امیرحسین ابراهیمی، پژوهشگر روابط بین الملل، در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: در حالی که توجه ها به تحولات غرب آسیا معطوف است، پروژه جاده توسعه عراق با مشارکت ترکیه، قطر و امارات و تحویل فاز نخست بندر فاو، به عنوان تهدیدی جدی برای موقعیت ترانزیتی ایران در حال پیشرفت است که تهدیدی برای موقعیت ترانزیتی ایران به نظر می رسد. پیش درآمد: هشداری که نشنیده گرفته شد درحالی که تهران در حال هضم تحولات نوین غرب آسیا و تبعات آن است، در 1200 کیلومتری جنوب شرقی خاک کشور، تهدیدی جدی تر در حال شکل گیری است که ممکن است پیامدهای آن برای منافع ملی ایران فراتر از هر تحول منطقه ای در دهه های اخیر باشد. در نوامبر 2024، شرکت کره ای دوو پنج اسکله اول بندر فاو عراق را تحویل داد، رویدادی که در سایه هیاهوی اخبار منطقه کمتر مورد توجه قرار گرفت، اما نشانگر آغاز عملیاتی شدن پروژه ای است که می تواند موقعیت ترانزیتی ایران را به شدت تهدید کند. آمارها گویای یک واقعیت تلخ هستند: عراق در سال 2023 حجم 19.9 میلیارد دلار تجارت با ترکیه داشته، درحالی که حجم تجارت ایران با عراق تنها حدود 10 میلیارد دلار بوده است. این ارقام نه تنها نشان دهنده تغییر جهت گیری اقتصادی بغداد است، بلکه زنگ خطری برای آینده روابط اقتصادی دو کشور محسوب می شود. اما مساله فراتر از آمارهای تجاری است؛ پروژه جاده توسعه عراق، که با مشارکت ترکیه، قطر و امارات در حال اجراست، در واقع بخشی از معماری جدید منطقه ای است که معادلات ایران را تحت تاثیر قرار می دهد. آنچه این پروژه 17 میلیارد دلاری را از سایر رویاهای کاغذی خاورمیانه متمایز می کند، واقعیت اجرایی آن است. برخلاف کریدور هند-خاورمیانه-اروپا که پس از 7 اکتبر در بن بست گرفتار شد، یا طرح های مختلف چینی که با مشکلات مالی مواجه هستند، جاده توسعه عراق بر پایه زیرساخت های موجود، منابع نفتی تضمین شده و اجماع منطقه ای بی سابقه ای بنا شده که حتی قطر و امارات-علی رغم اختلافات گذشته-را در یک ائتلاف گرد آورده است. این ائتلاف چهارگانه نه تنها رقیبی جدی برای مسیرهای ترانزیتی ایران، بلکه نمایشی از توان کشورهای منطقه برای همکاری است. فراز اول: از شریک استراتژیک به رقیب ترانزیتی عمیق ترین چالش پیش روی ایران در مواجهه با پروژه جاده توسعه، تبدیل تدریجی عراق از یک شریک استراتژیک به رقیبی جدی در حوزه ترانزیت منطقه ای است. این تحول، که در ظاهر ممکن است اقتصادی به نظر برسد، در عمق خود موقعیت ژئوپلیتیک ایران در خاورمیانه را متاثر خواهد کرد. عراق که سال ها تنها گذرگاه طبیعی میان ایران و دریای مدیترانه محسوب می شد، اکنون در حال تبدیل شدن به یک هاب مستقل است که نه تنها دیگر به جمهوری اسلامی ایران نیازی ندارد، بلکه می تواند جایگزین مناسبی برای مسیرهای ترانزیتی ایرانی باشد.این تحول بر پایه تغییری بنیادین در نگاه عراق به خود استوار است. عراق السودانی به دنبال احیای نقش تاریخی خود به عنوان پل ارتباطی شرق و غرب است. آمار حجم تجارت میان عراق و ترکیه که در سال 2023 به 19.9 میلیارد دلار رسیده، نشانگر عمق این تحول است. این رقم، که در مقایسه با حجم تجارت ایران-عراق حدود 10 میلیارد دلاری، برتری قابل توجهی دارد، نشان می دهد که بغداد در حال تنویع روابط اقتصادی خود است. بندر فاو، که در قلب این پروژه قرار دارد، نماد این رقابت جدید است. این بندر که با 99 اسکله به بزرگ ترین بندر خاورمیانه تبدیل خواهد شد، مستقیما با بنادر ایران در خلیج فارس رقابت می کند. اما تهدید فاو فراتر از رقابت کالاهای ترانزیتی است؛ این بندر می تواند کشورهای خلیج فارس را قادر سازد تا بدون نیاز به عبور از آبراه های ایران، مستقیما به بازارهای آسیای میانه و اروپا دسترسی داشته باشند. این موضوع به معنای از دست دادن یکی از اهرم های قدرت ایران در منطقه است-اهرمی که دهه ها