در دنیای پرهیاهوی کشتی ایران که همواره مهد پرورش ستارگان بی بدیل بوده است، خبری شوکه کننده اذهان عمومی و جامعه ورزشی را به خود مشغول کرده است؛ امیررضا معصومی، کشتی گیر جوان و آینده دار سنگین وزن کشورمان سودای کشتی گرفتن برای کشوری دیگر غیر از ایران را در سر می پروراند. این تصمیم، واکنش سخت علیرضا دبیر، رییس فدراسیون کشتی را در پی داشته است که به صراحت اعلام کرده او حق ندارد برای کشور دیگری کشتی بگیرد. این اتفاق، بار دیگر بحث پیچیده وفاداری، جاه طلبی و آینده ورزشی قهرمانان ملی را بر سر زبان ها انداخته است. ریشه این تصمیم امیررضا معصومی را باید در رقابت نفس گیر و طاقت فرسا در وزن فوق سنگین تیم ملی ایران جست وجو کرد. جایی که غول کشتی جهان، امیرحسین زارع با اقتدار تمام بر سکوی اول ایستاده و به نظر می رسد تا سال ها جایگاهش متزلزل نخواهد شد. معصومی که خودش هم از استعدادهای درخشان و قهرمان امیدهای جهان است در سایه این سد مستحکم، فرصت عرض اندام در میادین بزرگ بین المللی را به دست نیاورده است. این وضعیت، حس سرخوردگی و ناامیدی را در هر ورزشکاری می تواند به وجود آورد، چراکه عمر قهرمانی کوتاه است و هر ورزشکار جاه طلبی سودای کسب مدال های جهانی و المپیک را در سر دارد. از سوی دیگر، موضع فدراسیون کشتی و شخص علیرضا دبیر هم کاملا قابل درک است. فدراسیون، سال ها روی این استعداد سرمایه گذاری کرده و او را تا این سطح از آمادگی رسانده است. از دیدگاه ملی، حفظ سرمایه های ورزشی و جلوگیری از مهاجرت نخبگان، یک اصل اساسی است. دبیر که خود از قهرمانان بزرگ و باتعصب کشتی ایران بوده، از منظر سرباز وطن به این قضیه می نگرد. او معتقد است وقتی ورزشکاری با حمایت کشورش به اوج می رسد، باید وفادار بماند و برای پرچم خود بجنگد. اما اینجاست که تناقضی آشکار سر بر می آورد. از یک سو، حق طبیعی هر انسان و به تبع آن هر ورزشکاری است که برای آینده و سرنوشت خود تصمیم بگیرد و به دنبال بهترین فرصت ها باشد اما ازسوی دیگر، وقتی در اوج افتخار و پیروزی خود را سرباز وطن می خوانیم و از عشق به پرچم مقدس ایران سخن می گوییم، آیا این بدان معنا نیست که در برابر سختی ها و موانع هم باید پایداری کنیم و با تلاش مضاعف و پشتکار، به هدف خود در لباس تیم ملی ایران برسیم؟ آیا تسلیم شدن در برابر یک رقابت داخلی و انتخاب راه آسان تر با شعارهای پرشور و میهن پرستانه همخوانی دارد؟ قهرمانی واقعی نه فقط در پیروزی بر حریفان، بلکه در غلبه بر چالش های درونی و بیرونی و ماندن پای آرمان هاست. در این میان، نقش فردین معصومی، پدر امیررضا، که خود از نامداران و عنوان داران کشتی سنگین وزن ایران در سال های نه چندان دور بوده است، بسیار حیاتی است. فردین معصومی، طعم رقابت های سنگین و انتظار برای رسیدن به دوبنده تیم ملی را چشیده است. او می تواند با درایت و تجربه خود پسرش را راهنمایی کند تا تصمیمی عاقلانه و از سر پختگی بگیرد. تصمیمی که نه تنها آینده ورزشی امیررضا را تضمین کند، بلکه با روحیه ملی گرایی و تعصب به پرچم ایران نیز همخوانی داشته باشد. شاید با کمی صبر، تلاش بیشتر و برنامه ریزی درست، امیررضا معصومی بتواند جایگاه خود را در تیم ملی ایران پیدا کند و مدال های جهانی و المپیک را با افتخار برای کشورش به ارمغان آورد. |