در شرایطی که تقریبا بیست روز تا کلید خوردن سازوکار ماشه زمان باقی مانده و تهدید کشورهای اروپایی درباره بازگشت قطعنامه های شورای امنیت فضای مذاکرات هسته ای ایران را پیچیده تر کرده، ادعا شده که در نشست اخیر استانبول سه کشور اروپایی طرف برجام نه تنها مدعی توقف غنی سازی توسط ایران شده اند، بلکه مساله برد موشک های ایران و نیز فعالیت های منطقه ای را نیز در مرکز رایزنی ها قرار دادند؛ خواسته هایی ادعایی که تهران بارها آن را خط قرمزهای خود و غیرقابل مذاکره خوانده است. به گزارش اعتماد، در عین حال اما اخیرا مجید تخت روانچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه کشورمان از آمادگی تهران برای پذیرش برخی محدودیت های موقت هسته ای در برابر لغو تحریم ها سخن گفته که به ادعای ناظران ممکن است نشانه ای از انعطاف پذیری ایران در پرونده هسته ای باشد، در عین حال موضع گیری اخیر معاون دستگاه دیپلماسی کشورمان این پرسش مهم را ایجاد کرده که آیا پیگیری چنین رویکردی به معنای بازگشت به فرمول برجام است یا خیر؟ همان توافقی که دونالد ترامپ در دولت اول خود از آن خارج شد و حتی دولت بایدن نیز نتوانست یا به تعبیری نخواست که به آن بازگردد. از سوی دیگر اخیرا شاهد سفر ماسیمو آپارو معاون مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران بودیم. سفری که به گفته مقامات دستگاه دیپلماسی کشورمان صرفا با هدف رایزنی درباره چارچوب همکاری جدید بعد از تاسیسات هسته ای ایران انجام شد. چارچوبی که به نظر می رسد مقدمات و جزییات آن باتوجه به شرایط تاسیسات هسته ای کشورمان همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. در همین راستا گمانه زنی های ادعایی مبنی بر تبادل پیام هایی میان ایران و امریکا و همچنین از سرگیری مذاکرات منتشر شده است. این ادعاها در شرایطی رسانه ای شده که به نظر می رسد اختلافات بنیادین میان تهران و واشنگتن همچنان به قوت خود باقی است. گزاره ای که چشم انداز دستیابی به توافقی برد-برد حداقل تا پیش از ضرب الاجل ماشه را تحت الشعاع قرار داده است. به این بهانه با هدف واکاوی ابعاد پیچیده معادلات میان ایران و غرب طی روزهای اخیر و در آستانه فعالسازی مکانیسم ماشه با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا گفت وگو کرده است. ابوالفتح در گفت وگویش ضمن تاکید بر این مساله که موضع ایران در پذیرش محدودیت های موقت هسته ای تکرار فرمول برجام است، همزمان بر این باور است که معضل اصلی اماعدم پذیرش این فرمول از سوی امریکا و نیز همراهی اروپا با خواسته های فراتر از حوزه هسته ای کشورمان است. مشروح این گفت وگو را در ادامه می خوانید: امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به سوالی در باب اظهارات اخیر آقای تخت روانچی مبنی بر پذیرش محدودیت هایی در برنامه هسته ای کشورمان در آستانه فعالسازی مکانیسم ماشه تاکید کرد: صحبت های ایشان همان موضعی است که ایران طی 10 تا 15 سال گذشته بارها بیان کرده و اساسا با همین فرمول، برجام شکل گرفت. برجام در 130 تا 140 صفحه تنظیم شد، اما خلاصه اش در یک جمله این است؛ در مقابل پذیرش محدودیت های موقت در بخش هایی از فعالیت های هسته ای، تحریم های ایران رفع می شود. به باور ابوالفتح پس از خروج امریکا