روزنامه اعتماد در یادداشتی ضمن اشاره به بحث خشکسالی که از زمان داریوش اول هخامنشی مطرح بود، به کشف آب انبار اودلاجان پرداخته است. این روزنامه در این زمینه نوشت: می گویند داریوش اول، پادشاه هخامنشی حدود 2500 سال پیش دعا کرده: اهورامزدا این کشور را از دشمن، از خشکسالی و از دروغ پاس دارد. این یعنی بیم خشکسالی و دغدغه آب از زمانی که تاریخ ما مدون شده، در این سرزمین همواره مایه نگرانی ما ایرانی ها بوده. در طول تاریخ این سرزمین خشک، ما با انواع تمهیدات کوشیده ایم آب به دست بیاوریم تا تشنه و گرسنه نمانیم. روزگاری با قنات و آب انبار و امروز با لوله کشی و سد. آب هم وحدت بخش و مهربان و عامل دوستی بوده، هم دلیل دشمنی و تفرقه و حتی جنگ و آدمکشی. گوشه و کنار تاریخ ما پر است از داستان ها بر سر آب. در تهران مانند سایر شهرهای ایران تا دهه 1320 که آب پاکیزه در لوله ها روان شود، آب انبار محل اصلی ذخیره و دسترسی به آب بوده. آنقدر مهم که بسیاری از روابط اجتماعی براساس نقش افراد در مدیریت آب انبار تعریف می شده. مدت ها درباره بزرگ ترین آب انبار اودلاجان که گم شده بود، شنیده بودیم. می گفتند آب انبار بزرگی در جایی از اودلاجان بوده که گم شده تا اینکه هفته قبل به همت تیم مرمت و رییس آن، بهروز مرباغی، بزرگ ترین آب انبار اودلاجان کشف شد. داستان جذاب این آب انبار سخت شنیدنی است. بر اساس اسناد تاریخی در سال 1273 شمسی، زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، تاجر یهودی ثروتمندی به نام عزرایعقوب در اودلاجان زندگی می کرده. عزرایعقوب از اولین تجار ایرانی بوده که از انگلستان پارچه های فاستونی را به ایران وارد کرد. همین تجارت و مال و منال قاتل جانش می شود و روزی متعصبان و حسودان در کوچه های اودلاجان قصد جانش را می کنند. عزرایعقوب زخمی به خانه می آید و در بستر مرگ به همسرش وصیت می کند بزرگ ترین آب انبار اودلاجان را بسازد تا همه مردم آب داشته باشند. عزرایعقوب که از دنیا می رود، صنوبر خانم کمر همت می بندد تا به وصیت همسر عمل کند. خانه بزرگشان را کنیسه و محل عبادت می کند و مدیریت ساخت بزرگ ترین آب انبار محله اودلاجان را بر عهده می گیرد. سازه غول آسایی که آب شش ماه را می توانسته ذخیره کند. یکی از قدیمی ترین گزارش هایی که به کنیسه عزرا یعقوب اشاره کرده؛ سفرنامه اوژن اوب سفیر فرانسه در ایران در سال های1907-1906 میلادی است. اوژن اوبدر که دوران مشروطه در ایران حضور داشته درباره کنیسه های تهران اینچنین نوشته: تهران که یکی از آن شهرهایی است که جامعه یهود جمعیت به نسبت بیشتری دارد، از بیست کنیسه، مهم ترین آن ها کنیسه مرحون عزرا است که در اتاق های یک خانه به سبک ایرانی استقرار یافته و تنها مجلس قرائت تلمود و تورا در آن دایر است (اوب1362.309). به احتمال زیاد منظور وی از کنیسای مرحون عزرا همان کنیسای عزرایعقوب است که در این یادداشت ها به این آب انبار هم اشاره شده. از اواخر دهه 1320 شمسی این آب انبار گم می شود و کسی نمی دانسته کجاست، تا اینکه حدود هفت ماه قبل تیم مرمت وارد کنیسه می شوند و بی آنکه نقشه ای از بنا و مجموعه اصلی داشته باشند، کار مرمت را از تخریب دیوار سیمانی پایین سکوی جنوبی آغاز می کنند. بعد از برداشتن جداره های سیمانی و دیوار آجری دهنه های زیرزمین ها خود را نشان می دهند. زیرزمین هایی که یک انسان به زحمت می توانست به آن ها داخل شود. کارشناسان تصمیم گرفتند خاک را تخلیه و عمق و وسعت زیرزمین ها را پیدا کنند. این کار بیش از دو ماه به درازا کشید و در آخر خاک یکی از زیرزمین ها تخلیه شد، به عمق شش و نیم متر و مساحت نزدیک به صد مترمربع. با خروج صدها تن خاک از درون زیرزمین معلوم شد این فضا آنقدر بزرگ است که ابتدا کارشناسان را به شک انداخت که آیا واقعا چنین حجم عظیم آب را می شود در فضایی بسته محصور کرد؟ بررسی های بعدی نشان دادند این همان بزرگ ترین آب انبار گمشده اودلاجان است که هنوز استوار و زیبا بر تاریخ پرافت و خیز پایتخت گواهی می دهد. همان آب انباری که به وصیت عزرایعقوب و همت همسرش ساخته شد. همانجایی که چندین دهه آب را به مردم تشنه اودلاجان از هر مذهب و قومیتی رساند و گواه نقش آب در دوستی و صلح و عدالت بود. 1- حدس قریب به یقین آن است که با آمدن آب لوله کشی تهران، مسوولان وقت حکم کرده اند که هر که آب می خواهد باید آب انبار خانه اش را پر کند. 2- یکی از مهم ترین منابعی که درباره این کنیسه و بانی آن عزرایعقوب اطلاعاتی را دربردارد، کتاب تاریخ یهود ایران نوشته حبیب لوی است. عزرایعقوب، پدربزرگ مادری دکتر حبیب لوی بوده، به همین جهت اطلاعاتی که درباره این شخص و کنیسه عزرا یعقوب نوشته، دست اول و قابل استناد و از مهم ترین منابع در این زمینه به شمار می روند. در دو سفرنامه در دوران قاجار نیز به کنیسه عزرایعقوب اشاره شده است. نویسنده: مرجان یشایایی |