رضا صائمی، منتقد سینما، در ایران نوشت: انقلاب مشروطه و سینما در ایران، زادگان یک دوره تاریخی اند. فرمان مشروطیت در 14 مرداد 1285 صادر شد و اگر طبق روایت مورخان سینما، آغاز پیدایش سینما در ایران را سال 1283 یعنی دایر شدن نخستین سالن سینما در خیابان چراغ گاز تهران به وسیله میرزا ابراهیم خان صحاف باشی بدانیم، این همزمانی تاریخی معنا می شود. گرچه این تقارن چندان به همزبانی سینما و سیاست نینجامید. ورود سینما به ایران، همزمان با اوج گیری انقلاب مشروطه بود که فهم این نسبت تاریخی، خود به فهم این برهه مهم تاریخی کمک می کند. واقعیت این است سینما برخلاف غرب که در درون تحولات اجتماعی و فرهنگی و از بطن جامعه و زندگی مردم و در واقع نهادهای مدنی سر برآورد، در ایران در ساحت سیاست و بستر قدرت، ظهور کرد و شاید گزافه نباشد بگوییم تولد سینما در ایران یک تولد سیاسی و یک سزارین بود که کودکی معیوب زایید. به این معنا که در ایران استبدادزده قاجاری، سینما به مثابه یک سرگرمی درباری و ملوکانه و ابزار لهو و لعب شاهانه در جامعه سنتی ایران ظهور کرد تا مظهر فخر قاجاری باشد. در واقع ورود سینما به ایران نه برآمده از یک ضرورت اجتماعی و فرهنگی که به دلیل علاقه شخصی مظفرالدین شاه به جذابیت این تکنولوژی بود. او در سفرنامه اش درباره مواجهه اش با دوربین فیلمبرداری نوشت: خیلی جالب بود. به عکاس باشی دستور دادیم که همه انواع آن را بخرد و به تهران بیاورد بلکه به امید خدا بتوانیم اینجا فیلم بگیریم و برای نوکران خود نشان دهیم. گویی با یک اسباب بازی شگفت انگیز مواجه شده و از سر ذوق زدگی به بازی با آن دل بسته است. دستگاه سینماتوگراف ابزار خوبی برای نمایش قدرت شاهانه و تجلی خودشیفتگی وار آن بود. از این حیث می توان گفت تاریخ سینما در ایران با سرگرمی سلطانی ورق می خورد نه آگاهی عمومی. به عبارت دیگر، سینمای ایران در خاستگاه تاریخی خود از بالا و از درون ساختار سیاسی قاجاری به جامعه وارد می شود و این دقیقاً برعکس ظهور تاریخی سینما در غرب بود که از دل جامعه و از پایین سر برآورده بود. از منظر جامعه شناسی سینمایی، این ظهور تاریخی، کارکردهای سیاسی را بر کارآمدی های هنری و فرهنگی سینما غالب کرد و سینما در درون روابط قدرت مستقر شد. البته که نباید کارکرد مثبت این علاقه همایونی را هم نادیده گرفت. بالاخره همین علاقه مظفرالدین شاه به سینماتوگراف و دوربین فیلمبرداری بود که موجب شد تا زمین سیاست برای کاشتن بذر سینما در ایران آماده شود و سینما به فاصله کوتاهی بعد از ابداع در ایران هم پا بگیرد. از همین منظر می توان به این اشاره کرد که سینما در بسط مدرنیته و جنبش تحول خواهی در ایران نقش داشت و به انقلاب مشروطه گره خورد. حتی می توان گفت اولین بازیگر سینمای ایران خود مظفرالدین شاه بود که با رد شدن از جلوی دوربین و زل زدن به آن، تصویر خود را ثبت کرد. گرچه آن فیلم را می توان نوعی مستند دانست که به ثبت واقعیت پرداخته اما یک سناریوی ابتدایی برای خلق این لحظه هم خلق شده که بازیگر اصلی آن مظفرالدین شاه بوده است. شاید به همین دلیل بود که سینما در میان برخی مشروطه خواهان از مشروعیت چندانی برخوردار نبود. چنان که بعد از خلع محمدعلی شاه، مشروطه خواهان پس از عبور از تبریز و ورود به شهر تهران، بساط سینمای روسی خان را برچیدند و اموال او را به غارت بردند. حسن هدایت در فیلم گراند سینما در صحنه ای از فیلم به این اتفاق پرداخت و نشان داد که چگونه مشروطه خواهان پس از عبور از تبریز، گیلان و اصفهان به تهران می رسند و به سمت لاله زار می روند تا بساط سینماتوگراف روسی خان را به آتش بکشند. با این حال و به رغم موانع گوناگونی که در آن برهه تاریخی وجود داشت، سینما توانست با سرسختی به حیات خود ادامه دهد و موجودیت خود را حفظ کند. این مقاومت و ماندگاری به تدریج، سینما را با برخی هنرهای نمایشی در سنت ایرانی مثل تعزیه، سیاه بازی و خیمه شب بازی بازیافت و به عنوان یک سرگرمی عمومی باقی ماند. حساسیت و بدبینی