از برجام، ایران بارها همین موضع را تکرار کرده است؛ هرچند شاید ادبیات به واسطه تکنیک های تیم های مذاکره کننده کمی متفاوت بوده، اما اساس حرف تغییر نکرده است. از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید نیز همین خط مشی ادامه داشته است. به عبارتی مشکل این نیست که ایران چه می گوید و چه می خواهد، بلکه معضل این است که ایالات متحده فرمول برجام را نمی پذیرد و فراتر از آن را مطالبه می کند. این کارشناس مسائل امریکا در ادامه گفت: فرمول برجام یعنی ایران محدودیت هایی را در حوزه هسته ای بپذیرد؛ اما از نگاه دولت ترامپ، این محدودیت ها باید شامل حوزه های موشکی، فعالیت های منطقه ای و حتی مسائل دفاعی هم بشود. امریکا مدعی است تنها در صورت پذیرش این محدودیت های گسترده، امکان رفع تحریم های ایران وجود دارد. تا زمانی که دستور کار واشنگتن چنین باشد، پیشنهادهایی مانند آنچه آقای تخت روانچی مطرح کرده، کارآمد نخواهد بود. به گفته این کارشناس مسائل سیاست خارجی هیات حاکمه امریکا به دنبال غنی سازی صفر است، نه صرفا محدودیت موقت. پس از آن نیز نوبت به طرح مسائل موشکی، منطقه ای و دیگر موضوعات می رسد. اکنون کشورهای اروپایی نیز همین موضع را تکرار می کنند. امانوئل مکرون رییس جمهور فرانسه نیز اخیرا صراحتا ادعا کرد موضوع موشکی باید بخشی از مذاکرات باشد. لذا با توجه به شرایط فعلی، احتمال قریب به یقین اگر تحول خاصی رخ ندهد، مکانیسم ماشه در همان بازه بیست روزه ای که شما اشاره کردید، کلید زده خواهد شد، چراکه مطالبات طرف مقابل به مراتب فراتر از چیزی است که ایران می تواند بپذیرد. ابوالفتح در پاسخ به دیگر پرسشی مبنی بر ارزیابی پیش شرط های احتمالی تهران برای تعیین چارچوب جدید همکاری با نهاد پادمانی خاطرنشان کرد: روابط ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی حتی پیش از جنگ دوازده روزه نیز پرتنش بود. در همان زمان نیز مدیرکل نهاد پادمانی اتهاماتی را علیه ایران مطرح کرد و در جریان جنگ نیز حمله به تاسیسات هسته ای یک کشور عضو ان پی تی را محکوم نکرد؛ موضوعی که برای تهران بسیار ناخوشایند و برخورنده بود. به باور این کارشناس مسائل امریکا با کنار گذاشتن این مسائل حتی اگر انتقادها و دلخوری های ایران از آژانس را نادیده بگیریم، بحث اصلی این است که در یکی از تاسیساتی که مواد شکاف پذیر بسیار خطرناک تحت استانداردهای پادمانی نگهداری می شده، آسیب جدی وارد شده و هیچ کس نمی داند دقیقا چه اتفاقی رخ داده است. بنابراین حضور بازرسان در چنین شرایطی می تواند جان آن ها را به خطر بیندازد، چراکه وجود مواد پرتوزا و نامشخص بودن وضعیت ایمنی، احتمال بروز مشکلات جدی برای سلامتی را افزایش می دهد. طبق مقررات پیمان عدم اشاعه هسته ای، کشور میزبان موظف است امنیت بازرسان آژانس را تضمین کند. وقتی ایران خود از میزان خطر آگاه نیست، نمی تواند بدون احتیاط اجازه ورود بازرسان را بدهد. ابوالفتح در ادامه گفت: به همین دلیل، ایران فعلا این موضوع را در بعد فنی دنبال می کند. سفر معاون آقای گروسی نیز در همین چارچوب قابل تبیین است تا درباره نحوه ورود و بازرسی گفت وگو شود. در شرایط کنونی اگر بازرسی بخواهد وارد نطنز یا فردو شود، با چه پروتکل ها و تجهیزات ایمنی باید این کار انجام