نوسانات اخیر شاخص کل بورس، فعالان بازار را دچار سردرگمی کرده و تشخیص مسیر واقعی را دشوار ساخته است. با وجود آنکه تحلیلگران تکنیکال، حمایت های مهمی را پیش روی نماگر اصلی بازار متصور هستند و شانس بازگشت بازار را بیشتر از گذشته می دانند، اما مرزهای بنیادی بازار قدری متفاوت از محدوده های فنی است. به گزارش دنیای اقتصاد، بازار سرمایه اکنون به شدت تحت تاثیر جریانات سیاسی و تحولات پیرامون آن است؛ با این حال در صورتی که ریسک های سیاسی به حداقل برسد، می توان فضای متعادل و نرمال تری را در بازار شاهد بود.  از منظر فاندامنتال، P/E یا نسبت قیمت به سود آینده نگر بازار که از تقسیم ارزش حال بورس بر سود خالص سال جاری حاصل می شود، به طور عادی باید بین 6 تا 8واحد باشد. ضمن آن که حساسیت بالای سود شرکت ها به دلار، سناریوهای مختلفی را پیش روی شاخص اصلی بورس قرار خواهد داد. با ترسیم این سناریوها، نقشه راهی برای بورس 1404 در دستان اهالی بازار خواهد بود. محافظه کاری متغیرها با توجه به گذشت 5 ماه از سال جاری، همچنان نرخ دلار سامانه توافقی، در پشت مقاومت حساس 70هزار تومان باقی مانده است، از این رو تحلیلگران آینده قیمت دلار موثر بر شرکت ها را محافظه کارانه برآورد می کنند. همچنین بر اساس مدل های مختلف تخمین دلار توافقی، احتمالا تا پایان سال قیمت اسکناس آمریکایی می تواند تا 77هزار تومان افزایش یابد. با فرض آنکه اختلاف نرخ ها در دو بازار رسمی و غیر رسمی حدود 23درصد شود. به نظر می رسد با توجه به حرکت لاک پشتی دلار رسمی تا پایان سال، میانگین قیمت ها طی 1404 حدود 70هزار تومان باشد. علاوه بر این، با در نظر گرفتن عبور نرخ تورم نقطه به نقطه از مرز 40درصد، میانگین افزایش سطح عمومی قیمت ها در امسال نیز همان 41درصد برآورد شده است. همچنین تحولات سیاسی تا پایان سال، احتمالا اجازه نخواهد داد تا نرخ اوراق اسلامی کمتر از 35درصد تثبیت شود. البته اگر در مقاطعی از زمان این نرخ به صورت دستوری یا غیر دستوری پایین بیاید، می تواند موجبات رشد بازار را فراهم آورد. این در حالی است که آمار نقدینگی کشور حکایت از بازگشت رشد نقدینگی به کانال 30درصد را دارد و نسبت پول به شبه پول به عنوان شاخصی برای سنجش سیالیت پول در پایان اسفندماه به 35درصد افزایش یافته است. قیمت های جهانی نیز چندان به نفع بورس نیست و تحلیلگران بر این عقیده هستند که تغییرات بزرگ قیمتی را به طور متوسط در بازارهای جهانی شاهد نخواهیم بود. قیمت نفت به عنوان کالای پایه ای که اثری بزرگ بر بازار سهام داشته، به احتمال زیاد حوالی 70دلار یا حتی کمتر از آن باقی خواهد ماند. این قیمت ها چشم انداز کرک اسپردها را نیز تیره و تار خواهند کرد. بیلت یا شمش فولاد، احتمالا به ازای هر تن حدود 435دلار خواهد بود که همچنان قیمت های مذکور، برای این صنعت زنگ خطر مهمی به شمار می رود. قیمت جهانی اوره نیز حوالی 350دلار تثبیت خواهد شد. با وجود افزایش قیمت اوره تا مرز 500دلار طی تابستان، به نظر می رسد احتمال آن که قیمت ها به میانگین امسال بازگردد بسیار زیاد است. متانول در بازارهای چین، حوالی 285دلار به ازای هر تن تثبیت شده است. با توجه به روند افزایشی قیمت گاز در بازارهای جهانی و رشد 40درصدی آن طی یکسال اخیر و با فرمول ناصحیح خوراک که برای پتروشیمی ها لحاظ شده است، با فرض آنکه