مارتین ایندیک، دیپلمات کهنه کار آمریکایی و سفیر سابق ایالات متحده در اسراییل در کتابی با عنوان استاد بازی ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه ای تلاش کرده تصویری جامع، مستند و البته همدلانه از نقش کیسینجر در تحولات خاورمیانه ارائه کند. این کتاب مفصل که توسط محمدحسین باقی ترجمه شده و انتشارات سرایی آن را به چاپ رسانده، بر اساس پژوهش های آرشیوی، مصاحبه های اختصاصی و تجربه های شخصی نویسنده به رشته تحریر درآمده و همزمان هم ستایش و هم نقدی بر سبک دیپلماسی کیسینجر است. به گزارش ایران، کتاب استاد بازی ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه ای نه تنها روایت گر مهارت های دیپلماتیک کیسینجر نیست بلکه تلاش دارد سیر تاریخی جنگ یوم کیپور، مذاکرات صلح و نقش ابرقدرت ها در شکل دهی به نظم منطقه ای جدید را بازتاب دهد. کتاب در قالب پنج بخش اصلی و هفده فصل سامان یافته است. در پیشگفتار و چهار فصل اول ایندیک استراتژی کلی کیسینجر را برای خوانندگان توضیح می دهد. از نحوه به دست گرفتن کنترل در کاخ سفید و بحران اردن تا ناکامی های اولیه در فهم واقعیت های خاورمیانه، مسائلی است که در این فصول مورد بررسی قرار می گیرد. به این ترتیب در بخش اول خواننده عمدتاً با زمینه های سیاسی و نظامی جنگ 1973 آشنا می شود. بخش دوم کتاب به جزییات مدیریت بحران و موازنه میان شوروی و آمریکا پرداخته است و در بخش سوم نویسنده به سراغ ماجرای مذاکرات پشت پرده و سفرهای کیسینجر میان پایتخت های عربی و اسراییل رفته است. از جهنم سیاسی گلدا مایر تا روابط پیچیده کیسینجر با عربستان سعودی و شعار معروف او مبنی بر زمانی برای صلح در فصول این بخش بررسی شده است. بخش چهارم درباره مذاکرات صلح است و نویسنده به توافق های جزیی و پرچالش از عقب نشینی سینا تا مرحله ای که کیسینجر آن را شخم زدن اقیانوس می نامید، پرداخته است و در نهایت بخش پنجم روایت فرسایش تدریجی ابتکارات کیسینجر، فروپاشی روند صلح و بازنگری در سیاست های آمریکا را ارائه می دهد. سه محور اصلی کتاب ایندیک، به طور همزمان که ابعاد مختلف شخصیت و دیپلماسی کیسینجر را بررسی می کند، سیاست خارجی آمریکا را نیز در زمان حضور او در دستگاه دیپلماسی مورد واکاوی قرار می دهد که در ادامه به آن می پردازیم. میانجی گری گام به گامبا هدف صلح ناپایدار یکی از مهم ترین دستاوردهای کیسینجر در خاورمیانه، دیپلماسی رفت و برگشت او بود. پس از جنگ یوم کیپور ، منطقه در آستانه شعله ور شدن دوباره قرار داشت. اتحاد شوروی همچنان نفوذ گسترده ای در مصر و سوریه داشت و اسراییل با وجود پیروزی نظامی، در انزوای سیاسی به سر می برد. کیسینجر در این شرایط وارد صحنه شد و با سفرهای متعدد میان قاهره، دمشق و اورشلیم تلاش کرد توازن قدرت تازه ای را شکل دهد. ایندیک در کتابش به خوبی نشان می دهد که این دیپلماسی برخلاف ظاهر صلح طلبانه اش هدفی بزرگ تر را دنبال می کرد و آن خارج کردن مصر از مدار اتحاد شوروی و تثبیت نقش آمریکا به عنوان بازیگر اصلی خاورمیانه بود. در واقع صلح برای کیسینجر نه یک آرمان اخلاقی بلکه ابزاری برای تحقق نظم بین المللی مطلوب آمریکا محسوب می شد. او در مذاکراتش با انور سادات رییس جمهوری مصر و حافظ اسد رییس جمهوری سوریه توافق های جزیی اما عملیاتی را پیش برد. این توافق ها که بعدها مقدمه پیمان کمپ دیوید شدند، نشان دهنده سبک تدریجی و مرحله ای کیسینجر بود. او بر این باور بود که در خاورمیانه نمی توان صلح جامع ایجاد کرد بلکه باید با مدیریت تنش ها، به نظمی نسبی بسنده کرد، هرچند همین رویکرد تدریجی به بهای نادیده گرفتن برخی مسائل بنیادین تمام شد. به باور منتقدان، کیسینجر عمداً مسأله فلسطین را به حاشیه راند و نقش ملک حسین پادشاه اردن را در فرآیند صلح نادیده گرفت؛ تصمیمی که باعث شد سازمان آزادیبخش فلسطین به بازیگر اصلی فلسطینی ها تبدیل شود. همچنین او نشانه های نارضایتی سادات پیش از جنگ 1973 را جدی نگرفت و همین امر باعث شد مصر به سمت اقدام نظامی برود. ایندیک در این بخش از کتاب، با تحسین مهارت های دیپلماتیک کیسینجر، نقدی مهم