنونی، امکان پیشبرد مذاکرات و دستیابی به توافق های موقت برای جلوگیری از فعال سازی مکانیسم ماشه وجود دارد. ذیل سوال بالا اروپا و امریکا اساسا اراده ای برای توافق با ایران دارند؟ بالاخص آنکه آقای تخت روانچی اخیرا از توافق عادلانه و برد- برد گفتند و تاکید دارند که در ازای لغو تحریم ها ایران حاضر است بخشی از محدودیت ها بر برنامه هسته ای اش را بپذیرد، با این همه کشورهای غربی پاسخی روشن به کنش و مطالبه ایران نشان ندادند. به نظر بنده که کشورهای اروپایی تمایلی به گسترش تنش و بحران در منطقه خاورمیانه ندارند و طبیعتا ایران نیز به دنبال افزایش تنش در این منطقه نیست. با این حال، رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را به کار گرفته تا شرایطی امنیتی و بحرانی برای ایران در محیط بین المللی ایجاد کند. در صورتی که فرصت کافی به دیپلماسی و مذاکره اختصاص یابد، امکان دستیابی به توافقی عادلانه و حتی برد-برد وجود دارد. لغو تحریم ها می تواند زمینه ساز پذیرش برخی محدودیت ها ازسوی ایران در برنامه هسته ای خود شود. باتوجه به پیشرفت های چشمگیر ایران در حوزه غنی سازی طی دو دهه گذشته، این ظرفیت می تواند در آینده فعال و به عنوان اهرمی موثر مورد استفاده قرار گیرد. گرچه مواضع اعلامی کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده، ورود ایران به مذاکرات را در مرحله نخست دشوار می سازد، تجربه مذاکرات بین المللی نشان داده که هیچ یک از طرفین به صورت یک طرفه در موضع ضعف قرار ندارند. ایران از توانمندی های نظامی برجسته ای برخوردار است که قدرت بازدارندگی اش را در برابر هرگونه عملیات نظامی حفظ می کند. همچنین، ابهام هسته ای موجود درخصوص ذخایر غنی سازی ایران می تواند به عنوان اهرمی قوی در مذاکرات به کار گرفته شود، بنابراین چنانچه طرفین به این نتیجه برسند که گفت وگوهای جدی را آغاز کنند، می توان از طریق مذاکره از تشدید بحران در خاورمیانه جلوگیری کرد و به راه حلی عادلانه دست یافت. اخیرا معاون دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران سفر داشته، با این همه جزییاتی از این سفر منتشر نشده و مقام های رسمی کشورمان صرفا تاکید دارند که رایزنی ها با نهاد پادمانی و کشورهای اروپایی در هفته های آینده از سرگرفته می شود، به باور شما تعامل ایران با آژانس و فراتر از آن با تروییکای اروپایی و ایالات متحده تا چه اندازه محتمل است؟ سفر معاون دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران، اقدامی اعتمادساز در راستای فعالیت های هسته ای ایران محسوب می شود. با این حال، به دلیل حمله نظامی ایالات متحده و رژیم صهیونیستی به تاسیسات هسته ای ایران، حمایت کشورهای اروپایی از این اقدام تجاوزکارانه و همچنین فقدان موضع گیری شفاف آژانس بین المللی انرژی اتمی درقبال سایت های تحت نظارت خود که موردحمله قرار گرفته اند، ایران تمایلی به همکاری گسترده با نهاد پادمانی ندارد و بر سیاست ابهام هسته ای در برابر آژانس، کشورهای اروپایی و ایالات متحده تاکید دارد. با وجود این چالش ها، در صورت آغاز مذاکرات جدی میان ایران، اروپا و ایالات متحده، احتمال تعلیق یا به تعویق انداختن اجرای مکانیسم ماشه وجود دارد و این امر می تواند فرصتی برای دیپلماسی فراهم کند. البته، با توجه به محدودیت شدید زمانی و روزهای اندک باقی مانده برای دستیابی به هرگونه توافق، احتمال موفقیت این مذاکرات بسیار اندک به نظر می رسد. در صورتی که سناریوی بدبینانه یعنی فعال شدن ماشه محقق شود، در چنین شرایطی تهران چه گزینه هایی پیش رو دارد؟ در صورت اجرای مکانیسم ماشه، سطح بی اعتمادی میان طرفین به شدت افزایش خواهد یافت. ایران احتمالا در واکنش به این اقدام، خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای (NPT) یا دست کم کاهش نظارت های آژانس بین المللی انرژی اتمی را مطرح خواهد کرد. این امر به نوبه خود بی اعتمادی کشورهای غربی نسبت به ایران را تشدید می کند و فرصت برای اجماع سازی بین المللی علیه ایران، به ویژه از طریق صدور قطعنامه توسط شورای حکام آژانس و ارجاع مجدد موضوع به شورای امنیت، افزایش می یابد. هر چند باتوجه به اختلافات موجود در شورای امنیت، تصویب قطعنامه جدیدی علیه ایران بعید به نظر می رسد، اما بازگشت تحریم های مندرج در قطعنامه های پیشین و قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد در پایان مهر ماه، شرایط را برای ایران بسیار دشوار خواهد کرد. این وضعیت، با توجه به بحران های داخلی متعدد کنونی، عادی سازی وضعیت ایران