به سینما گرچه موجب شد تا این هنر- صنعت توسط ارامنه در ایران گسترش یابد اما نقش ایرانیان علاقه مند به هنر و فرهنگ را نباید در حفظ و گسترش سینما دست کم گرفت. مثلاً یکی از پیشگامان غیرارامنه سینمای ایران بدون شک، میرزا ابراهیم خان صحاف باشی بود که اتفاقاً از انقلابیون و آزادی خواهان هوادار مشروطه بود که نخستین سالن سینما را که تنها ورود مردان به آن مجاز بود، در تهران تأسیس کرد. او حتی از فضا و مکان سینما هم برای تبلیغ و ترویج افکار مشروطه خواهی استفاده می کرد. چنان که فرخ غفاری، فیلمساز و مورخ سینمایی در این باره گفته است: در سالن سینمای خود قبل و بعد از نمایش هر فیلم، با لباس سیاه به عنوان نشانه ای از عزای سیاسی روی صحنه ظاهر می شد و به تبلیع اندیشه های انقلابی خود و انتقاد از دستگاه استبدادی قاجار می پرداخت. به نوشته فرخ غفاری: صحاف باشی که نخستین سالن سینما را در خیابان چراغ گاز (امیرکبیر فعلی) برای یک ماه باز کرد، دور دنیا گشته بود و مشروطه طلبی بود که زندگی خود و خانواده اش را روی عقاید آزادیخواهانه اش گذاشت. در مقابل صحاف باشی، شخصیتی مثل روسی خان هم بود که گرچه مدافع استبداد و ارتجاع قاجار بود اما در گسترش و توسعه سینما در ایران کوشید. او به دلیل نفوذی که در دربار داشت، توانست از این امتیاز جهت گسترش و راه اندازی سالن های سینما در تهران استفاده کند. در سینمای ایران کمتر به نسبت سینما و دوران مشروطه پرداخته شده و شاید مهم ترین فیلمی که به این موضوع پرداخته ناصرالدین شاه آکتور سینما به کارگردانی محسن مخملباف باشد که نخستین فیلم داستانی در سینمای ایران است که به چالش های سنت و مدرنیته در ایران بعد از مشروطه پرداخته و مواجهه قشر سنتی جامعه ایرانی را در نسبت با پدیده مدرن و نوظهور سینما بازنمایی کرده است. علی حاتمی هم در دو فیلم خود به موضوع انقلاب مشروطه پرداخته است. در ستارخان به شکل مستقیم و پررنگی به جنبش مشروطه خواهی ذیل فیلم ستارخان می پردازد و در کمال الملک هم بخشی از وقایع تاریخ مشروطه را در روایت زندگی قهرمان فیلم نشان می دهد. این در حالی ست که این مقطع مهم هم از حیث تاریخی و هم دراماتیکی، ظرفیت های زیادی برای ساخت فیلم و سریال دارد. البته محمدرضا ورزی، سریالی به نام سال های مشروطه ساخته که چندان مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار نگرفت. البته در سینمای مستند تعداد آثاری که با محوریت انقلاب مشروطه تولید شده است، بیشتر از سینمای داستانی است اما قصه مشروطه و ابعاد چندلایه و پیچیده آن در بستر یک فیلم داستانی، از ظرفیت بیشتری در جذب مخاطب و آگاهی بخشی به او درباره این برهه مهم تاریخی برخوردار است و جا دارد که سیاست گذاران سینمایی برای تولید آثار فاخر در این زمینه برنامه ریزی و سرمایه گذاری کنند. در یک خوانش کلی و مبتنی بر جامعه شناسی تاریخی، آنچه ادوار مختلف تاریخ معاصر را با همه تفاوت ها و تضادهایش به هم گره می زند، گفتمان تغییر و تحول خواهی است. گفتمانی که از دوران مشروطه آغاز شد و همچنان ادامه دارد. از این رو شایسته است که مدیران و سیاست گذاران سینمایی که بر ساخت و تولید آثار فاخر تأکید می کنند با حمایت های لازم، امکانی برای فیلمسازان فراهم کنند تا به روایت انقلاب مشروطه و تحولات سیاسی و اجتماعی برآمده از آن بپردازند. آثاری که نه نتها جذابیت های دراماتیکی و قابلیت سرگرم کنندگی دارد، می تواند به فهم پذیری و درک عمیق مخاطبان از تاریخ معاصر کمک کند. ضمن اینکه بازنمایی این دوران با تاریخ سینما در ایران هم تنیده شده و از این حیث هم قابل اهمیت است. اینکه جنبش مشروطه خواهی چه نقشی در پیشبرد و توسعه سینما در ایران داشته است. نقشی که در فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما در دیالوگ استاد عزت الله انتظامی به زیبایی روایت می شود: اگر نیت یکساله دارید برنج بکارید، اگر نیت 10 ساله دارید درخت بکارید، اگر نیت صدساله دارید آدم تربیت کنید. سینماتوگراف آدم تربیت می کند. |