فرارو- اخیرا قسمت های ابتدایی سریال علمی تخیلی بیگانه: زمین منتشر شده است، اثری که ادامه مجموعه بیگانه است. با این حال بیگانه: زمین به جای روایت داستان در فضا، قصه ای جدید در مورد هویت انسان ها به تصویر می کشد. به گزارش فرارو، داستان در سال 2120 روایت می شود، زمانی مناسب برای اثری که به دنبال نمایش آینده است، آینده ای که به نظر می آید زیبا نیست. داستان بیگانه: زمین با متنی ساده روی نمایشگر قدیمی از دهه 80 آغاز می شود. این متن نام شرکت های بزرگی است که نشان می دهد چگونه آینده ویران شرکت های عظیم کنترل جهان را در دست دارند و برنده کسی است که به فرمول جاودانگی دست پیدا کند. روایتی جدید از بیگانه ها در زمین  سریال بیگانه: زمین اثری متفاوت در مجموعه بیگانه است. اثری که یک داستان علمی و تخیلی متفاوت است. مخاطب دوباره با ماجراجویی در یکی از سفینه های شرکت ویلند- یوتاتی رو به است با این حال همان طور که از نام سریال مشخص است داستان اصلی سریال روی زمین جریان دارد. قصه در منطقه جنوب شرقی آسیای رخ می دهد، منطقه ای که متعلق به شرکت پرادجی است. این شرکت در نسخه اولیه بیگانه ساخته ریدلی اسکات یکی از پنج ابر شرکت جهان بود. در دنیای قصه بیگانه: زمین این شرکت رقیب ویلند-یوتاتی است. شخصیت اصلی دختری به نام وندی با بازی سیدنی چندلر است که بعد از رهایی از سرطان و پیدا کردن هویت ترکیبی از انسان و ربات نام خود را از مارسی به وندی تغییر داده بود. او این هویت جدید را از روی شخصیت اصلی رمان پیترپن اثر جیمز بری انتخاب کرده بود. وندی زمانی که با برادر انسانی خود دیدار می کند، پزشک شرکت پرادجی به او نشان می دهد که مانند یک ربات کامل نیست و هنوز احساسات در درونش وجود دارد، در عین حال شبیه برادرش ضعیف و شکننده نیست. بیگانه: زمین فرض را بر این می گذارد که مخاطب با دنیای بیگانه آشناست و همین پیشفرض سبب شده تا سریال از روایت داستان های تکراری، مانند چگونگی به وجود آمدن زنومورف ها صرفنظر کند. با این حال در هر جایی لازم باشد به عقب برمی گردد تا روایت کلاسیک را از نگاه کاراکتر جدید نمایش دهد. هویتی ناشناخته میان ربات ها  اصطلاح سنتتیک ها از همان نسخه های اولیه یکی از ارکان های ثابت دنیای بیگانه بودند، با این حال هیچ گاه مانند بیگانه: زمین در مرکز داستان قرار نداشتند. در این سریال، دو حادثه هم زمان و کلیدی مسیر روایت را شکل می دهند: حادثه ای که باعث می شود مجموعه ای از موجودات بیگانه خیلی راحت به میزبان انسانی دست پیدا کنند. دیگری خلق نخستین موجوات انسان- سنتتیک توسط شرکت پرادجی است. در جایی از داستان این دو حادثه با هم تلاقی پیدا می کنند؛ زمانی که رییس شرکت پرادجی با نام بوی کوالیر به طور ناگهانی و با تصمیمی عجولانه موجودات هیبریدی را به محل سقوط سفینه ماژینو می فرستد تا آن را تعمیر کنند. در عین حال این سریال در کنار نسخه های کلاسیکی از زنومورف ها مانند کیرش و وندی نوعی جدیدی از این موجودات را با نام سایبورگی معرفی می کند. موجوداتی که در ظاهر بدنی انسانی دارند اما اجزای بدن آنها تقویت شده است. همچنین در جهان بیگانه از گذشته سنتتیک ها وجود داشتند و سایبورگ ها هم اضافه شدند اما پروژه جدیدی که شرکت پرادجی در دست اجرا دارد، یک گام جلوتر است، سنتتیک هایی که در درون آنها نوعی از آگاهی وجود دارد. هدف نهایی این پروژه رسیدن به زندگی ابدی است اما نه رایگان بلکه با پولی که به شرکت پرداخت می شود. برای اولین نمونه های آزمایشگاهی، این شرکت کودکان در حال مرگ را انتخاب کرده اند به این دلیل که ذهن آن ها هنوز انعطاف پذیر است و خانواده ها نیز در وضعیت سخت روحی قرار دارند و راحت تر قرارداد را امضا می کنند. این سریال دغدغه های پیچیده میان انسان و ربات را به تصویر می کشد و پرسش هایی درباره هویت و انسانیت بیان می کند. بیگانه: زمین حتی در لحظاتی که در مورد کاراکترها توضیح می دهد برای مخاطب جذاب است. صحنه های خشونت آمیز، همراه با گفت و گوهای سنگین و آزاردهنده به اندازه در سریال وجود دارد و مخاطب را در حالت تعلیق نگه می دارد. این سریال با اینکه با توضیحات مفصل درباره زمینه داستان آغار می شود اما تلاش می کند تا جزییات را به مخاطب نشان ندهد. در این سریال شرکت های پرادجی و ویلند- یوتاتی نمادی از شرکت های چند ملیتی اند که کنترل مناطق وسیعی را در دست دارند و برخی قدرتی هم تراز با حکومت ها دارند. |