مبنای نفوذ اقتصادی و سیاسی تهران بوده است. فراز دوم: تهدید بنیادین برای کریدور شمال-جنوب پروژه جاده توسعه عراق در واقع چالشی مستقیم برای طرح کریدور بین المللی حمل ونقل شمال-جنوب محسوب می شود؛ پروژه ای که ایران سال ها در آن سرمایه گذاری کرده و آن را محور استراتژی ترانزیتی خود قرار داده است. این رقابت فراتر از مسائل فنی و لجستیکی است؛ در واقع نبردی است میان دو الگوی متفاوت از اتصال آسیا به اروپا که هر کدام پیامدهای ژئوپلیتیک متفاوتی دارند. کریدور شمال- جنوب، که از بنادر جنوبی ایران آغاز شده و از طریق خاک ایران و روسیه به اروپا می رسد، مزیت زمانی نسبی دارد-کاهش مدت زمان حمل از 40 روز کانال سوئز به 14 روز. اما جاده توسعه عراق ادعا می کند که این مدت را به 15 روز کاهش خواهد داد، در حالی که از مسیر کمتر پیچیده و قابل پیش بینی تری عبور می کند. این مقایسه آماری، هرچند در ظاهر ناچیز، اما در عمل تفاوت کیفی قابل توجهی را نشان می دهد: مسیر عراق از محدودیت های تحریمی رنج نمی برد و در فضای ژئوپلیتیک پیچیده کمتری قرار دارد. مهم تر از همه، پروژه عراق بر اتصال کشورهای غنی خلیج فارس به بازارهای اروپا تمرکز دارد-بازارهایی که قدرت خرید بالا و نیاز به کالاهای متنوع دارند. درحالی که کریدور شمال-جنوب عمدتا بر انتقال کالاهای روسی و آسیای میانه متمرکز است، مسیر عراق دسترسی مستقیم به اقتصادهای پویای قطر، امارات و حتی عربستان را فراهم می کند. این تفاوت در مبدا کالاها و منابع مالی، مزیت رقابتی قابل توجهی برای مسیر عراق ایجاد می کند که ممکن است در درازمدت کریدور شمال-جنوب را به پروژه ای حاشیه ای تبدیل کند. فراز سوم: از میانجیگری ایران تا خودکفایی عراق عراق السودانی دیگر آن کشور وابسته 2003 نیست. نمونه ملموس: درحالی که ایران سال ها بر نقش میانجی میان عربستان و منطقه تکیه می کرد، عراق خود میزبان مذاکرات ریاض-تهران شد و در آن موفق عمل کرد. این تغییر نقش، نشانه ای از کاهش وابستگی بغداد به دیپلماسی ایران است. تحول اصلی در ماهیت سرمایه گذاری هاست. ایران عمدتا صادرکننده گاز و برق به عراق بوده (حدود 2.5 میلیارد دلار سالانه)، اما شرکای جدید عراق بر توسعه زیرساخت تمرکز دارند: امارات 3 میلیارد دلار، قطر 7 میلیارد دلار و عربستان 3 میلیارد دلار. این ارقام نه واردات، بلکه سرمایه گذاری های بلندمدت هستند که بغداد را کمتر وابسته به تهران می کند.برای ایران، راهکار فوری تغییر رویکرد از صادرات انرژی به سرمایه گذاری زیرساختی است. پروژه راه آهن شلمچه-بصره، که ماه ها معطل مانده، باید فورا تکمیل شود تا ایران بتواند به شبکه ترانزیتی جدید متصل گردد. فراز چهارم: تشکیل محور جدید بدون ایران خطرناک ترین جنبه پروژه، شکل گیری اتحاد عملیاتی عراق- ترکیه- قطر- امارات است که برای اولین بار چهار کشور با منافع مختلف را دور یک هدف مشترک جمع کرده. این ائتلاف برخلاف گروه بندی های معمول منطقه ای، علیه کسی تشکیل نشده، بلکه برای سود متقابل شکل گرفته- و این همان چیزی است که آن را پایدار می کند. نشانه های عملی این همگرایی واضح است: عراق همزمان از گاز قطر در پروژه توتال استفاده می کند، از بندرهای امارات برای حمل تجهیزات بهره می برد و با ترکیه هم در امنیت و هم در زیرساخت همکاری دارد. هیچ کدام از این کشورها دیگر نیازی به ایران به عنوان واسط ندارند.برای مدیریت این تهدید، ایران باید فورا اقدام کند: نخست، سرعت بخشیدن به اتصال ریلی شلمچه- بصره؛ دوم، پیشنهاد شراکت در مراحل بعدی پروژه به جای مقاومت؛ سوم، تقویت روابط با کردستان عراق که از پروژه اصلی حذف شده است. فراز پنجم: چالش های کردستان عراق و فرصت های از دست رفته یکی از جنبه های پیچیده پروژه جاده توسعه، رابطه آن با منطقه کردستان عراق است؛ موضوعی که فرصت ها و تهدیدهای خاصی برای ایران به همراه دارد. حذف عمدی منطقه کردستان از مسیر اصلی پروژه، که تنها در 20 کیلومتر آخر از این منطقه عبور می کند، نشان می دهد که بغداد قصد دارد کنترل کامل بر این طرح استراتژیک داشته باشد. این تصمیم، هرچند منطقی از نظر دولت مرکزی عراق، اما مشکلات جدی برای پایداری پروژه ایجاد می کند.