را نسبت به او طرح می کند. صلحی که بر پایه ملاحظات صرفاً ژئوپلیتیکی بنا شود، هرچند پایدار به نظر برسد در بلندمدت آسیب پذیر خواهد بود. این همان تناقضی است که بعدها در شکست مذاکرات اسلو و ناکامی دولت های کلینتون و اوباما در حل مسأله فلسطین خود را نشان داد. رئالیست خونسردیا سیاستمدار عاطفی در نگاه رایج، کیسینجر نماد رئال پولیتیک یا واقع گرایی است. کسی که تنها به منافع ملی آمریکا و توازن قدرت می اندیشد و عواطف انسانی در تصمیم گیری هایش جایگاهی ندارد. اما ایندیک در این کتاب لایه ای کمتر شناخته شده از شخصیت او را آشکار می کند. خانواده کیسینجر از قربانیان هولوکاست بودند و از این رو پیوندی عاطفی و عمیق با اسراییل داشت. او هرچند در ظاهر با رهبران صهیونیست برخوردی سخت گیرانه و گاه تحقیرآمیز داشت اما در لحظات بحرانی از حمایت حیاتی از این کشور دریغ نکرد. این تناقض در روابط او با رهبران صهیونیست، بویژه گلدا مایر نخست وزیر وقت اسراییل به خوبی نمایان است. ایندیک روایت می کند کیسینجر در مذاکرات پس از جنگ گاهی اسراییل را تحت فشار قرار می داد تا از مواضعش کوتاه بیاید اما در عین حال حاضر نبود این کشور را در برابر فشارهای شوروی یا اعراب تنها بگذارد. با این حال عاطفی بودن او به معنای چشم پوشی از منافع آمریکا نبود. کیسینجر بارها به اسراییلی ها هشدار داد که سیاست خارجی آمریکا را واشنگتن تعیین می کند نه اورشلیم . این موضع اگرچه نشان از استقلال فکری او داشت، گاه باعث تنش های شدید میان او و مقامات اسراییلی می شد. ایندیک در تحلیل این جنبه از شخصیت کیسینجر، او را انسانی می بیند که میان تجربه های شخصی و منطقِ سیاست و قدرت گرفتار شده بود. او همزمان می خواست از اسراییل حمایت کند و نظم منطقه ای را مطابق منافع آمریکا بازطراحی کند؛مأموریتی که ناگزیر به مصالحه های دردناک منجر شد. میراث کیسینجر یکی از نقاط قوت کتاب ایندیک این است که صرفاً به ستایش دستاوردهای کیسینجر بسنده نمی کند. او صادقانه به کاستی ها و پیامدهای منفی دیپلماسی او نیز می پردازد. از نگاه منتقدان، کیسینجر با رویکرد قدرت محور خود، مسأله فلسطین را نادیده گرفت و فرصت های مهمی را برای حل ریشه ای بحران خاورمیانه از دست داد. همچنین او با نادیده گرفتن نقش اردن و تمرکز بیش از حد بر مصر و سوریه، باعث شد توازن منطقه ای به شکلی ناقص شکل بگیرد. برخی حتی معتقدند که سیاست های او زمینه ساز تشدید افراط گرایی و بی اعتمادی مزمن میان طرفین شد. در مقابل، مدافعان کیسینجر استدلال می کنند که او در شرایطی بسیار دشوار توانست مصر را از اتحاد شوروی خارج کند، خطر حمله های گسترده عربی به اسراییل را کاهش دهد و نفوذ آمریکا را در خاورمیانه تثبیت کند. این دستاوردها هرچند ناقص بود اما در مقایسه با شکست های بعدی دولت های آمریکا در منطقه، اهمیت بیشتری پیدا می کند. ایندیک در جمع بندی کتابش می گوید که داوری تاریخ درباره کیسینجر پیچیده خواهد بود . او نه قهرمان مطلق است و نه شرور کامل بلکه معمار نظمی نسبی بود که توانست برای مدتی کوتاه از فروپاشی کامل جلوگیری کند. میراث او در خاورمیانه هنوز زنده است، زیرا بسیاری از ترتیبات دیپلماتیک او همچنان پایه روابط فعلی میان اسراییل و کشورهای عربی است. از این منظر کتاب استاد بازی ها تنها یک زندگینامه یا روایت تاریخی نیست، بلکه راهنمایی برای سیاست گذاران امروز است. ایندیک نشان می دهد دیپلماسی در خاورمیانه نه با شعارهای اخلاقی بلکه با فهم عمیق از توازن قدرت، فرهنگ سیاسی و منافع بازیگران پیش می رود. بااین حال او هشدار می دهد که واقع گرایی بدون درنظر گرفتن ابعاد انسانی مناقشه دیر یا زود به بن بست می رسد. این کتاب در نهایت ما را با پرسشی مهم تنها می گذارد: آیا در خاورمیانه صلحی پایدار ممکن است یا تنها می توان نظمی شکننده و موقتی را مدیریت کرد؟ پاسخ این پرسش شاید همچنان در میان خطوط تاریخ و بازی قدرت پنهان باشد اما میراث کیسینجر نشان می دهد که حتی در سخت ترین شرایط هم دیپلماسی می تواند فرصتی برای کاستن از آتش جنگ باشد. هرچند این فرصت همیشه بهای سنگینی داشته باشد. |