خوراک گاز 16سنت مورد محاسبه قرار گیرد، نرخ ریالی آن حوالی 11هزار و 200تومان خواهد بود که در مقایسه با سال های گذشته رشد شدیدی را نمایش می دهد. ضمن آن که گاز سوخت شرکت ها نیز بر اساس ضریبی از این قیمت برآورد می شود. شرط بازگشت بورس به تعادل افزایش ریسک ها طی 3 ماه اخیر، سبب شده است تا قیمت ها به طرز غیرمعقولانه ای در بازار سهام کاهش یابند. قیمت هایی در نمودار نمادها مشاهده می شود که شاید تا همین چند هفته گذشته نیز باور به آن دشوار بود. ارزش دلاری بازار شرکت ها به حدی کاهش یافته، که گویی در این چند سال شرکت هایی از بازار سهام خارج شده اند. نسبت قیمت به سود شرکت ها در حالی به سال 94بازگشته، که انگار رکود حاکم بر بازار در سال های برجام مجددا تکرار شده است. فضای این چنینی، بورس را از حالت تعادل خارج کرده و در صورتی که این سایه این ریسک ها از سر بازار سهام کم شود، صرفا شاخص اصلی بازار برای حفظ تعادل بلندمدت خود، باید رشد بیش از 20درصدی را به ثبت برساند که این بازدهی در برخی از نمادهای بنیادی و صندوق های پرریسک تر مانند ابزارهای اهرمی چندین برابر خواهد بود. شاخص کل باید چند واحد باشد؟ با فرض آنکه تعادل در بازار با P/E 6 تا 8واحدی صورت پذیرد، شاخص کل باید در یک دالان تعادلی با مفروضات بنیادی قرار گیرد. در صورتی که نماگر بازار پایین تر از این دالان باشد، با فرض آنکه ریسک ها از سر بازار برداشته شود، قیمت ها ارزنده خواهند بود و در صورتی که بالای این دالان باشد، احتمالا حباب قیمتی را شاهد خواهیم بود. مگر آن که به دلایلی بازار با خوش بینی P/E بالایی را به سود شرکت ها نسبت دهد. شاخص بورس را می توان بر اساس سه سناریوی دلاری ارزشگذاری کرد. اول آن که قیمت دلار در محدوده 70هزار تومان باقی بماند که شانس تحقق این موضوع در شرایط فعلی اقتصاد، بالاست. در این حالت، شرکت ها حدود هزار و 400همت سود خالص را خواهند ساخت. با نسبت دادن P/E 6 برای ساختن کف بازار، با فرض ایرادات شاخص در چندباره شماری، حداقل شاخص کل بورس باید بالای 3میلیون و 100هزار واحد باشد. سقف این نماگر نیز با نسبت دادن P/E حدود 8واحدی، 4میلیون و 200هزار واحد خواهد بود. سناریوی دوم، آن است که قیمت دلار سامانه توافقی به طور میانگین 75هزار تومان باشد. در این صورت، انتظار می رود با برآورد سود خالص هزار و 700همتی برای شرکت ها، شاخص کل بین 3میلیون و 800هزار تا 5میلیون و 100هزار واحد نوسان کند. سناریوی آخر نیز ثبت میانگین 80هزار تومان توسط دلار در بازار رسمی طی سال جاری است که شرط آن عبور قیمت تابلو از 88هزار تومان تا پایان امسال است. هرچند تحقق این سناریو بسیار اندک است، اما در این صورت، شاخص بورس از منظر بنیادی و با ساختن سود 2هزار همتی باید، بین 4میلیون و 600هزار واحد تا 6میلیون و 200هزار واحدی باشد.هرچند مشاهده این اعداد در تابلوی اصلی بورس نیازمند آن است که ریسک درگیری نظامی به حداقل برسد و تحولات سیاسی در ماه های آینده تاثیر بزرگی بر اقتصاد ایران و مفروضات بورسی ها وارد نیاورد. در صورتی که سلسله رویدادهای اقتصادی و سیاسی آینده در مقابل بورس تهران قرار گیرند، باید دالان P/E بورس که بین 6 تا 8واحد قرار داشت، را تغییر داد. با فرض عدم کاهش ریسک ها، احتمالا شاخص باید در منطقه تعادلی کمتر از اعداد یادشده حضور داشته باشد. |