اقلیم کردستان، که سابقه طولانی همکاری با ایران در زمینه انرژی و تجارت دارد، اکنون در حال بررسی گزینه های جایگزین است. احیای طرح راه آهن میان ایران و ترکیه از طریق خاک کردستان، که به عنوان پاسخی به حذف از پروژه اصلی مطرح شده، می تواند فرصت مناسبی برای ایران باشد تا بخشی از منافع از دست رفته را جبران کند. اما این فرصت نیز با چالش هایی همراه است: کردستان عراق دیگر انگیزه کافی برای وابستگی مطلق به ایران ندارد و به دنبال تنویع روابط خود است.مهم تر از همه، موضوع کردستان عراق نشان می دهد که حتی متحدان سنتی ایران نیز در حال بازنگری در استراتژی های خود هستند. رهبری کردستان عراق، که سال ها بر همکاری نزدیک با تهران تکیه می کرد، اکنون روابط خود با واشنگتن، آنکارا، و حتی بغداد را تقویت می کند. موافقت نامه های انرژی اخیر میان کردستان و شرکت های امریکایی نشانگر این تحول است. برای ایران، این بدان معناست که دیگر نمی توان بر وفاداری مطلق کردستان عراق حساب کرد و باید استراتژی ای جدید برای حفظ روابط با این منطقه حیاتی طراحی کرد. فراز ششم: از دست دادن اهرم امنیتی و ضرورت تطبیق مهم ترین تبعه امنیتی پروژه، کاهش وابستگی عراق به ایران در حوزه امنیت اقتصادی است. عراقی که درآمد ترانزیتی مستقل داشته باشد، دیگر تحت فشار تحریم ها یا تهدیدهای اقتصادی تصمیم گیری نخواهد کرد. همین موضوع، قدرت چانه زنی السودانی را در مقابل گروه های حامی ایران افزایش می دهد.نمونه عملی: وقتی عراق درآمد سالانه 4 میلیارد دلاری از ترانزیت داشته باشد، دیگر 2.5 میلیارد دلار واردات گاز و برق از ایران آن اهمیت سابق را نخواهد داشت. این به معنای کاهش یکی از مهم ترین اهرم های ایران بر تصمیمات عراق است.راهکار ایران نه مقاومت، بلکه تطبیق هوشمندانه است. سه قدم فوری: اول، سرعت بخشیدن به اتصال ریلی شلمچه-بصره تا ایران بخشی از این درآمد ترانزیتی را دریافت کند؛ دوم، تقویت همکاری با کردستان عراق که از پروژه اصلی کنار گذاشته شده؛ سوم، تغییر ماهیت روابط با عراق از وابستگی سازی به شراکت واقعی در پروژه های توسعه. نتیجه: ضرورت انتخاب استراتژیک جمهوری اسلامی ایران امروز در برابر یکی از جدی ترین تهدیدهای استراتژیک دهه های اخیر قرار دارد. پروژه جاده توسعه عراق نه کاغذبازی، بلکه واقعیتی است که ماه به ماه ملموس تر می شود. انتخاب پیش رو ساده است: یا مقاومت و ریسک انزوای فزاینده، یا تطبیق هوشمندانه و حفظ نفوذ در قامت جدید.راهکار مبتنی بر منافع ملی، استراتژی شراکت انتخابی است. ایران باید فورا سه پروژه را اولویت قرار دهد: نخست، تکمیل سریع راه آهن شلمچه-بصره که می تواند ایران را به شبکه جدید ترانزیتی متصل کند. دوم، تقویت شراکت با کردستان عراق و بازنگری و تقویت پروژه راه آهن ایران-ترکیه از این مسیر. سوم، تغییر رویکرد از مخالفت با پروژه به درخواست شراکت در مراحل بعدی آن.این تغییر رویکرد نه تنها می تواند تهدید را به فرصت تبدیل کند، بلکه موقعیت ایران را به عنوان کشوری که قادر به همکاری سازنده در پروژه های منطقه ای است، بازسازی خواهد کرد. تاریخ نشان داده که کشورهایی موفق اند که با تحولات همگام شوند، نه آنهایی که در برابر آنها مقاومت کنند. عراق امروز دیگر آن کشور 2003 نیست و ایران نیز نباید انتظار داشته باشد که همچنان مانند گذشته با آن رفتار کند.آینده متعلق به کشورهایی است که بتوانند در عصر جدید همکاری های منطقه ای نقش سازنده ای ایفا کنند. ایران می تواند یا بخشی از این آینده باشد یا شاهد شکل گیری آن از بیرون. انتخاب با ما است، اما زمان رو به اتمام است. |