گیرد، چه دستگاه هایی مجاز به همراه داشتن است، مسیر ورود چگونه باشد و روند بازرسی به چه شکلی انجام شود. به گفته این کارشناس مسائل سیاست خارجی در واقع، ما با دو وضعیت متفاوت مواجهیم: پیش از حمله، شرایط فنی شکل مشخصی داشت، اما پس از آن کاملا تغییر کرده است. اگر اشتباه نکنم نخستین باری است که یک مرکز هسته ای محل نگهداری مواد شکاف پذیر بمباران می شود. در چرنوبیل و فوکوشیما حوادث غیرمنتظره و طبیعی رخ داد، اما تاسیسات ایران بمباران شده اند؛ اتفاقی بی سابقه که حتی آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز احتمالا تجربه و دستورالعمل مشخصی برای آن ندارد. بنابراین، لازم است پیش از هر اقدام عملی، مذاکرات فنی صورت گیرد تا مقدمات حضور بازرسان در چنین محیط های خطرناکی فراهم شود. از طرفی ایران همکاری خود با آژانس را قطع نکرده و حسن نیت دارد، اما تاکید می کند که پیش نیازهای فنی و ایمنی باید پیش از اعزام بازرسان مهیا شود. این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به دیگر سوالی در باب نتایج حاصل از تنش های حاکم بر روابط تهران و واشنگتن تصریح کرد: دقت داشته باشیم دیپلماسی میان ایران و امریکا، از بعدازظهر روزی که انقلاب شد تا به امروز همواره در جریان بوده است. حتی پس از قطع روابط دیپلماتیک، مذاکره ادامه داشت. به گفته آقای عراقچی، در میانه جنگ نیز مذاکره برقرار بود و پیام ها از طریق فضای مجازی بین او و آقای ویتکاف رد و بدل می شد. امروز هم این ارتباط وجود دارد؛ تنها تفاوت این است که نمایندگان دو کشور در یک مکان مشخص حضور ندارند تا با میانجیگری نفر سوم، پیام ها را منتقل کنند. اگر مذاکره را صرفا به این شکل تعریف کنیم، بله، مذاکره ای صورت نمی گیرد. اما به باور من، مذاکرات بسیار فراتر از این است. حتی پیام های علنی، مانند توییت ها یا سخنرانی های متقابل مقامات، بخشی از همین روند محسوب می شود. به باور ابوالفتح بنابراین، مساله اصلی مذاکره کردن یا نکردن نیست، بلکه مشکل در رسیدن به توافق است که البته متاسفانه هیچ چشم انداز روشنی برای توافق در آینده نزدیک نمی بینم، زیرا فاصله حداقل ها و حداکثرهای دوطرف بسیار زیاد است و حتی جنگ اخیر هم نتوانسته این فاصله را کم کند. شاید پیش از جنگ، برخی در واشنگتن یا تل آویو بر این باور بودند که با حمله به ایران و ضربه به فرماندهان ارشد، می توان تهران را تا لبه پرتگاه برد تا یا سقوط کند یا پای میز مذاکره بیاید. تصورشان این بود که آنچه با مذاکره به دست نیامده، با فشار جنگ حاصل می شود. این روند را هم آغاز کردند. اما اکنون، پس از جنگ و باوجود خسارات سنگین و از دست دادن فرماندهان و حتی سوء قصد به سران قوا و تهدید مقام معظم رهبری و نیز ضربه به مهم ترین مرکز هسته ای یعنی فردو، ایران همچنان بر مواضع خود پافشاری می کند. ابوالفتح در ادامه گفت: این پافشاری ها نشان می دهد که تغییر موضع ایران، به این سادگی ممکن نیست، مگر آنکه حادثه ای بسیار بزرگ رخ دهد؛ چیزی شبیه تسلیم بی قید و شرط ژاپن و آلمان در جنگ جهانی دوم که نماینده امپراتوری ژاپن بر عرشه کشتی امریکایی سند تسلیم را امضا کرد و امریکا هفت سال بر ژاپن حکومت داشت. فعلا، شرایط به آن نقطه نرسیده است و بعید می دانم توافقی در دسترس باشد. |