روزنامه ایران در مطلبی نوشت: قصه در یک خانواده ایرانی و حول یک موقعیت بحرانی روایت می شود که با مرگ پدر خانواده، فرزندان در زیرزمین خانه جمع شده اند تا درباره علت فوت پدر به یکی از برادرها به نام احمد که هنگام فوت پدر آنجا حضور نداشته، واقعه و علت مرگ را توضیح دهند. در واقع با نمایشنامه ای مواجه هستیم که با روایت بحران آغاز می شود تا با رمزگشایی از یک مرگ به بازنمایی زیست-جهان یک خانواده دست بزند. به عبارت دیگر می توان گفت نمایشنامه محیط زیست یک ساختار و لحن معمایی دارد که با نقطه بحران آغاز می شود تا در فرآیند حل مسأله به نقطه امن فهم پذیری و کاتارسیس برسد. یک نوع روایت معکوس که در یک آشنایی زدایی تدریجی، ذهن تماشاگر را به یک کلیت درام هدایت می کند تا نوعی لذت جست وجوگرانه را تجربه کند. در محیط زیست ، خانه صرفاً یک میزانسن نیست، بلکه به مثابه یک کاراکتر و شخصیت بنیادین، حضوری دراماتیک دارد که در دهلیزهای آن رازها و حکمت هایی نهفته که در طول روایت بازگو می شود. در واقع خانه در اینجا مکان مند بودن تجربه های زیسته یک خانواده را صورت بندی می کند که حالا بعد از مرگ پدر، به روابط فرزندان، مسائل اجتماعی، زندگی شخصی و مشکلات هر کدام از آن ها در آنجا پرداخته می شود. کاهانی تلاش کرده تا به میانجی این خانه و طراحی و معماری آن، معمای خود را در طرح مسائل متعدد که به آن گره خورده، دراماتیزه کند و به تدریج دست به رمزگشایی آن ها بزند. یک چرخه علت و معلولی که گاه به کلاف سردرگمی تبدیل می شود که ممکن است تماشاگر را هم کلافه کند. اما در پس این کلافگی، کارگردان می خواهد بر پیچیدگی و بغرنج بودن بحران تأکید کرده و به نوعی حس همدلانه مخاطب را با آن همراه کند. این طرح تودرتوی مسائل در وهله نهایی به یک رمزگشایی غافلگیرانه ختم می شود تا ضربه نهایی بر ذهن مخاطب وارد شده و او را به میانجی این تلنگر به تفکر وادارد. در دل این ملودرام اجتماعی و خانوادگی، کارگردان از تمهیدات متنوعی برای بیانگری استفاده می کند تا طعم تراژیک قصه را با لحن طنز ترکیب کرده و در نهایت تصویری از گزندگی خانواده بحران زده را به نمایش بگذارد. فارغ از مضامین تئاتر، کارگردان تلاش کرده با بهره گیری خلاقانه از فرم، در یک روایت تودرتو، ذهن مخاطب را با پیچیدگی قصه و شخصیت هایش و بحرانی که در آن به سر می برند، گره بزند تا در گره گشایی نهایی با یک غافلگیری اخلاقی، معنای قصه در ذهن تماشاگر تثبیت شود. محیط زیست تلاش کرده مصائب و چالش های اجتماعی در زیست ایرانی را در این نمایشنامه به تصویر بکشد و معضلاتی مثل بیکاری، اعتیاد، طلاق، بدهی و زندان را که نهاد خانواده را تهدید کرده و به فروپاشی آن منجر می شود، روایت کند. به عبارتی دیگر، محیط زیست را می توان روایتی تراژیک از زندگی های از دست رفته دانست که تجربه تلخ حسرت های آدمی را به نمایش می گذارد. نویسنده: پوریا پارسایی |