ترامپ با تمرکز قدرت بر فدرال رزرو و نهادهای مدنی، تغییراتی ایجاد کرده که می تواند بر اعتبار و جایگاه آمریکا تاثیر بگذارد. در این خصوص پویا جبل عاملی، اقتصاددان، در یادداشتی در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: ترامپ برهم زننده قوانین عرفی و نهادهای مدنی است. در همین چند ماه، وی با اتکا به استثنائات قانونی و با دستاویز قرار دادن شرایط اضطراری هر آنچه را که خواسته از وضع تعرفه ها تا اخراج مهاجران بعضا قانونی بدون رای کنگره اجرا کرده است. برای او فرقی ندارد تا آزادی مشروع یک مهاجر را زیر پا لگد کند یا نهادهای مدنی چون دانشگاه ها را تحت سیطره و فشار منویات خود درآورد. چنان که در نتیجه آن امسال ثبت نام آمریکاییان در دانشگاه های بریتانیایی رکورد شکست و آنان را روانه آن سوی اقیانوس اطلس کرد؛ نشانه ای از ترک برداشتن جایگاه آمریکا. همچنان که اعتبار دلار آمریکا نیز به واسطه سیاست های دو بام و هوای ترامپ و جنگ تجاری اش در حال ترک برداشتن است. ترامپ آمده تا برخلاف آنچه می گوید، جایگاه ایالات متحده را در جهان به زیر کشد و حالا آخرین گامش، تقلا برای برداشتن رییس فدرال رزرو است؛ درحالی که بندهای قانونی شفاف برای محافظت از اتمام دوره جرومی پاول وجود دارد. آن چنان که در این چندماه ترامپ از کانال دادگاه عالی، اراده خود را پیش برده است، این بار نیز از این نهاد یاری طلبیده و پاسخ شنیده که وی باید بتواند دلیلی روشن برای اخراج پاول اقامه کند. البته راه های اذیت کردن فدرال رزرو توسط ترامپ بسیار است از جمله اینکه دولت وی، بودجه بیشتر را برای نوسازی ساختمان های فدرال رزرو تایید نکرده است تا نشان دهد، ابزار فشار آوردن بر بانک مرکزی را دارد . فدرال رزرو را می توان یک نهاد شبه خصوصی دانست که از دل بانکداری زاده شد؛ جایی که نیاز بود تا بیم های مالی سیستم بانکداری توسط قرض دهنده نهایی تقلیل یابد. فد باید جلوی ایجاد ریسک های عام بر سیستم بانکی را می گرفت، آن چنان که در سال2007 این نهاد کارآیی خود را در کنترل دامنه بحران مالی نشان داد. اما این کارآیی تنها زمانی حفظ می شود که سیاست پولی فارغ از تصمیم دولت ها و رییس جمهوری اتخاذ شود . اگر استقلال بانک مرکزی نباشد، قدرت خلق پول در دست مطامع سیاسی قرار خواهد گرفت. جایی که دولت برای به رخ کشیدن کارآمدی خود، با کاهش نرخ بهره و افزایش تقاضا نشان می دهد، توانسته برای خیل بیشتری کار ایجاد کند و رونق در همه بازارها نمود دارد، فارغ از اینکه چنین سیاستی می تواند در ادامه باعث تورم شود. اما ترامپ می خواهد همچنان بر فدرال رزرو تسلط داشته باشد. از همین روست که استقلال بانک مرکزی در هر کشوری، اعتبار سیاست پولی آن است و بدون این اعتبار، اثرگذاری بر انتظارات و کنترل تورم محقق نخواهد شد. اگر چنین اعتباری وجود نداشته باشد، بازارهای مالی به هراس خواهند افتاد. شاید همین امر هم بزرگ ترین مانع در ذهن ترامپ برای فشار بیشتر بر پاول باشد. زیر ضرب قرار گرفتن فدرال رزرو، خودعامل دیگری به جز مساله تعرفه ها، برای افول دلار آمریکا خواهد بود. ترامپ در میدان های مختلف در حال ضربه زدن به اعتبار ایالات متحده است. اما واژگون کردن استقلال بانک مرکزی و تغییر پاول، ضربه ای اساسی به نمادهای جهان مدرن است . اگر سیاست پولی ایالات متحده هم به نهاد قدرت متکی باشد، دیگر چه انتظاری از کشورهای در حال توسعه می توان داشت؟ نهادهای مدنی آمریکا در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ به شکل غیرقابل انتظاری در حال عقب نشینی هستند. گویی تمام ساختاری که قرار بود جلوی قبضه قدرت توسط رییس جمهوری را بگیرد، آرام آرام در حال ترک خوردن هستند. این پژواک سیاست اول آمریکا ست. |