را به شدت پیچیده می سازد و احتمالا به تشدید تنش میان طرفین منجر خواهد شد. همان طور که اشاره کردید، یکی از گزینه های احتمالی تهران خروج از ان پی تی است، پیامدهای توسل به این اهرم را برای ایران چگونه ارزیابی می کنید، از منظری دیگر تصور چنین سناریویی برای غرب تا چه اندازه می تواند بازدارنده باشد و بستری فراهم کند برای تمدید ضرب الاجل تعریف شده. چنانچه ایران در پی فعال سازی مکانیسم ماشه از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای (NPT) خارج شود، خطر درگیری نظامی مجدد میان ایران، رژیم صهیونیستی و به تبع آن ایالات متحده به شدت افزایش خواهد یافت. باتوجه به سابقه جنگ 12 روزه، احتمال وقوع درگیری نظامی جدید از منظر نظامی به طور قابل توجهی بالا خواهد رفت. در چنین شرایطی، احتمال حمله به برخی مراکز اقتصادی ایران نیز وجود دارد. گرچه ایران از ابزارهایی برای پاسخگویی برخوردار است، اما فرصت های موجود برای عادی سازی و بهبود شرایط ایران به شدت محدود خواهد شد و توانایی کشور برای حل و فصل بحران های اقتصادی داخلی به طور قابل ملاحظه ای کاهش خواهد یافت. این سناریو، بدترین حالت ممکن برای ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه است، زیرا نظم امنیتی منطقه را به شدت مختل می کند و تنش ها در سطح منطقه ای و بین المللی را به طور چشمگیری افزایش می دهد. به عنوان سوال آخر، نقش اسراییل و لابی های یهود را در مسیر دیپلماسی احتمالی ایران با غرب چگونه ارزیابی می کنید. بی تردید، رژیم صهیونیستی از هیچ تلاشی برای جلوگیری از دستیابی ایران به توافقی برد-برد با غرب، به ویژه ایالات متحده، فروگذار نخواهد کرد. این رژیم با بهره گیری از لابی های گسترده خود در امریکا، تمام توان خود را به کار خواهد گرفت تا مانع از تحقق چنین توافقی شود. از دیدگاه اسراییل، آسیب پذیری ایران پس از جنگ 12 روزه افزایش یافته و توان محور مقاومت در منطقه خاورمیانه تضعیف شده است. این شرایط، از نظر اسراییل، فرصتی برای وارد آوردن ضربه بیشتر به ایران فراهم کرده است. آن ها معتقدند هرگونه توافق ایران با امریکا یا کشورهای اروپایی، به ایران امکان بازسازی و تقویت توان تهاجمی خود را خواهد داد. بنابراین، به نظر می رسد رژیم صهیونیستی از هیچ اقدامی برای کارشکنی در فعالیت های دیپلماتیک و مذاکراتی ایران با کشورهای غربی دریغ نخواهد کرد. درخصوص موضع ایران، سیاست ابهام هسته ای پس از جنگ 12روزه موثر بوده و کارایی خود را نشان داده است. در غیاب مکانیسم ماشه، این سیاست می توانست برای ماه های طولانی ادامه یابد، اما فعال سازی مکانیسم ماشه شرایط را برای ایران به شدت پیچیده خواهد کرد. فقدان اشتیاق ایالات متحده برای مذاکره با ایران، تا حدی به این دلیل است که کشورهای اروپایی نقش تشدید تنش در خاورمیانه را در صورت اجرای مکانیسم ماشه به خوبی ایفا می کنند که می تواند زمینه ساز رویارویی نظامی شود. ایران در این بازه زمانی محدود چه اهرم هایی دراختیار دارد تا به نفع خود فرصت سازی کند؟ ایران باید در روزهای باقی مانده از تمام توان خود برای پیشبرد دیپلماسی و گفت وگوی مستقیم، حتی با ایالات متحده، به منظور جلوگیری از اجرای مکانیسم ماشه استفاده کند. هرگونه تاخیر در تصمیم گیری، در بلندمدت به زیان منافع ملی ایران خواهد بود. فعال سازی مکانیسم ماشه، منافع ملی ایران را در معرض خطر جدی قرار می دهد و تلاش ها و هزینه های یک دهه گذشته برای رفع اثرات قطعنامه های شورای امنیت تا پایان مهر ماه 1404 را بی اثر خواهد کرد. این امر خسارات و زیان های ایران را به طور قابل توجهی افزایش می دهد. برای جلوگیری از اجرای مکانیسم ماشه، استفاده از تمامی ابزارهای حقوقی و دیپلماتیک، ازجمله تبادل زندانیان یا آزادسازی برخی زندانیان اروپایی، می تواند به عنوان اهرم هایی موثر درنظر گرفته شود. حتی اگر ایران در کوتاه مدت تعلیق یا به تعویق انداختن مکانیسم ماشه را بپذیرد و سیاست ابهام هسته ای خود را برای چند ماه ادامه دهد، این اقدام می تواند ارزشمند باشد. این امر به ویژه باتوجه به نبود اجماع کامل در سطح تصمیم گیری کلان کشور اهمیت دارد، زیرا تصمیم گیری در چنین شرایط حساسی نیازمند انسجام داخلی میان حاکمیت و مردم و همچنین درون حاکمیت است. اگر تصمیم گیران کلان کشور به این نتیجه برسند که شرایط برای تصمیم گیری قاطع فراهم نیست، به تعویق انداختن مکانیسم ماشه، هر چند با مخاطرات خاص خود، ارزشمندتر از اجرای آن و قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد خواهد بود. |